مجله «هفته» چاپ مونترال در شماره ۵۲۵ خود مطلب طنزی منتشر کرد که خیلی از دینداران مونترالی آن را توهین به یکتاپرستی و احتمالاً پیامبر اسلام دانستند و موجبات ناراحتی آنها را پدید آورد.
گویا برخی از مؤسسات و مراکز اسلامی مونترال نیز نامههای اعتراضی به این مجله ارسال کردهاند و از خسرو شمیرانی، سردبیر مجله خواستهاند با هزینه آنها، جلوی انتشار این شماره را بگیرد. موضوعی که اتفاق نیفتاد و مجله توزیع شد.
در همین مدت کوتاه، جبههگیریهای متعدد و مختلفی اتفاق افتاده است. آنهایی که به استهزاء گرفتن باور دیگران را تقبیح کردهاند و آنهایی که با وصل کردن هرچه مسلمان است به رفتارهای آزاردهنده جمهوری اسلامی ایران یا دیگر حکومتهای اسلامی، به نویسنده صفحات ادبی «هفته» حق دادهاند حالا که در کشور آزادی مثل کانادا زندگی میکند، هرچه دل تنگش میخواهد بگوید و بنویسد.
برخی این متن را مصداق «نفرتپراکنی» ارزیابی کردهاند و برخی آن را مصداق کامل «آزادی بیان»!
وقتی که به نظر میرسید مجله «هفته» بعد از مذاکرات طولانی با نمایندگان مراکز اسلامی شهر، تصمیم گرفته در احترام به آنها چاپ این داستان طنز دنبالهدار را متوقف کند، ناگهان «هفته» در کانال تلگرامی خود، متنی را منتشر کرد که به نظر میرسید بر حقانیت خود برای نشر چنین مطالبی اصرار دارد.
متن که از کانال تلگرامی رضا داوودی، پژوهشگر فلسفی و نویسنده صفحات اندیشه این مجله، بازنشر شده، میگوید:
«به واسطه زندگی در جامعهای لائیک یا سکولار که ادیان متعدد را به رسمیت میشناسد و آزادی عقیده وجود دارد، توهین به مقدسات بیمعناست. مسیحیان گمان میکنند عیسی پسر خداست. در قرآن آیه «ولم یولد» وجود دارد؛ در این صورت مسیحیت توهینی به اسلام محسوب میشود. در جامعه چند فرهنگی توهین به مقدسات وجود ندارد؛ دگمهای هر دینی میتواند برای دین دیگر موهن باشند. در جامعه چند فرهنگی احترام به فرد وجود دارد و نه احترام به عقاید افراد. من به تو به عنوان انسان احترام میگذارم، اما ممکن است عقایدت پشیزی برای من ارزش نداشته باشند.»
سؤال من از رضا داوودی و مجله «هفته» این است که از «انسان»، بدون «عقاید»ش چه چیزی باقی میماند؟
پینوشت: متعاقب انتشار این یادداشت، رضا داوودی، پای گفتگو با خبرنگار «مداد» نشست که حاصل آن را میتوانید در لینک زیر بخوانید:
» گفتگو با رضا داوودی به بهانه انتشار مطلب طنز مجله «هفته»: آزادی، ذات بشریت است
جناب آقاي يزدان پناه
بهترين پاسخ به اين اظهارات همان است كه شما نوشته ايد. اگر عقيده را از انسان بگيرند، حيواني بيش باقي نخواهد ماند…
به بهانه آزادي بيان، مسخره كردن اعتقادات ديگران كار درستي نيست. افرادي كه درون ديني هستند، باورهايي دارند كه وقتي يك نفر ديگر از بيرون به آنها نگاه مي كند، آنها را بسيار ابلهانه فرض مي كند.
همين افرادي كه خود را سكولار و بي دين تلقي مي كنند، از ديدگاه افرادي كه مقيد به دين هستند، بسيار عجيب و غير قابل تحمل هستند.
بنابراين بهترين كار اين است كه اگر به عقايد ديگران از بيرون نگاه مي كنيد و به نظرتان عجيب مي رسد، آن را مسخره نكنيد. اعتقاد شما هم براي ديگران ممكن است بسيار عجيب باشد. شرط انسانيت آن است كه هر كس با هر اعتقادي، ديگران را مجبور به پذيرش و تبعيت از اعتقاد خودش نكند، هر چند اين اعتقاد به ظاهر بسيار مترقي باشد!
سپاس از انتشار مطلبتون
درود شهرام جان
جواب سوالتون: انسانیت
منظور آقای رضا داودی اعتقادات مذهبی هست! در ایران چون اعتقادات مذهبی مهم هست کسی که والضالین رو غلیظتر بگه میشه نماینده شهر، رییس یه سازمان،… کلا شایسته سالاری از بین میره.
من چاپ این داستان را تایید نمیکنم. کلا مسئولان مجله با چه حسابی این را منتشر کردند؟
مسخره کردن عقاید و دین و مذهب آدمها حالا هر چی که هست اصلا کار قشنگی نیست.
اما مسلمانان مونترال هم حق ندارند به خاطر ناراحت شدن جلوی چاپ یک مجله را بگیرند. مگه اینجا تهرانه که هر کاری دلشون خواست انجام بدن.
آزادی بیان مهمه به همون نسبت که احترام به عقاید بقیه مهمه.
جمله اون آقا را هم نمیپسندم. احترام به آدمها، احترام به بدنشون نیست. احترام به شخصیت و فکرشونه، احترام به بودنشون در کنار ماست.
واقعا چرا ما اینطوری شدیم؟
با این نوشته سراسر جانبدارانه وابستگی خودت را به رژیم خونخوار آخوندی ثابت کردی. همیشه شک داشتیم که این شهرام یزداپناه کیه، الان دیگه به هممون ثابت شده فقط یک خیانتکار هستی.
به زودی جواب خیانتت را میگیری. بچه آخوند