به گزارش National Post، پژوهشی تازه در کانادا نشان میدهد که رشد سریع و چشمگیر پلتفرمها و اپلیکیشنهای تحویل غذا مانند اوبر ایتس (Uber Eats)، دوردش (DoorDash) و اسکیپ (Skip) بهشدت متکی بر نیروی کار ارزان، بهویژه کارگران جوان و مهاجر است.
امیل باریل، پژوهشگر پستدکتری در مؤسسهی پژوهش مهاجرت و جامعه در دانشگاه کنکوردیای مونترال و میرچا وولتور از مؤسسهی ملی پژوهش علمی، این پژوهش را منتشر کرده و شرایط کاری ناپایدار و درآمد پایین این قشر از کارگران را به تفصیل مورد بررسی قرار دادهاند.
به گفتهی باریل، پیکهای غذا ساعتهای زیادی را در خیابانها منتظر سفارش میمانند، اما این زمان انتظار بدون دستمزد است.
از نظر وی، زمان بیمزدِ انتظار بهشدت نرخ حداقل دستمزد را پایین میآورد. آنها به اپلیکیشن وصل هستند اما از نظر فنی در حال کار محسوب نمیشوند، بنابراین در واقع بدون حقوق منتظر سفارش میمانند.
دادههای تازه از آزمایشگاه تحلیل صنایع غذایی دانشگاه دالهاوزی نشان میدهد اکنون یکچهارم کاناداییها بهطورمنظم از اپلیکیشنهای تحویل غذا استفاده میکنند؛ درحالیکه پیش از همهگیری کووید۱۹ تنها یکپنجم مردم از این سرویسها بهره میبردند.
باریل که از سال ۲۰۱۶ دربارهی پلتفرمهای حملونقل و تحویل کار میکند و مدتی هم خودش بهعنوان پیک فعالیت داشته، میگوید کار با دوچرخهی معمولی ممکن است اما برای کار مداوم، داشتن دوچرخهی برقی ضروری است که البته قیمت آنها هزاران دلار دارند و اجارهی آنها نیز پرهزینه است.
به همین دلیل، بسیاری از کارگران از همان ابتدا بدهکار میشوند و برای جبران این بدهی مجبور میشوند هر سفارشی را بپذیرند.
به گفتهی باریل، در دوران همهگیری، شمار کارگران مهاجر در این بخش افزایش پیدا کرد و در عین حال نرخ دستمزد پایه کم شد.
پژوهشگران با پیکهای غذا در مونترال و تورنتو گفتوگو کردند و دریافتند بسیاری از آنان مرد جوان بهویژه دانشجویان بینالمللی هستند که برای پرداخت شهریه یا انتظار برای تأیید مدارک تحصیلی خود ساعتهای طولانی کار میکنند.
بر پایهی این پژوهش، این کارگران اغلب از عواملی خارج از کنترل خود، مانند ترافیک یا تأخیر رستورانها، زیان میبینند.
مشتریان در واقع نقش مدیر را برای این کارگران ایفا میکنند؛ با امتیاز دادن، انعام دادن یا حتا شکایت کردن، آنها میتوانند بر درآمد و وضعیت کاری پیکها اثر مستقیم بگذارند.
انعام اکنون بخش بسیار بزرگتری از درآمد این کارگران بین ۳۰ تا ۵۰ درصد را تشکیل میدهد درحالیکه پیش از همهگیری تنها پنج تا ۱۵ درصد بود.
از مشکلات عمدهی دیگر، استخدام بیشازحد پیکها در پلتفرمهاست چراکه هیچ محدودیتی برای تعداد پیکهای فعال وجود ندارد و در نتیجه رقابت شدیدی میان کارگران برای گرفتن سفارش شکل میگیرد.
الگوریتمهای این اپلیکیشنها نیز اوضاع را پیچیدهتر کردهاند، زیرا بهصورت خودکار پایینترین دستمزدی را که هر کارگر ممکن است بپذیرد، پیشنهاد میدهند. باریل این وضعیت را «چرخهی فقر الگوریتمی» مینامد.
اضافه بر آن، این پژوهش به نبود شفافیت در نحوهی محاسبهی کرایهها اشاره دارد. پیکها فقط چند ثانیه فرصت دارند تا یک سفارش را بپذیرند، بدون آنکه اطلاعات کافی دربارهی فاصله یا زمان انتظار داشته باشند. این موضوع باعث میشود بسیاری از آنان در پایان روز درآمدی پایینتر از حداقل دستمزد داشته باشند.
با وجود برخی پیشرفتها، مانند اجرای قانون حقوق کارگران پلتفرمهای دیجیتال در انتاریو از اول ژوئیه، این قانون تنها شامل زمانهایی میشود که پیکها فعالانه در حال تحویل سفارش هستند و نه زمانهای انتظار.
باریل تأکید کرد مشکل شرایط کاری این کارگران جهانی است بنابراین مقابله با آنها و بهبود شرایط کاری، مانند روبهرو شدن با یک غول بزرگ است.
این مطلب ابتدا با این لینک در کانال تلگرامی «مداد» منتشر شد.
Add comment