«جشن واژهها» در حالی پنجمین دوره خود را برگزار کرد که امسال شاهد ایجاد تغییراتی اساسی در ساختار خود بود. این جشن که چند سال پیش و به عنوان رزومه فعالیتهای مختلف مدرسه زبان فارسی دهخدا در مونترال آغاز شده بود، امسال برای اولین بار شاهد استقلال و جدا شدن از مجموعه این مدرسه بود. استقلالی که به گفته فربد داوری، دبیر اجرایی جشنواره، زمینه را برای مشارکت همه گروههای فرهنگی-هنری شهر مونترال که با آموزش کودکان سر و کار دارند، فراهم خواهد آورد.
در مونترال سه «مدرسه شنبهها» به آموزش فارسی به عنوان زبان مادری به کودکان مهاجر ایرانی مشغول به کار هستند. علاوه بر آنها تعداد زیادی آموزشگاه خصوصی موسیقی، نقاشی، زبان انگلیسی یا فرانسوی و سایر هنرها با کودکان فارسیزبان مونترال، کار فرهنگی یا هنری میکنند.
اجرای بچهها
در بدو ورود به سالن همایشهای کالج ونیه، نمایشگاهی از آثار نقاشی کودکان دیده میشود. نقاشیها از مراکز مختلفی جمعآوری شده بود و نوآوری بچهها در طراحی و رنگآمیزی آثارشان خیرهکننده بود.
اجرا با تکنوازی بسیار زیبای پیانوی آبتین عباسی آغاز شد که برای دقایقی نفس سالن را در سینه حبس کرد. تسلط آبتین در نواختن پیانو نوید آیندهای روشن برای این پسر جوان میداد. در ادامه گروه رقص دهخدا با هنرمندی غزل غضنفری، ترانه غضنفری، امیتیس محمدی، سایا عالمزاده، آریانا صائبنیا، نیکی رفیعی، صبا واحدیوسفی، ویانا صنعت، شیرین نیامیر و هستی طباطبایی وارد صحنه شدند و نمایشی بی همتا از هماهنگی، موسیقی جذاب و حرکات موزون خلق کردند.
بعد از آن نوبت سهنوازی تار و تنبک امیر علی شریعتی، روژین شریعتی و روشان شریعتی رسید و در ادامه هم رها خراسانی با صدای زیبای پیانو، سالن را به آرامش دعوت کرد.
اما مشکات رجبی، هنرمند جوان مونترالی که تا همین سال گذشته خود به عنوان یک رقصنده بر صحنه حاضر میشد، امسال طراح رقص بود و با گروه رقص مدرن، برای دقایقی کل سالن را به وجد آورد. در گروه او ادرینا کاظمی، آرشام کامیابی، ونوسا هوشمندی، سارا توسلی، یاسمین توسلی و خود مشکات رجبی با رقصی زیبا، هنرمندی کردند.
بعد از گروه رقص مدرن، سه آهنگساز نوجوان، امیررضا رنجبر، روژینا موسوی و آرتین ابراهیمی، قطعاتی را نواختند که خودشان نوشته بودند.
استراحت که طبق برنامه ۱۰ دقیقه در نظر گرفته شده بود، به خاطر مهربانی که ما ایرانیها نسبت به هم داریم صرف سلام و احوالپرسی شد و کمی بیشتر زمان برد.
بخش دوم با تکنوازی فوقالعاده زیبای مهرشاد بخشی آغاز شد که با دوتار خود، سالن را جادو کرد.
بعد از آن هنرمندان آموزشگاه بیشارپ کنسرتی زیبا و بزرگ برگزار کردند. در این کنسرت نیکی هدایی، بهار شملان، ساغر سفریکیا، آرمین آریانکیا، کیاشا محمدنژاد، فراز دروگر، هانا زاوش، کسری نوراللهی و مازیار کشفی ویولون نواختند، فرنیا اصغریان و سبا شاملو، پیانو زدند، شایلین مدرس با فلوت زیبای خود همه را جادو کرد، سورنا کجوری درام را به رقص درآورد، امیرارشیا نوربخش زیلوفون نواخت و پیسا نجفی و مسیح رئوفت گیتار زدند.
در ادامه برنامه هلیا عزیزی، آبتین عطایی، آرمان بلور و بهراد بکائیان، چهار نوازنده کوچک اما توانمند از آموزشگاه موسیقی آوای دلنیا به روی صحنه آمدن و چهار قطعه زیبا نواختند که با اجرای خود سالن را مسحور کرده بودند.
بعد از این قطعات زیبای موسیقی، گروه رقص نوجوانان سیمرغ با هنرمندی غزل غضنفری، ترانه غضنفری، امیتیس محمدی و سایا عالمزاده به روی صحنه آمدند و به عنوان اعضای گروه رقص سیمرغ، حرکات موزون و زیبا اجرا کردند.
آرتیمس فلاح هنرمند بعدی بود که با تکنوازی فلوت، روح تازهای به شنوندگان و حضار دمید و بلافاصله بعد از او آرینا حمیدینوید به روی صحنه آمد و هم پیانو نواخت و هم آواز خواند.
برنامه ویژه این جشنواره هم یک نمایش زیبا بود که با اجرای علیرضا ذاکریپور، کیانا صائبنیا، آرشام کامیابی،نوید لنگرودی، آرینا حمیدینوید، سبا نوحی، شایلی تمجیدی، شیرین نیامیر، صبا واحدیوسفی و یلدا صدیق به روی صحنه آمد.
