سقوط کابل به دست طالبان و بازگشت کابوس دولت طالبها پس از بیست سال، فاجعهای فراتر از مرزهای افغانستان است که اگر هم تنها در این حد میبود باید آن را یکی از مهمترین بحرانهای انسانی قرن تازه به شمار میآوردیم.
تراژدی سقوط کابل و افغانستان مقصران زیادی دارد و تحلیل آن نیاز به نگاهی چندبعدی و چند لایهای است. حداقل پنجاه سال تحول دائم و انبوهی از بازیگران داخلی و خارجی هر یک نقشی را در شکل گیری بحران امروز بازی کردهاند که در این باره برای سالهای طولانی پیش رو تحقیق و بررسی و پژوهش صورت خواهد گرفت و البته که در کوتاه مدت انگشتهای اتهام از سوی هر گروهی به سوی دیگران اشاره خواهند کرد.
اما این سقوط اثرات فوری برای جهان دارد. فراتر از اثرات سیاسی و نظامی، ابعاد فاجعه انسانی پیش رو بحرانی غیر قابل انکار است.
در حالیکه برخی از کشورها از جمله کانادا، تعهد دادهاند چند ده هزار نفر از پناهجویان افغانستان را در خاک خود بپذیرند، اما یکی از نقاط داغ بحران مهاجرت ایران خواهد بود.
بر اساس آمار حاصل از سرشماری سال ۲۰۱۶ در آن سال بیش از ۷۸۰ هزار مهاجر افغانی دارای مدرک مهاجرت و ثبت شده در ایران حضور داشتند و بیش از دو میلیون مهاجر بدون مدارک مهاجرت در ایران پناهنده شده و زندگی میکردند.
همه ما با سختیها، تبعیضها و راه دشوار زندگی افغانستانیهایی که ناچار به مهاجرت به ایران شدهاند آشنایی داریم و یا شاهد روایتهای آنها بوده، یا داستانهای متعددی را از این روند شنیدهایم.
نقص و ناکارآمدی ساختار مدیریت مهاجرپذیری ایران و نگاههای تبعیض آمیز ساختاری از جمله دلایل اصلی این بحران رفتاری بوده است.
با این وجود و با همه سختیهایی که مهاجران قانونی و غیر قانونی افغانستان در ایران دارند، آنچه این روزها ایشان را – به خصوص شیعیان افغانستان – را ناچار از مهاجرت و پناه جویی در ایران کرده، چنان تاریک و سیاه است که همه سختیهای پیش روی ایشان در مقایسه تحملپذیرتر به نظر میرسد.
ایران روز گذشته (یکشنبه ۱۵ آگوست) اعلام کرد که در استانهای هم مرز با افغانستان اقدام به برپایی سه پناهگاه و اقامتگاه موقت برای پناهجویان افغانستان کرده است.
این در حالی است که برخی دیگر از کشورهای همسایه از جمله ترکیه برای ممانعت از ورود پناهجویان افغانستان که احتمالا با گذر از ایران قصد ورود به خاک ترکیه را دارند، اقدام به تشدید حضور نظامی در مرز و محدود کردن تردد مرزی کرده است.
ورود موج تازهای از پناهجویان به ایران، اگرچه گریزناپذیر و میزبانی از ایشان که از کابوس طالب در حال فرار هستند امری اخلاقی و انسانی و وظیفه ایران است اما این کشور را در وضعیت بحرانی شدیدتری قرار خواهد داد.
ایران به دلایل مختلف و از جمله مدیریت اشتباه همهگیری در حال تجربه موج مرگبار پنجم است و از هماکنون مدلها احتمال بروز موج بعدی را میدهند.
ایران نتوانسته است واکسیناسیون خود را – به دلایل سو مدیریت و تبدیل واکسیناسیون به مساله سیاسی – به طور قابل قبولی پیش ببرد و تنها کمتر از چهار درصد جمعیت ایران به طور کامل واکسینه شدهاند.
فشار اقتصادی و بحران درمانی – از جمله کمبود امکانات پزشکی، دارو و خستگی کادر درمان ایران که دو سال گذشته را در نبردی بیامان با همهگیری گذراندهاند – باعث شده است تا بسیاری از مردم ناچار شوند حتی برخی از روندهای درمانی ضروری خود را به تاخیر بیندازند.
به گفته یکی از مدیران ستاد مبارزه با کرونا در حال حاضر تقریبا ظرفیت همه بیمارستانهای کشور پر شده است و یک سوم همه تختهای موجود به کرونا اختصاص دارد.
پناهجویان افغان که به ایران وارد میشوند خسته از سفری ترسناک در حالی وارد کمپهای موقت میشوند که با بسیاری از رنجهای سلامت شخصی دست به گریبان هستند و نیاز به درمان و رسیدگی پزشکی فوری دارند.
حتی در شرایط غیر همهگیری کمپهای پناهجویان در همه جای دنیا کانونهای توسعه بیماریهای مختلف بوده است و حالا اضافه شدن همهگیری به این موضوع باعث میشود مساله سلامت پناهجویان اولویت بالاتری پیدا کند.
بدیهی است ایران در شرایط فعلی ظرفیت و توان تامین مستقل نیاز پزشکی و سلامت مهاجران را ندارد. به خصوص اینکه یکی از اولویت های اصلی این دریافت واکسن و کمک درمانی کرونا است. به یاد داشته باشیم به دلایل شرایط بحرانی افغانستان بر اساس دادههای موجود تنها کمتر از 0.6 درصد مردم این کشور واکسینه شدهاند.
ایران باید به میزبانی از پناهجویان ادامه دهد و آن را در این شرایط بحرانی تقویت کند اما حتی اگر این تصمیم مدیران سیاسی ایران باشد، این کشور به کمک جامعه جهانی، حداقل برای کمک به ارائه خدمات درمانی به پناهجویان نیاز دارد.
شاید یک راه حل مناسب این باشد که سازمان ملل در همکاری با بنیاد کووکس و سازمان پناهندگان و سازمان بهداشت جهانی، سهمیه ویژهای از واکسن و نیازهای اصلی سلامت را برای این پناهجویان اختصاص دهند و حتی زیر نظر مستقیم نمایندههای این سازمان در ایران و سایر کشورهای میزبان پناهجویان، توزیع کنند.
کشورهایی مانند کانادا هم میتوانند کاری بیش از پذیرش مستقیم چند ده هزار نفره پناهجویان انجام دهند و حداقل در کمک به درمان و سلامت این پناهجویان در کشورهای دیگر نه تنها کمکی به مردمان در خطر این کشور انجام دهند که در توزیع عادلانه واکسن و سایر امکانات پزشکی مشارکت داشته باشند.
البته که این پیشنهادی است که باید از دل توافق سیاسی بیرون بیاید و این همان جایی است که این روزها بیش از هر زمانی برای ایران پاشنه آشیل به شمار میرود.
نکته مهم در این بین اما این است که درباره پناهجویان افغانستان، با وجود فرار از کابوسی وحشتناک و چشمانداز ناروشنی که در انتظارشان است، نباید اهمیت سلامت و شیوع بیماری و به خصوص کووید-۱۹ در میان ایشان را نادیده گرفت.