یکشنبه شب هفته گذشته سعید جعفرزاده احمد سرگورابی که نام خود را به «پرواز همای» تغییر داده برای مونترال خواند. کنسرت در سالن تئاتر «ریالتو» (Théâtre Rialto) برگزار شد. سالنی قدیمی و تاریخی که در لیست مکانهای تاریخی محافظتشده کانادا ثبت شده است.
مونترالیهایی که بلیت این کنسرت را خریده بودند در شب اجرا که اتفاقا شب سرد و یخبندانی هم بود، مجبور شدند نیم ساعتی در صف ورود به سالن معطل شوند. موضوعی که در عذرخواهی مسئول برنامهی «پرواز همای» در ابتدای کنسرت به تصمیم مسئولان سالن برای دریافت اجباری کت تماشاچیان نسبت داده شد. گویا این موضوع نهایتا با پادرمیانی برگزارکننده ایرانی کنسرت و تقبل مسئولیت، حل شد و تماشاچیان سریع وارد سالن شدند.
سالن تئاتر ریالتو همچنین لابی بسیار کوچکی دارد که برای حضور بیش از هزار علاقمندی که برای گوش دادن به موسیقی متفاوت پرواز همای به آنجا آمده بودند، جای کافی نداشت. از این رو فرآیند چک کردن بلیت، همزمان با ورود حضار به داخل سالن اصلی بود، جایی که خیلیها تازه به فکر سلام و احوالپرسی با رفقا افتاده بودند.
موضوع انتظار بیش از حد در سرمای بیرون و صف طولانی ورود به سالن، مخصوصا برای خانمها که بیشترشان با لباس شب به کنسرت آمده بودند، دلخوری ایجاد کرده بود. این را از پچپچهای حضار در داخل سالن میشد فهمید.
اما سالن زیبا و تاریخی ریالتو یک ایراد دیگر نیز داشت. موقعی که حضار برای نشستن وارد سالن شدند صندلیها توجه منفی خیلیها را به خود جلب کرد. سالن تئاتر ریالتو در سال ۱۹۹۰ به مالک جدیدی فروخته شد که قصد داشته این سالن زیبا و تاریخی را به یک رستوران ۵ ستاره مخصوص سرو استیک تبدیل کند. به همین دلیل صندلیهای سالن برداشته شده بود تا فضای مناسب چیدن میز و صندلی رستورانی فراهم گردد. گویا این موضوع در آن زمان توسط طرفداران سالن مورد اعتراض شدید قرار گرفته و در نهایت از سال ۲۰۱۰ سالن دوباره به کاربری عادی خود یعنی نمایش فیلم و تئاتر و احیانا اجرای کنسرت اختصاص داده شده است. اما از آن زمان صندلیهای چوبی مخصوص میز غذا به جای صندلیهای سالنی تعبیه شده و این موضوع برای بسیاری از مخاطبان ایرانی خوشایند نبود. صندلیها خیلی به هم چسبیده بود و نشستن طولانی مدت روی آنها طاقتفرسا به نظر میرسید.
خبرنگار مداد در تماس با گروه «پرژن گالف» (خلیج فارس) درباره موضوع صندلیها هم پرسوجو کرد که پاسخ شنید در روز بازدید از سالن به ما گفته شده بود صندلی مناسب گذاشته خواهد شد اما در روز اجرا و در لحظه اخر که صندلیها آمد دیگر کاری نمیشد کرد. این موضوع مورد اعتراض برگزارکننده هم قرار گرفته و مسئولان سالن با ارسال ایمیلی از این بابت عذرخواهی کردهاند.
همه این دلگیریهای کوچک و بزرگ، زمانیکه کنسرت شروع شد (البته با کمی تاخیر) خیلی زود جای خود را به لبخند و همراهی و آواز خواندن داد. ترکیب متفاوت اشعار، موسیقی و سبک اجرای گروه مستان، حضار را به وجد آورد و خود «پرواز» هم سنگ تمام گذاشت تا مونترالیهای ایرانیتبار و چند غیر ایرانی حاضر در سالن از شب خود لذت ببرند. حضار همراه همای از کسی که نان داشت اما دندان نداشت خواندند و همراه او وقتی به دزدی که به این سر دنیا آمده و حالا دیگر دزد خوانده نمیشود، خندیدند. آن لحظه در پچپچهای سالن میتوانستی به وضوح کلمه «خاوری» را بشنوی!
