موضوع اشیا پرنده ناشناخته یا همان یوفوها [۱] و گزارشات مختلف از مشاهده بشقاب پرنده به بحث روز و داغ کانادا بدل شده بود. در این مقاله که برگرفتهای از دایره المعارف کانادا است درباره برخی از این گزارشها و پروندههای مشهور مشاهده یوفوها در کانادا صحبت میکنیم.
پروژه مگنت و پروژه داستان دوم
دوران نوین مشاهده یوفوها و ثبت آن از سال ۱۹۴۷ شروع شد. در ۲۴ ژوئن آن سال، خلبانی به نام کنت آرنولد[۲] گزارش داد که ۹ بشقاب پرنده درخشان را درحال پرواز بر فراز کوه راینیر [۳] در ایالت واشنگتن مشاهده کرده است. اولین گزارش ثبت شده درمورد مشاهده بشقاب پرنده در کانادا پس از شروع جنگ، مربوط به همان سال است. جنگ سرد تازه به راه افتاده بود. دولت کانادا در ابتدا نگران بود که شاید این اجسام آسمانی محصول فناوری پیشرفته اتحاد جماهیر شوروی و تهدیدی امنیتی باشند. در اوایل دهه پنجاه، محض احتیاط و نیز برای کاستن از نگرانی مردم، دولت دو پروژه جداگانه را به بررسی بشقابپرندهها اختصاص داد.
ایده اولیه «پروژه مگنت» (۵۴-۱۹۵۰) از آنِ ویلبرت اسمیت [۴]، مهندس رادیو و کارمند وزارت حملونقل بود. هدف از آزمایشهای او این بود که بفهمد آیا بشقاب پرندهها با استفاده از انرژی مغناطیسی پرواز میکنند یا نه!؟ همچنین، برای سنجش میزان دقت و صحت گزارشهای مربوط به بشقاب پرندهها، بالونی را در شب به آسمان فرستاد و درنهایت رصدخانهای را در خلیج شرلی [۵]، منطقهای با یک سایت نظامی محافظت شده در غرب اتاوا ساخت. آزمایشهای اسمیت نتیجهای در پی نداشت و او را به این باور رساند که بشقاب پرندهها پدیدههایی کاملا فرازمینی هستند. اسمیت با این دیدگاه شروع به تبلیغات منفی کرد و باعث شد که وزارت حملونقل این پروژه را مختوم اعلام کند.
دولت کانادا درصدد بود تا موضعی رسمی در خصوص بشقاب پرندهها اتخاذ کند. به همین دلیل، هیات تحقیقات دفاعی پروژه «داستان دوم» را راهاندازی نمود (۵۴-۱۹۵۲). سرپرست این کمیته، پیتر میلمن، ستارهشناس و محقق رصدخانه دومینیون بود. میلمن در مورد وجود بشقابپرندهها تردید داشت. به نظر او، منشا یوفوها فرازمینی نبوده و این پروژه به جز اتلاف وقت و منابع حاصلی نخواهد داشت. کمیته او بر روی هیچ یک از مشاهدهها بررسی خاصی انجام نمیداد و تنها به عنوان یک نهاد مشورتی عمل میکرد. کار این کمیته صرفا این بود که گزارشهای مربوط به مشاهده یوفوها را به شکل استاندارد درآورد. دستاورد پروژه «داستان دوم» در این خلاصه شد که بشقابپرندهها، حتی اگر هم واقعی باشند، «قابلیت تحقیقات علمی» را ندارند.
اما، اطلاعات نظامی نتوانست ارتباطی بین اتحاد جماهیر شوروی با این اشیا پرنده بیابد. پس از آن بود که موضوع بشقابپرندهها رسما به مسئلهای علمی بدل شد. از اواسط دهه شصت به بعد، پلیس سوارهنظام سلطنتی کانادا [۶] مسئول اصلی جمعآوری گزارش از شاهدان عینی بود. اما دانشمندان دولتی تمایلی به دخالت در این موضوع نداشتند و اکثر گزارشها مختومه اعلام یا به فراموشی سپرده شدند.

واکنشهای مردم
مردم در سراسر کشور علاقه شدیدی به موضوع بشقاب پرندهها نشان میدادند. بسیاری از آنها نامههایی به دولت نوشته و درخواست اطلاعات بیشتر میكردند. شهروندان میخواستند ماهیت بشقاب پرندهها را بشناسند و مطمئن شوند که آنها تهدیدی برای امنیت ملی نیستند و البته برایشان مهم بود که بدانند دولت درصورت اثبات وجود بشقاب پرندهها چه تصمیمی میگیرد. برخی دولت را به پنهانکاری متهم کرده و آن را در تئوریهای توطئه دخیل میدانستند. در این میان افرادی هم ادعا میکردند که بشقاب پرنده را به چشم خود دیدهاند و باور داشتند که اجرامی فرازمینی هستند. اما مقامات دولتی چنین حرفها و ادعاهایی را بیمعنی میدانستند و به شهروندان اطمینان میدادند كه دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد.
