یکی از مهمترین استدلالهای تازه ضدواکسنها این خواهد بود که برای مثال با اشاره به موجهای تازه در انگلستان، ایالات متحده و سایر کشورهایی که روند واکسیناسیون مناسبی داشتهاند، کارآمدی واکسن را زیر سوال ببرند و از سوی دیگر با افزایش تعداد افرادی که با وجود دریافت واکسن به کووید-۱۹ مبتلا و نشانگان آن را بروز داده و حتی بستری شدهاند، کارآمدی واکسنها را زیر سوال ببرند.
در این مرحله مهم از همهگیری، توجه و دقت به این مساله اهمیتی حیاتی دارد و تن دادن به این استدلالها میتواند باعث بازگشت همهگیری شود.
اما اگر واکسیناسیون کار میکند، چرا برخی از کشورهایی که واکسیناسیون بالایی داشتهاند، شاهد افزایش تعداد ابتلاها هستند؟
نکته مهم در این محاسبه این است که به یاد داشته باشیم که برای مثال کشوری مانند انگلستان هنوز واکسیناسیون خود را تکمیل نکرده و حداقل ۱۷ میلیون انگلیسی نه واکسنی دریافت کرده و نه پیشتر به بیماری مبتلا شدهاند که سیستم ایمنی آنها را آماده نگه دارد.
این اتفاق همزمان با روند سریع بازگشایی تحت فشارهای اقتصادی که حتی نگرانی و اعتراض عمده دانشمندان را به همراه داشته، باعث افزایش چرخش ویروس در جامعه شده و به خصوص سویههای تازه ویروس که قابلیت انتقال بیشتری دارند، میتوانند میزبانهای تازهای پیدا کنند.
نکته مهم اما در این آمار توجه به رابطه میان تعداد ابتلاها و تعداد فوت است. اگر نسبت میان ابتلا و فوت در این خیز تازه در جایی مانند انگلستان را به نسبت فوت ناشی از آن (با احتساب فاصله زمانی میان این دو) در نظر بگیریم، شاهد پایین بودن تعداد فوتها به نسبت ابتلاها هستیم به عبارتی، نسبت بستری شدن در بیمارستان یا فوت ناشی از کووید به تعداد ابتلاها به طور جدی کاهش پیدا کرده است. دلیل این امر کارآمدی واکسنها است. واکسن به شما کمک می کند که اگر حتی به بیماری مبتلا شدید، بدن شما از بروز عوارض شدید و در نهایت مرگ ناشی از ویروس جلوگیری کند.
سوال مهم دیگر این است که چرا با این وجود تعداد افرادی که علی رغم دریافت واکسن، مبتلا یا حتی بستری میشوند افزایش یافته است.
این موضوع اتفاق عجیبی نیست.
همان طور که در دوره تایید واکسنها به کرات یادآوری شده، هیچ واکسنی دارای اثربخشی کامل و صد در صد نیست. حتی بهترین واکسنهای موجود (نه تنها در باره کووید که هر واکسنی علیه هر بیماری) دارای میزان اثربخشی مشخصی است.
تعاریف مختلفی برای اثربخشی واکسن وجود دارد اما این تعاریف را میتوان در نهایت استاندارد کرد و به عددی رسید که به شما میگوید چند درصد دریافتکنندگان در برابر عوارض شدید، چند درصد در برابر بستری و چند درصد دربرابر مرگ ناشی از بیماری ایمن میشوند.
اگر چنین عددی برای مثال ۹۵ درصد برای عوارض شدید باشد، به این معنی است که از هر صد نفری که واکسن را تزریق کردهاند، پنج نفر ممکن است بیمار شده و عوارض شدید داشته باشند.
حال با افزایش تعداد افرادی که به طور کامل واکسینه شده اند نتیجه خالص این درصد نیز بیشتر میشود یعنی اگر زمانی صد نفر واکسینه شده بودند ممکن بود پنج نفر آنها مبتلا به عوارض شدید شوند، وقتی هزار نفر واکسینه کامل شدند، ۹۵ درصد آن یعنی احتمال ابتلای ۵۰ نفر و همینطور به ازای یک میلیون نفر به معنی امکان ابتلای چندین هزار نفر.
این افزایش ظاهری تعداد بیمار بدحال در میان افراد واکسینه به معنی ناکارآمدی واکسن نیست بلکه نشاندهنده این است که واکسنها مطابق چیزی که طراحی شده بودند، عمل میکنند.
ضمن اینکه در این بین ظهور سویههای تازه که گاهی گریزپاتر هستند و باعث میشوند سطح ایمنی ایجاد شده در بدن توسط واکسن کاهش پیدا کند نیز وجود دارد.
به همین دلیل از ابتدای همهگیری و تا الان متخصصان همهگیری بارها و بارها تاکید کردهاند و تاکید میکنند که اگرچه واکسیناسیون مهمترین ابزار نجات ما از این دوران هراسناک همهگیری است، اما غلبه کامل بر همهگیری تنها با ترکیب واکسیناسیون و ادامه رعایت توصیههای ابتدایی (ضدعفونی دستها، رعایت فاصله اجتماعی و استفاده از ماسک در مکانهای عمومی است.)
این رعایت باعث خواهد شد که همان درصد اندک ابتلا نیز کاهش پیدا کند و ما شانس بیشتری برای از بین بردن ویروس داشته باشیم.
زندگی در شرایط همهگیری در بیش از یک سال گذشته بسیاری را خسته کرده است. شما موفق شدید با رعایتها و تحمل سختیها تا اینجا دوام بیاورید. سپر انداختن در این موقعیت ممکن است همه زحمات قبلی را بی اثر کند.
سپر خود را تا چند ماه دیگر بالا نگاه داریم. کمی بیشتر صبر کنیم و تن به سخنان شبه علم و غیر علم ندهیم تا این تونل وحشت به پایان برسد.