حزب ائتلاف آینده کبک با تاکید بر ملیگرایی کبکی توانست به محبوبیت قابل توجهی در میان ساکنان این استان دست یابد. اما ملیگرایی در قاموس کبکیها، حکایتی متفاوت از ملیگرایی در ایالات متحده، اروپا یا بسیاری دیگر از نقاط دنیا دارد. اما این تفاوتها در چیست؟ گلاب اند میل به تازگی در مقالهای به تشریح این تفاوتها میپردازد که ترجمه آن را میخوانیم.
شاید خرید وان حمام یا سینک آشپزخانه معمولا یک تصمیم سیاسی محسوب نشود. اما فرانسوا لوگو (نخستوزیر کبک) در اکتبر سال گذشته از تلاشهایش برای جلوگیری از خروج یک شرکت تولیدکننده تجهیزات بهداشتی منزل از کبک خبر داد. آقای لوگو هدف از این تلاشها را جلوگیری از کاهش فرصتهای شغلی موجود در استان خواند.
یک ماه بعد هم وزیر اقتصاد استان به صورت رسمی اعلام کرد به گروه بانکی دژردن فشار میآورد تا در تصمیم خود برای قطع کمکهای مالی به پروژه دولتی کمک به ۶ روزنامه محلی (که با مشکلات شدید مالی روبرو هستند) تجدیدنظر کند. البته دژردن نیز در تصمیمش بازنگری کرد و اکنون به این پروژه کمک میکند.
در سال ۲۰۱۹، برخی احزاب و سیاستمداران در سراسر دنیا توانستند با شعار ملیگرایی بر سر کار آمده یا جایگاه خود را مستحکمتر کنند. کبک نیز از این قاعده مستثنی نبوده و حمایت از شرکتهای کبکی و تقویت هویت متفاوت این استان از جمله اقداماتی بود که به افزایش محبوبیت حزب ائتلاف آینده کبک و رهبر آن یعنی فرانسوا لوگو انجامیده است.
این حزب امسال با تصویب قانون جنجالی سکولاریسم سروصدای زیادی را به پا کرد. این قانون، برخی از کارکنان دولت (نظیر معلمان و افسران پلیس) را از پوشیدن نمادهای مذهبی منع میکند. حزب حاکم کبک همچنین به کاهش ظرفیت مهاجرپذیری استان نیز اقدام کرد. افزایش محبوبیت حزب بلاک کبکوا و کمک به تقویت جایگاه این حزب در پارلمان فدرال (که بهترین نتیجه بلاک کبکوا از سال ۲۰۰۸ تاکنون بود) را میتوان از دیگر دستاوردهای حزب ائتلاف آینده کبک دانست.
اما این طور نیست که شعارهای ملیگرایی در سایر نقاط دنیا، به چنین نتایجی انجامیده باشد. شعارهای دونالد ترامپ برای تقویت صنایع آمریکایی و نیز قدرت گرفتن احزاب راستگرای افراطی در اروپا که خواستار محدودیتهای شدید در مهاجرت هستند را باید از جمله نمودهای پدیده ملیگرایی دانست.
اما ملیگرایی در کبک، معنای دیگری دارد و بر خلاف سایر نقاط دنیا، این پدیده در کبک به هیچ وجه ناخوشایند تلقی نمیشود. آقای لوگو در یک سخنرانی در همایش شاخه جوانان حزب در ماه اوت به تبیین این مساله پرداخت. او در این سخنرانی گفت که استقلالطلبی کبک به حاشیه رفته و در مقابل، درها به سوی ایدههای ارزشمند دیگری باز شده است.
او در این همایش گفت: «وقتی درباره پروژههای اجتماعی صحبت میکنیم، با یک اجتماع طرف هستیم. فرض بر این است که با یک ملت روبرو هستیم. فرض بر این است که خانوادهای (بزرگ) وجود دارد. نباید از چیزی که آن را ملیگرایی (کبکی) مینامیم، شرمسار باشیم.»
اعتدال، شاخصه ملیگرایی کبکی
ژوزف ایون تریو (استاد جامعهشناسی دانشگاه کبک در مونترال) میگوید که ملیگرایی در کبک سابقهای ۱۵۰ ساله دارد و همواره رویکردی معتدلانهتر از ملیگرایی در سایر نقاط دنیا را دنبال کرده است.
از قرن ۱۹ میلادی تا حدود ۶۰ سال پیش، مردم کبک برای به رسمیت شناخته شدن کبک به عنوان یک موجودیت مجزای سیاسی و فرهنگی در خاک کانادا مبارزه میکردند. آقای تریو میگوید که در دهه ۱۹۶۰، رویکرد جداییطلبی در کبک تقویت شد و محبوبیت زیادی هم یافت، اما این روند از اواخر دهه ۱۹۹۰ تاکنون همواره رو به افول بوده است.
این جامعهشناس میگوید: «این رویکرد بر این اصل استوار است که کبک دارای یک ملت است و اینکه این استان صرفا دربردارنده یک گروه نژادی متفاوت در آمریکای شمالی نیست، بلکه جامعهای مجزاست که نهادها، فرهنگ و رسوم خاص خودش را دارد.»
ملیگرایی در کبک درست همانند رویکرد ملیگرایی آقای ترامپ و نیز احزاب راستگرای مجارستان، اترش و ایتالیا روی موضوع هویت و مهاجرت تمرکز زیادی دارد. با این وجود، این تمرکز در کبک به مراتب ملایمتر است.