بسیاری از مردم معتقد بودند که دولت تلاش میکند ذهن مردم را از موضوع بشقاب پرندهها دور نگه دارد و حرفهایش ضدونقیض است؛ به همین دلیل، تحقیق در مورد بشقاب پرندهها را خود به عهده گرفتند. با شروع دهه پنجاه، مردم کانونهای بررسی بشقاب پرنده تشکیل دادند. در خانهها، هتلها، كلیساها و سالنهای اجتماع جمع میشدند تا درباره بشقاب پرنده حرف بزنند. به عنوان مثال، ویلبرت اسمیت (از پروژه مگنت) کانونی به نام «کانون بشقاب پرندهی اتاوا» تشکیل داد و به همین ترتیب، «کانون بشقاب پرنده ونکوور» نیز تشکیل شد که میزبان محققان برجستهای در زمینه ماهیت بشقاب پرندهها بود و گزارشهای ضبط شده جلساتش را منتشر میکرد. این کانونها، علاوه بر انتشار گزارشهای رسانهای، به یکی از اصلیترین راهها برای دسترسی شهروندان به اطلاعات مربوط به بشقاب پرندهها تبدیل شده بودند.
برخی از شهروندان پا را از این هم فراتر گذاشتند و خودشان گروههای تحقیقاتی بشقابپرنده تشکیل دادند تا دقیقا بفهمند این اشیا از چه چیزی ساخته شدهاند. بسیاری از این گروهها در دهههای ۶۰ تا ۸۰ فعالیت میکردند. در منطقه اسکاربورو در استان انتاریو، کمیتهای به نام «کمیته تحقیقات پدیدههای هوایی کانادا» [۷] فعالیت داشت. گروهی به نام «گروه کانادایی تحقیقاتی یوفو» در اوشاوا در استان انتاریو فعالیت میکردند. وینیپگ در مانیتوبا، «سازمان تحقیقات پدیدههای هوایی کانادا» [۸] را داشت و در مونترال کبک، «گروه مطالعات یوفو» [۹] فعال بود. این گروهها معمولا برای اقدامات بیشتر و نحوه افشای اطلاعات یا حتی تامین منابع مالیشان با دولت لابی میکردند.
دسترسی به اطلاعات
از اواخر دهه شصت، علاقهمندان به بشقاب پرندهها کمکم تغییر موضع دادند. قبل از این زمان، کنجکاوی مردم بیشتر درمورد ماهیت بشقاب پرندهها بود و اینکه چه کسی یا چه چیزی آنها را اداره میکند. پس از آن، مردم به تدریج دولت را متهم به مخفیکاری کرده و گروههای تحقیقاتی بشقاب پرندهها خواستار شفافیت بیشتر دولت در این زمینه شدند. آن هم در زمانی که قانون اسناد محرمانه [۱۰]، دسترسی به این اسناد را بهشدت محدود میکرد. شهروندان خواهان دسترسی بهتر به اطلاعات محرمانه بودند تا خود بتوانند گزارشهای مربوط به مشاهده بشقابپرندهها را جمعآوری و تحلیل کنند. محققان محلی به اقدامات دولت در این زمینه اعتماد نداشتند.
سرانجام، در سال ۱۹۸۳، قانون دسترسی به اطلاعات [۱۱] لازمالاجرا شد. محققان بشقاب پرندهها شروع به ثبت درخواستهای رسمی برای دسترسی به اطلاعات کردند. موارد منتشرشده تایید کرد که دولت هیچ سندی را در مورد موجودات فرازمینی پنهان نکرده و در واقع تنها اطلاعات مربوط به مشخصات فردی مثل نام و آدرس شاهدان مخفی نگه داشته شده بود. کسانی که درخواست خود را ارائه داده بودند، اسنادی مانند گزارش مشاهدهها را دریافت کردند، اما هرگز هیچ مدرکی دال بر اثبات وجود بشقاب پرندهها یافت نشد. با این حال، نبود چنین مدارکی هم نتوانست مردم و محققان محلی را از ادامه کنجکاوی منصرف کند.
در سال ۱۹۹۵، به دلیل کاهش بودجه، دولت و سازمانهای مربوط به آن جمعآوری گزارشها را به طور کلی متوقف کردند و درنتیجه علاقهمندان و شاهدان برای گزارش مشاهدات خود به گروههای محقق محلی مراجعه میکردند. یکی از این گروهها «سازمان تحقیقات یوفو» مستقر در وینیپگ بود که تا امروز بررسیهای یوفوی کانادا [۱۲] را سالانه برگزار کرده است. مجموعه دیجیتالی اسناد یوفو دولت فدرال در وبسایتی به نام «وبسایت کتابخانه و بایگانی کانادا» [۱۳] موجود است.
سه مورد فیزیکی
سه مورد از گزارشهای مربوط به مشاهده بشقاب پرندهها در سال ۱۹۶۷ غیرعادی به نظر میرسید. به طوری که حتی نگرانی دولت بدبین و دیرباور کانادا را نیز برانگیخت. در آن سال، جشن صدسالگی کانادا نیز برگزار میشد و مصادف با ساخت یک سکوی فرود بشقاب پرنده در سنتپل استان آلبرتا بود. دیگر زمان آن فرارسیده بود که با دید تازهای به پدیده بشقاب پرندهها نگاه شود. گزارشهای ثبت شدهای مثل حادثه دریاچه فالکون، حلقههای زمینهای زراعی دوهامِل و سقوط یک جرم آسمانی در بندر شاگ، علاوه بر شواهد عینی، شواهد فیزیکی را نیز برای بازرسی فراهم کرد که تقریبا همه گزارشهای قبلی فاقد آن بود.
