مداد، مجله آنلاین مونترال

تبلیغات
 

حقوق فرای مرزها
حقوق فرای مرزها

زندگی بالا و پایین بسیار دارد. مخصوصا اگر مهاجر باشی و با قوانین و حقوق کشور جدید خود چندان آشنایی نداشته باشی. بعضی پیش‌فرض‌ها از کشور مادری درباره قانون و حق‌وحقوق می‌تواند زندگی در کانادا را به یک کابوس تبدیل کند.

ازدواج یکی از زیباترین و عاشقانه‌ترین لحظات زندگی هر فرد است. قراردادی بین دو انسان عاشق که قول می‌دهند آینده خود را با شریک زندگی‌شان قسمت کنند. اما این قرارداد بار حقوقی بزرگی نیز به همراه دارد.

بیشتر مهاجران قبل از ورود به کانادا، ازدواج کرده‌اند و برخی هم وقتی شرایط زندگی‌شان در کانادا تثبیت شد، نیمه‌ی گمشده‌ی خود را در زادگاه خود جستجو می‌کنند. اما آیا از نظر حقوقی، ثبت ازدواج در ایران در دادگاه‌های کانادا نیز معتبر شناخته می‌شود؟

تبلیغات: برای کسب اطلاعات بیشتر روی هر پوستر کلیک کنید

گروه املاک OneClickHome مهدی یزدی و حمید سام  

ناهید ۴۵ ساله ساکن تهران که دو سالی می‌شد از همسرش جدا شده بود، برای گذران تعطیلات نوروز با آرش، پسر ۱۸ ساله خود به شیراز سفر کرده بود، غافل از اینکه این سفر مسیر زندگی مادر و فرزند را برای همیشه عوض خواهد کرد.

در یک روز بهاری دلپذیر، ناهید در بازار قدیمی شیراز قدم می‌زد که ناگهان مرد میانسالی همراه دختر نوجوانش دید که خیلی شبیه امیرعلی بود. امیرعلی دوست دوران نوجوانی ناهید و همسایه دیوار به دیوار خانه پدری او بود. امیرعلی حتی به خواستگاری ناهید هم آمده بود ولی خانواده ناهید با این ازدواج مخالفت کرده بودند. پس از آن امیرعلی با دختر داییش و ناهید با پسر همکار پدرش ازدواج کرد. خانواده‌‌ او از آن محله عزیمت کردند و آن دو دیگر از هم خبری نداشتند.

دیدارها بعد از ۲۵ سال تازه شده بود و حرف‌های ناگفته و ناشنیده بسیاری برای زدن موجود و فرصت هم زیاد. امیرعلی سال‌ها پس از جابجایی خانه پدری به کانادا مهاجرت کرده بود و در شهر مونترال صاحب چند رستوران و یک پمپ بنزین بود. وضع مالی خوب به نظر می‌رسید اما اوضاع خانه خراب بود. امیرعلی در میانه کشمکش حقوقی برای طلاق گرفتن از همسرش قرار داشت. دختر همراهش را معرفی کرد: «این هم دخترم هست، آوا».

رابطه ناهید و امیرعلی هر روز وارد مرحله تازه‌تری می‌شد و عشق قدیمی داشت دوباره خودش را نشان می‌داد. در سفر بعدی به ایران، امیر علی و ناهید پنهان از بچه‌ها با هم ازدواج می‌کنند و این زندگی مخفی شش سال ادامه پیدا می‌کند.
امیر علی یک پایش تهران بود و یک پایش مونترال، سالی چهار تا ۵ بار به بهانه سرمایه‌گذاری و کار به ایران سفر می‌کرد. ناهید که برای مهاجرت به کانادا اقدام کرده بود، برای مصاحبه به سفارت کانادا دعوت می‌شود ولی اتفاق دقیقه ۹۰ این عشق را تبدیل به یکی از مسائل پیچیده حقوقی می‌کند.

سند ازدواجی که در ایران ثبت و تنظیم شده در حکم سند رسمی تنظیم شده در کبک است و بدون آنکه نیازی به ثبت آن در کبک باشد، قابل استناد است. ولی این موضوع مانع از آن نخواهد شد که این سند به منظور جلوگیری از مشکلات پیش‌بینی نشده در ثبت احوال کبک به ثبت برسد.

امیرعلی در مونترال به دلیل سکته قلبی فوت می‌کند و تقاضای مهاجرت ناهید به دلیل فوت اسپانسر او کنسل می‌شود. از آنجائیکه ازدواج فقط در ایران ثبت شده بود، در گواهی فوت امیرعلی، وضعیت تاهل، مجرد و طلاق‌گرفته عنوان می‌شود.

