به بهانه سالگرد تاسیس شرکت تجارت خز «نورث وست»
زمان: ۲۴ آوریل ۱۷۷۹
مکان: خیابان وودروی (Vaudreuil)، مونترال
ظاهرا هر ماجرا و داستانی که به تاریخ کبک و حتی کانادا مربوط میشود به «ژاک کارتیه» هم ارتباط پیدا میکند. آغاز ماجرای تجارت « خز» در کانادا هم به او برمیگردد. این دریانورد مجرب و ماجراجوی فرانسوی وقتی در سالهای ۱۵۳۴ به سواحل کانادا رسید برای اولین بار با چیزهایی روبرو شد که تا قبل از آن روحش هم از آن خبر نداشت.
البته برای اینکه بخواهیم کل قضیه را صادقانه بررسی بکنیم باید بگوییم که قبل از ژاک کارتیه یک کشتی اروپایی در سواحل «نیوبرانزویک» پهلوگرفته و با قبایل بومی کانادا یا همان «ایروکوو»ها مقداری هم وارد معامله شده بود. اما همه اروپاییهایی که به کانادا رسیده بودند که مثل ژاک کارتیه زرنگ نبودند.

ژاک کارتیه، که شم تجارت و شناسایی کالا در او خیلی خوب کار میکرد خیلی زود متوجه شد بازار یکی از کالاهای جالبی که بومیان کانادایی از آن استفاده میکردند یعنی همان «خز»، در اروپا خوب جواب میدهد.
«خز» در واقع پوست حیوان جونده بومی کانادا به نام «کاستور» یا «بیووِر» بود که ما در فارسی به نام «سگ آبی» میشناسیمش و بومیان کانادا از آن برای درست کردن کفش و لباس و کلاه استفاده میکردند. ژاک کارتیه زود دست به کار شد و اولین محمولههای خز را بار کرد و با خودش به اروپا آورد. پیش بینیاش از استقبال مردم هم درست از آب درآمد و حسابی خز در اروپا محبوب شد.
از آن به بعد بود که تمام اروپاییهایی که به سمت قاره جدیدا کشف شده آمریکای شمالی میآمدند، چشمشان دنبال خز بود. اما کسی که به فکر تاسیس تجارتخانه پوست خز در کبک افتاد، « ساموئل شامپلن» بود. او برای اولین بار در سال ۱۶۰۸ در «کبک سیتی»، یک محل بزرگ برای معاملات پوست خز با قبایل بومی کانادا به راه انداخت و خودش هم بر آن نظارت میکرد.
اما شاید اگر یک اتفاق منحصر به فرد برای یکی از اروپاییهایی که به قصد کشف دنیای جدید به کانادا آمده بود، نمیافتاد، صنایع خز اصلا در اروپا پیشرفت نمیکرد. علتش هم این بود که اروپاییها فقط این خزها را از بومیان میخریدند و زیاد به چم و خم کار تولید آشنا نبودند. ولی وقتی «پییر اسپریت رادیسون» که فقط 15 سالش بود به دست بومیها اسیر شد به جای ترسیدن و غصه خوردن، تا توانست از آنها مهارتهایی که اروپایی ها بلد نبودند را یاد گرفت و بالاخره یک روز از دست آنها فرار کرد و به کبک برگشت. نحوه آماده کردن و درست کردن پوست خز هم یکی از همان مهارتها بود. حالا رادیسون، اولین اروپایی بود که این کار را بلد بود و دنبال سرمایهگذارانی میگشت که با او در این کار شریک شوند. خوب چه کسی بهتر از خانواده سلطنتی انگلیس؟