حادثه دریاچه فالکن [۱۴]
در ماه مه ۱۹۶۷، محقق آماتوری به نام استفان میشلاک به بیشهزاری نزدیک دریاچه فالکون در مانیتوبا رفت و پس از بازگشت ادعا کرد که دو بشقاب پرنده را دیده و حتی دچار سوختگی و مسمویت ناشی از تشعشعات یکی از آنها شده است. میشلاک این طور بازگو کرده است که هر دو بشقاب پرنده را بهوضوح دیده: یکی از آن دو خیلی سریع از دیدرسش خارج شده، اما دیگری در مقابل پای او به زمین نشسته است. میشلاک به بشقاب پرنده نزدیک شده تا سرنشینانش را ببیند و با آنها خوشو بشی بکند که درنهایت، دوباره بشقاب پرنده با بیرون دادن هوای داغ از پنل خروجیاش، از زمین بلند شده و پیراهن او را سوزانده است. به طوریکه روی سینهاش جای سوختگی شبیه گریل به جا مانده بود. مقامات حرفهای او را باور نکردند، ولی بازدید محلی که میشلاک ادعا میکرد این اتفاق در آنجا افتاده، همه را متعجب کرد. نکته مهم این بود که پوشش گیاهی محل کاملا در اثر سوختگی از بین رفته بود. میشلاک تا سالها از عوارض سوختگی قفسه سینهاش رنج میبرد.
حلقههای زمینهای زراعی دوهامِل [۱۵]
در یک شب بارانی در آگوست ۱۹۶۷، تعدادی علامت دایرهای شکل مرموز در یک مزرعه در دوهاِمل استان آلبرتا ظاهر شدند. این اتفاق بلافاصله به مطبوعات محلی و به یکی از کانونهای تحقیقاتی بشقاب پرندهها در ادمونتون و نیز به رسانه ملی اطلاعرسانی شد. دانشمندی از سوی تاسیسات نظامی در همان نزدیکی برای انجام تحقیقات بیشتر انتخاب شد. دانشمند مذکور از مزرعه بازدید کرده و متوجه شد که شش نقطه از زمین زراعی به طور مشخصی لگدمال شده است. روی قسمتهای کوچکی از آن شش دایره علامتهایی شبیه آجهای لاستیک دیده میشد. او از شواهد موجود نتیجه گرفت که وجود این دایرهها نمیتواند فریب و حقه باشد. با این حال، نتوانست با آزمایش نمونه خاک هم جوابی قطعی درمورد عامل ایجاد آنها ارائه دهد. در پایان، تنها جواب منطقی که به نظر او رسید این بود که آن دایرهها ممکن است توسط هواپیمایی معلق در هوا ایجاد شده باشد و اینکه او نمیتواند هیچ نظر قطعی درمورد رد یا قبول فرضیه وجود بشقاب پرندهها ارائه دهد.
سقوط در بندر شگ [۱۶]
وقایع سال ۱۹۶۷، با سقوط جرمی آسمانی در بندر شگ نوااسکوشیا در اکتبر آن سال به اوج خود رسید. نزدیک نیمهشب بود که ماموران RCMP محلی چندین تماس حاکی از سرنگونی هواپیمایی در آن بندر دریافت کردند. از هواپیما صدای سوت بلندی شنیده و نور شدیدی از آن ساطع شده بود و سپس برای چند دقیقه روی سطح آب شناور مانده بود. برخی از شاهدان، از جمله چند تن از افسران RCMP، کف زردرنگ درخشانی را نیز در اطراف آن دیده بودند. اما قبل از اینکه قایقی به آن جسم شناور برسد، شی ناشناخته به زیر آب رفته بود. یک تیم غواصی برای جستجو اعزام شد، اما هرگز نتوانستند اثری از لاشه پیدا کنند و به این ترتیب، پرونده این گزارش هم مانند گزارش مزرعه دوهامل و دریاچه فالکن، همچنان حل نشده باقی ماند.
» همچنین بخوانید: زیر آسمان شهر: نقشههایی برای سفر در زیر آسمان
___
[۱] UFO
[۲] Kenneth Arnold
[۳] Mount Reinier
[۴] Wilbert Smith
[۵] Shirley’s Bay
[۶] RCMP
[۷] Canadian Aerial Phenomena Investigations Committee
[۸] Canadian Aerial Phenomena Research Organization
[۹] UFO Study
[۱۰] Official Secrets Act
[۱۱] Access to Information Act
[۱۲] Canadian UFO Survey
[۱۳] Library and Archives Canada website
[۱۴] Falcon Lake Incident
[۱۵] Duhamel Crop Circles
[۱۶] Shag Harbour crash