چند ماهی می گذرد و ناهید برای انحصار وراثت با دفتر حقوقی من در مونترال تماس می‌گیرد. آنجاست که تازه متوجه می‌شود، مساله پیچیده‌تر از آن است که فکر می‌کرد. ناهید از نگاه قانون کانادا همسر قانونی امیرعلی محسوب نمی‌شد و وارث محسوب نمی‌شود. حتی چون در سند فوت امیرعلی، اسمی از ناهید نبود، نمی‌توانستیم استعلام کنیم و ببینیم وصیت نامه‌ای موجود هست یا نه.

بر آن شدیم تا تقاضای ثبت ازدواج را از ثبت احوال کبک دنبال کنیم و درخواست کنیم تا گواهی فوت اصلاح شود. ولی هر دو تقاضا رد شدند. در همین حال بود که مدیر تصفیه تعیین شده بود و اموال امیرعلی در حال تقسیم شدن بودند. اما ما دلیلی برای احراز سمت نداشتیم و نمی‌توانستیم از این روند مطلع باشیم. سمت ناهید در رابطه‌اش با امیرعلی هر چقدر دیرتر محرز می‌شد، مسئله پیچیده‌تر می‌گردید. چون ابطال حصر وراثت، بر هم زدن لیست اموال و مهر موم آن‌ها و بازگرداندن اموال به اشتباه تقسیم شده به صاحبان جدید، اصلاً کار ساده‌ای نیست.

ناگزیر شدیم تا از طریق دادگاه، اداره ثبت احوال کبک را ملزم به ثبت ازدواج و اصلاح گواهی فوت کنیم. ولی هزینه وکالت و سایر هزینه‌های دادرسی برای ناهید خیلی زیاد و خارج از توانش بود. با این حساب با قرض و حمایت دوستان و خانواده مسائل مالی حل شد و دادخواستی به طرفیت ثبت احوال کبک، آوا، مادر آوا و مدیر تصفیه تقدیم دادگاه شد. پس از گذشت مدت قابل توجهی و متقبل شدن هزینه بسیار زیاد، دادگاه به نفع ناهید رای داد و ازدواج ناهید و امیر علی ثبت قانونی گردید.

در حالی که اگر ناهید و امیر علی با یک درخواست ساده، ازدواج خود را در کبک ثبت کرده بودند، هیچکدام از این مشکلات به وجود نمی‌آمد.

طبق ماده ۲۸۲۲ قانون مدنی کبک، اسنادی رسمی که توسط مامورین دولتی خارجی تنظیم شده، در حکم سند رسمی تنظیم شده در کبک است. به این گونه اسناد des actes semi-authentiques یا semi-authentic act گفته می‌شود. محتوای این گونه اسناد بدون آنکه نیازی به اثبات کیفیت و امضای فرد مامور داشته باشد، قبل استناد است. بنابراین سند ازدواجی که در ایران ثبت و تنظیم شده در حکم سند رسمی تنظیم شده در کبک است و بدون آنکه نیازی به ثبت آن در کبک باشد، قابل استناد است.

ولی این موضوع مانع از آن نخواهد شد که این سند به منظور جلوگیری از مشکلات پیش‌بینی نشده در ثبت احوال کبک (L’État Civil du Québec) به ثبت یا به عبارت دیگر درج شود. پروسه درج سند ازدواج کاملا مجانی است و با پر کردن فرم تقاضای درج سند مربوط به ثبت احوال تنظیم شده در خارج از کبک و ارسال مدارک لازم انجام می‌پذیرد.
برای اطلاعات بیشتر به وب‌سایت ثبت احوال کبک رجوع شود.

سؤالات حقوقی خود را به info@medad.ca ارسال کنید. یک وکیل مونترالی پاسخ شما را خواهد داد.

 

این مطلب توسط فرشاد صدفی، وکیل پایه یک دادگستری، عضو کانون وکلای دادگستری ایران و عضو بار استان کبک نوشته شده و با حمایت «دفتر وکالت فرشاد صدفی» منتشر شده است.

2 نظر

  • بسیار عالی بود . من سوال داشتم در مورد همین موضوع. افرادی که متاهل هستند و با وضعیت تاهل پرونده بازکرده و وارد کاناداشدند باید مجددا ازدواج ایرانی خود را در کبک به ثبت برسانند ؟

  • خیلی ممنون
    واقعا جای چنین مطالبی در رسانه‌های ایرانی مونترال خالی بود

نیازمندیهای مداد
کسب‌وکارهای مونترالی

فرشاد صدفی وکیل در کانادا استان کبک مونترال
دفتر خدمات حقوقی فرشاد صدفی
کلینیک دندانپزشکی ویلری، دکتر عندلیبی
دارالترجمه رسمی فرهنگ
مریم رمضانلو، کارشناس وام مسکن
رضا نوربخش، نماینده فروش نیسان
مداد، مجله آنلاین مونترال