قانون ۲۱ هم متفاوت است
برای نمونه، قانون ۲۱ در کبک، برخی کارکنان دولت نظیر معلمان و افسران پلیس را از پوشیدن نمادهای مذهبی در هنگام انجام وظیفه منع میکند. آقای تریو میگوید کشورهایی نظیر فرانسه و بلژیک که پیش از کبک دست به این کار زدند، مقررات به مراتب سختگیرانهتری را در این خصوص اتخاذ کردند.
این جامعهشناس به این نکته اشاره میکند که ملیگرایی در کبک همواره رویکردی معتدلانه داشته است. البته این امر یک سری استثناء هم دارد که برای مثال میتوان به شورشهای بین سالهای ۱۸۳۷ و ۱۸۳۸ ، فاجعه اکتبر و همچنین کشته شدن پیر لاپورت (یکی از وزرای کابینه دولت کبک) اشاره کرد. اما آقای تریو میگوید که نخبگان فرانسهزبان کبک هرگز با این اقدامات خشونتآمیز موافقت نکردند.
گروه صنعتی کبک
البته ملیگرایی کبکی علاوه بر جنبه سیاسی، ابعاد اقتصادی خاص خودش را هم دارد. سیاستمداران، صاحبان صنایع و نیز روزنامهنگاران کبکی چندین دهه است که مفهومی به عنوان «گروه صنعتی کبک» (Quebec Inc.) را به عنوان پدیدهای ارزشمند مطرح میکنند. منظور از «گروه صنعتی کبک» مجموعهای نه چندان هماهنگ از شرکتهای کبکی است که به عنوان نماد اقتصاد کبک به شمار میروند.
اگر هر کدام از این شرکتها در خطر انتقال مالکیت به خارجیها قرار گیرد (نظیر شرکت اسانسی لاوالین) یا دچار مشکلات شدید مالی شود (نظیر شرکت هواپیماسازی بمباردیه)، دولت کبک بلافاصله وارد عمل میشود. در برخی موارد دیده شده که دولت کبک با ارائه وام و یارانه به داد این شرکتها میرسد. حتی چندین بار هم دولت با کمک بازوی سرمایهگذاری خود، بخشی از سهام این شرکتها را خریداری کرده است.
دیدگاه متفاوت کبکیها به اقتصاد استانی
تفاوت دیدگاه کبکیها به شرکتهای مستقر در این استان با دیدگاه سایر استانهای کبک را میتواند در ماجرای رسوایی اسانسی-لاوالین به خوبی مشاهده کرد.
وقتی جودی ویلسون ریبولد (وزیر دادگستری فدرال) اعلام کرد که برای دخالت در روند رسیدگی به پرونده رسوایی اسانسی-لاوالین تحت فشار قرار گرفته، بسیاری از کاناداییها از این ماجرا خشمگین شدند. با این وجود، آقای لوگو و بسیاری دیگر از سیاستمداران و نخبگان کبکی اعلام کردند که باقی ماندن دفاتر مرکزی این شرکت در مونترال، مهمترین چیزی برایشان محسوب میشود و دلیلش هم حفظ اشتغال ایجاد شده توسط اسانسی-لاوالین در استان است.
جالب اینجاست که فرانسوا لوگو هیچ ابایی از برخورد با شرکتهایی که به کبکیها احترام نمیگذارند ندارد. در سال ۲۰۱۶ بود که یک شرکت بزرگ خردهفروشی امریکایی، فروشگاههای زنجیرهای کبکی رونا (Rona) که به عرضه لوازم ساختمانی و خانگی میپرداخت را خرید. این امر سبب ایجاد سروصدای زیادی در استان شد. در نهایت وقتی این شرکت اعلام کرد ۶۰ شغل موجود در دفتر مرکزی رونا را به خارج از کبک انتقال میدهد، فرانسوا لوگو به شدت خشمگین شد و واکنش تندی به این موضوع نشان داد.
آقای لوگو اعلام کرد که «خودم سعی میکنم محصولات کبکی را از فروشگاههای کبکی بخرم.» وزیر اقتصاد کابینه لوگو هم گفت که اگر قصد بازسازی منزل را داشته باشد، ترجیح میدهد وسایل این کار را از جایی دیگر (به جز رونا) خریداری کند.
همکاری دولت و صنایع در کبک
ویلیام واتسون (استاد اقتصاد در دانشگاه مکگیل) بر این باور است که ملیگرایی اقتصادی معمولا چیزی جز سرمایهداری با رویکردی بسته نیست که در آن، شرکتها از مزیتهایی ناعادلانه برخوردار بوده و نخبگان سیاسی و اقتصادی از منافع یکدیگر حمایت میکنند.
او میگوید وقتی سیاستمداران یک سری مزیتهای ویژه را در اختیار برخی شرکتهای حاضر در بازار (و نه همه آنها) قرار میدهند، احتمال بروز فساد نیز افزایش مییابد. اما کبک را نمیتوان این گونه دید.
آقای واتسون میگوید: «فکر میکنم اصلیترین تفاوت بین کبک و سایر نقاط کانادا این است که کبکیها…به این مساله یعنی رفتارهایی که نشانگر هماهنگی و همکاری بین شرکتها و دولت است افتخار میکنند.»