سورنا نوری، مدیر موسسه آموزش خلاق فانوس
» یادداشت اول را بخوانید
یادگیری زبان خارجی و تلنگر یک مهاجر
رایج ترین پرسش زبانآموزان این است که: من چگونه میتوانم زبان دوم را تقویت کنم؟
رایج ترین پاسخ از سوی معلمان، تمرین زبان، گوش کردن به موسیقی و رادیو و خواندن کتاب های ساده است. فارغ از کلیشهای بودن این پاسخ و بیسرانجامی آن، نکتهی ناراحتکننده اینگونه پاسخها سردرگمی بزرگیست که زبانآموزان را دچار خود میکند.
اینکه چه بخوانند و چه گوش کنند، چرا بخوانند و چرا گوش کنند و از همه مهمتر چگونه بخوانند و گوش کنند، یکی از موضوعات مهم و مفصلی است که علم زبانشناسی کاربردی در عمر کوتاه ۵۰ سالهی خود سعی در یافتن پاسخ آن دارد.
اما واقعیت این است که تقویت و تسریع روند یادگیری زبان دوم، تنها به خواندن و شنیدن و معلم و کتاب و تمرین و حفظ کردن و … منحصر نمیشود. جنبهی روانشناختی زبانشناسی که زمینهی تحقیقی من هست، لایههای زیرینتری را مسئول روند و سرعت یادگیری زبان مقصد میداند که حتی در بسیاری موارد تاثیرشان از آنچه که در پاسخهای تکراری عنوان میشود، بیشتر است.
یکی از این موارد، مسالهی انگیزهی یادگیری و رابطهی آن با افق زندگی در کشور مهاجرپذیر است. تحقیقات نشان داده مهاجرانی که سرزمین مقصد را بعنوان خانهی خود میپذیرند، بهتر و سریعتر به استانداردهای زبان مقصد دست پیدا میکنند. اما چرا؟
تحقیقاتی که در زمینهی روند یادگیری زبان مهاجران و رابطهی آن با انگیزهی آنها انجام شده، نشان داده که وابستگی عاطفی نسبت به کشور مبدا و روند یادگیری زبان کشور مقصد رابطه معکوس دارند. این البته بدان معنی نیست که مهاجران باید ریشههای فرهنگی و عاطفی خود را با کشور زادگاه قطع کنند تا زبان مقصد را بهتر یاد بگیرند. بلکه هرچه بار مثبت وابستگی فرهنگی و عاطفی خود نسبت به مفهوم وطن را به کشور مقصد متمایل کنند، درصد موفقیت در یادگیری زبان مقصد بیشتر میشود.
مهاجران بسیار بیشتر از آنکه خود را از نظر اجتماعی و تاریخی با جامعهی مقصد در بیامیزند، زمان خود را صرف یادگیری گرامر، از بر کردن اصطلاحات و ورق زدن کتابهای آموزشی میکنند در حالیکه باید بر اساس یکی از علایق خود، درگیر جامعه میزبان شوند. موضوعی که به ناچار زبانآموز را با زبان کشور مقصد آشنا میکند.
واقعیت این است که در عمل، مهاجران بسیار بیشتر از آنکه خود را از نظر اجتماعی و تاریخی با جامعهی مقصد در بیامیزند، زمان خود را صرف یادگیری گرامر، از بر کردن عبارات و اصطلاحات، تمرین شنیدن و ورق زدن کتابهای آموزشی و کمک آموزشی زبان مقصد میکنند. پس چه باید کرد؟
جواب این سوال مشکل نیست. نگاهی به دور و بر خودتان بیاندازید. از چه چیزهایی در اطرافتان لذت میبرید؟ به یاد بیاورید که به چه موضوعاتی در کشور زادگاهتان علاقمند بودید. سیاست؟ ورزش؟ تئاتر؟ و یا چه کارهایی شما را سر شوق میآورد؟ شاید یک کامنت یا توضیح برای یک عکس در اینستاگرام. آمیختگی فرهنگی اینگونه رخ میدهد که به عنوان مثال ببینیم یک کامنت زیر عکسی در اینستاگرام چه واژگان و ویژگیهایی دارد و چه عبارات و واژگانی در بستر ادبی اینستاگرام استفاده میشود؟
به این شیوه، خواه ناخواه، تمرکز زبان آموز از ارائهی حجم زیادی اطلاعات دربارهی زبان، لغات و گرامر، به ایجاد کنجکاوی در زبانآموز و کاربرد زبان معطوف میشود.
» یادداشت سوم را هم بخوانید:
چگونگی یادگیری زبان خارجی