اما اگر بزرگترها در این کنسرت چند بهانه کوچک و بزرگ برای غر زدن داشتند، کوچکترها هیچ بهانهای نداشتند. گروه برگزارکننده با همکاری «موسسه آموزش خلاق فانوس» در طول زمان برگزاری کنسرت در زیرزمین سالن، از کودکان مراقبت میکردند. پریسا رجبیان، از هنرمندان مونترالی و نماینده موسسه فانوس برای خبرنگار «مداد» توضیح داد که در طول اجرای کنسرت بچهها در طبقه پایین سالن مشغول یک سرگرمی روباتیک، نقاشی و اجرای تئاتر بودند. فانوس از موسسههای آموزشی مونترال است که ادعا دارد با روشهای خلاقانه، به کودکان، زبان آموزش میدهد.
کنسرت حدود سه ساعتی طول کشید و کوچک بودن سالن لابی باعث شد تا وقت تنفس بین دو نیمه کنسرت نیز حذف شود. این موضوع با توجه به ناراجت بودن صندلیها، مخصوصا چند شنونده مسن داخل سالن را کمی خسته و کلافه کرده بود. اما جوانترها تا پایان با همای همخوانی کردند و در مقابل اصرارهای او برای پاسخ دادن به بخشی از ترانه کم نیاوردند. اجراهای سولوی نوازندگان نیز بخش جذابی از اجرا بود که هر کدام تلاش داشتند تا با نوآوری، گونهای دیگر از ساز زدن را به مردم ارائه دهند.
بعد از اجرای کنسرت،بسیاری از ایرانیان فرصت بودن در بخش شرقی شهر را غنیمت شمردند و از نانوایی بیگلپزی ۲۴ ساعته سنویاتور (St- Viateur Bagel shop) که در همان نزدیکی بود، نان بیگل گرم و تازه خریدند. البته این بیگلپزی به قدمت و شهرت بیگل فرمونت نیست اما همانقدر لذیذ است. صف بیگلفروشی بعد از کنسرت، با توجه به زمان و تاریکی هوا، شما را به یاد نانواییهای ایران در صبح زود و قبل از رفتن به سر کار میانداخت!
در آخر هفته گذشته مونترال شاهد اجرای ۳ کنسرت و نمایش فیلم ایرانی بود. تعدد برنامهها برای کامیونیتی ایرانی در این ماههای اخیر به قدری زیاد و برنامهها به قدری در هم تنیده شده که مونترالیهای ایرانیتبار برای برنامهریزی آخر هفته خود، حق انتخاب دارند. حق انتخابی که گاهی اوقات منجر به از دست دادن یک برنامه دلخواه میشود. مثل ما که نتوانستیم همه برنامههای آخر هفته مونترال را پوشش خبری دهیم.
با سپاس فراوان از گزارش روان، كامل و بدون زاويه شما جناب يزدان پناه، اجازه میخواهم يک گزارش كوتاه به گزارش كامل شما اضافه كنم:
ساعت ٧ عصر: رسيدن به محل كنسرت، هيچ صفى وجود نداشت.
ساعت ٧:١٠ عصر: پارک اتومبيل در نزديكى محل و قرار گرفتن در انتهاى صفى كه در نهايت ۵ دقيقه بيشتر طول نكشيد.
ساعت ٨ عصر: شنيدن از مراجعه كنندگانى كه بيش از نيم ساعت در خارج سالن و در هواى معمولى و قابل انتظار نهم دسامبر مونترال به انتظار بودند.
ساعت شروع كنسرت طبق برنامه: ٧:٣٠ عصر.
فكر میكنم انتظار از برگزار كننده براى پذيرفتن بيش از ٨٠٪ از مهمانان در عرض چند دقيقه دور از انتظار باشد.
اگر برنامهاى ٧:٣٠ برگزار میشود، مهمان میبايست حداقل ٣٠ دقيقه قبل در محل حضور داشته باشد.
بنده و همراهانم به نوبه خود با تاخير به محل رسيدبم (٧:١٠) كه از برگزاركننده و هنرمندان پوزش میخواهيم.
سپاس
رضا پارسانژاد