رادیسون و شرکای تجاریاش که اهل منطقهای بین استان کبک و اونتاریو به نام «خلیج هادسون» بودند با «چارلز دوم» پسرعموی پادشاه انگلستان شریک شدند و بزرگترین شرکت تجاری «خز» در کانادا و شهر تورنتو با نام «هادسون بِی» یا «خلیج هادسون» را تاسیس کردند که تمام کانادا و ۴۰ درصد از ایالتهای آمریکا را تحت سلطه خودش داشت. این حرکت به عنوان یکی از بزرگترین تجارتهای تاریخ دنیا ثبت شده است.
اما در این میان فرانسویهای ساکن استان کبک مخصوصا شهر مونترال تاثیر زیادی روی تجارت خز داشتند. به دلیل موقعیت خاص و سوقالجیشی شهر مونترال و تسلط زیادی که فرانسویها بر روی رودخانه سنلوران و خلیج هادسون و به تبع آن رودخانه میسیسیپی که به آمریکا میریخت، داشتند، تجارت خز خیلی به آنها ربط پیدا میکرد. برای جلوگیری از قدرتمندتر شدن شرکت تجاری «خلیج هادسون» که با انگلیسیها، دشمنان همیشگی فرانسویها دست دوستی داده بود، فرانسویها جلوی حرکت کشتی های تجاری خز را در سنلوران گرفتند. همه این چیزها هم مصادف شده بود با نبردهای طولانی انگلیس و فرانسه با یکدیگر برای به دست گرفتن اداره شهر مونترال.

در نهایت این انگلیسیها بودند که در مونترال قدرت را به دست گرفتند ولی پول بین خودشان هم تفرقه انداخت و حالا انگلیسیهای مونترال تصمیم گرفتند در شهرشان با آن موقعیت حساس و استثنایی یک شرکت تجارت خز دیگر که بتواند با «خلیج هادسون» رقابت کند به راه بیندازند. این گونه بود که چند نفر از سرمایهگذران معروف انگلیسی و اسکاتلندی مثل «سیمون مک تاویش» و «جیمز مکگیل» که دانشگاه معروف مکگیل را هم بنا گذاشته، سنگ اولیه شرکت تجاری «نورث وست» را در شهر امروزی ما بنا نهادند. کار شرکت نورثوست به سرعت در مونترال بالا گرفت و توانست کنترل بخش مهمی از بازار رقابتی خز را به دست گیرد. همین موضوع باعث درگیری بین این شرکت و شرکت «هادسون بی» شد، تا جاییکه برای هم لشکرکشی کردند و کار آنقدر بالا گرفت تا در سال ۱۸۲۱ دولت انگلیس با مداخله نظامی (!) این دو کمپانی قدرتمند و بانفوذ را مجبور به ادغام و یکی شدن کرد. تا همین چند دهه پیش «نورث وست» علیرغم ادغام شدن، هنوز در مونترال فعال و یکی از تاثیرگذارترین تجارتخانههای مونترال بوده است.
در اویل قرن بیستم و همزمان با جنگ جهانی اول، بسیاری از یهودیان مهاجر مونترالی وارد صنایع تولید خز شدند و آن را حسابی رونق دادند. بعد از جنگ هم مهاجران یونانی که در کار خز سابقه طولانی داشتند به شرکتهای تجاری مونترال پیوستند و مجموعا مونترال بعد از تورنتو و نیویورک، سومین شهر در آمریکای شمالی بود که در تجارت خز و پوست حسابی شهره شده بود. شرکت تجاری« خلیج هادسون» تا سالهای دهه ۱۹۷۰ که جداییطلبان کبکی خواستار بیرون رفتنش از مونترال شدند، در خیابان «رنه لِوِک» قرار داشت و بعدا به تورنتو نقل مکان کرد.

اگر گذرتان به کانال «لشین» و موزه «تجارت خز شرکت نورث وست» بیفتد میتوانید خیلی از یادگارهای آن دوره را ببینید. همچنین وقتی از خیابان «یونیون» در نزدیکی ایستگاه متروی «مکگیل» به پایین بیاید و خیابان «رنه لِوِک» را هم رد کنید، به منطقهای به نام «Beaver Hall» میرسید که به کلوبی به همین نام هم شهرت دارد. اینجا در واقع محل عقد بیشتر قراردادهای مهم شرکت نورثوست بود که خانه «جوزف فرابیشر» یکی از شرکای اصلی نورثوست بوده است.
این روزها تجارت خز کانادا به دلیل مسائل محیط زیستی از رونق افتاده است اما روزگاری، خز، کالای تجاری شماره یک این شهر و حتی این کشور بوده است. حامیان حقوق حیوانات امروز به شدت با خرید و فروش خز مخالفند و نسبت به انقراض این گونه بومی کانادایی به شدت احساس نگرانی میکنند.