حاشیهها و گلایهها
«جشن واژهها» در نخستین سال جدا شدنش از مدرسه دهخدا با مشکلات جدیدی دست و پنجه نرم کرد و چگونگی برگزاری آن در فضای مجازی حاشیهدار شد. دوشنبه صبح و یک روز پس از جشن واژهها، زمانیکه مونترالیها آماده رفتن به سر کار و درس و مدرسه بودند، یادداشت گلایهآمیز و تند هلیا عارفیدوست، مدیر و مدرس آموزشگاه موسیقی آوای دلنیا روی حساب اینستاگرامی او حکایت از مشکلاتی داشت که گویا روز قبل و در جریان برپایی برنامههای زیبای کودکان، از چشم تماشاچیها دور مانده بود.
این گلایه و عدم هماهنگی گویا به این دلیل پیش آمده بود که اولا زمان اختصاص داده شده به هنرمندان، مختلف بوده و دوم اینکه به هنرمندان خانم عارفیدوست گفته شده بوده دو قطعه آماده کنند اما یکی از آنها را اجرا نمایند، درحالیکه شاگردان به توصیه هلیا عارفیدوست قصد اجرای هر دو قطعه را داشتند.
همین مسئله باعث ایجاد ناهماهنگی در پشت صحنه شده بود و نظم زمانی برنامه را به هم ریخته بود. در ضمن این مربی پیانو و والدین برخی از کودکانی که با او به جشنواره آمده بودند، معتقد بودند که شرایط اجرا برای کودکان آنها به درستی تدارک دیده نشده و بین تیم آنها و دیگران فرق گذاشته شده بود.
قضیه به اینجا ختم نشد و در فیسبوک و اینستاگرام چندین انتقاد نسبت به نحوه انتخاب و اجرای جشن واژهها منتشر شده بود. بیشتر انتقادات از طرف والدینی بود که فرزندانشان به دلایلی از شرکت در این جشنواره کنار گذاشته شده بودند. آنها شکایت داشتند که معیار مشخصی در انتخاب هنرمندان نوجوان وجود نداشته است. نکتهای که محمدرضا پرهیزگاری، دبیر هنری جشن واژهها با آن مخالف است.
پیدا کردن محمدرضا پرهیزگاری در روز پس از جشن واژهها کار بسیار سختی بود. ابتدا گمان کردیم که هنوز درگیر کارهای جشن است اما وقتی سرانجام توانستیم پیدایش کنیم، با ما از داخل بیمارستان صحبت میکرد: «از قبل از شروع جشن من یک مشکل در کلیههایم پیدا شد که دیروز در هنگام اجرای جشن واژهها من را حسابی کلافه کرد، این شد که امروز مجبور شدم بیایم بیمارستان و عمل جراحی انجام دهم»
با این حساب او به عنوان دبیر هنری جشن واژهها، به پاسخگویی متعهد بود و در پاسخ به شبهه عدم وجود معیار مشخص برای انتخاب آثار گفت از او خواسته شده بود یک نمایش رنگارنگ، زیبا، حرفهای و سرگرمکننده از استعدادها و هنرهای نوجوانان ایرانی ساکن مونترال طراحی و اجرا کند. دبیر هنری جشن واژهها از اصل همخوانی کار بچهها با یکدیگر و با تم جشنواره پنجم که «مهر» انتخاب شده بود سخن گفت و اضافه کرد که باید دقت میکرده تا اجرای بچهها کنار هم جفت دربیاید و در انتها حضار از یک کار هنری زیبا که توسط بچههای خودشان اجرا شده بود، لذت ببرند.
و این یعنی برنده و بازندهای در کار نبوده است.
اما والدین معتقدند به یک کودک ۷ یا ۸ ساله نمیتوان گفت چون رنگ کارش با رفیق قبل و بعد از خودش همخوانی نداشته، انتخاب نشده است. گویا در سالهای قبل بودهاند نوجوانانی که بعد از عدم پذیرش در این جشنواره، برای همیشه ساز را کنار گذاشتهاند. اینجاست که اهمیت و حساسیت کار با بچهها خودنمایی میکند.
مریم، مادر یکی از بچههایی که برای اجرا در این جشن انتخاب نشده بود به خبرنگار «مداد» گفت: «حساسیت کار کردن با کودکان، دقت و برنامهریزی بیشتری میخواهد. من با سختی و گرفتاری فراوان و دور از همه پشتیبانیهای خانواده که معمولا در ایران داریم، بچهام را مجبور کردهام اشعار ایرانی حفظ کند، تم موسیقی ایرانی یاد بگیرد و ایرانی باقی بماند. ما اصلا نمیخواستیم یک اثر هنری زیبا از کنار هم گذاشتن کارهای بچههای ما تهیه شود. ما میخواستیم جشنوارهای باشد که به این بچهها اعتماد به نفس بدهد تا این راه را ادامه دهند»
سهیل صائب یکی از مدیران اجرایی در گفتگو با «مداد» گفت: «ما ادعا نداریم بهترین کار را کردهایم اما ایمان دارم که حداقل یک فرصت کوتاه برای کودکان و نوجوانان ایرانی مونترال پدید آوردیم تا استعدادهای خودشان را نشان دهند. من از همه آنهایی که انتقاد دارند دعوت میکنم بیایند وسط میدان و کمک کنند تا سال آینده کار بهتری بکنیم. از الان یک سال فرصت داریم تا سال آینده بچههای ما بتوانند کنار هم یک شاهکار خلق کنند. حداقل منتقدان نظراتشان را مکتوب بنویسند و به ما بدهند. پیشنهاد بدهند. این تعریف جشن است که اینگونه باشد. خب ببینید وقتی ما صد اثر پیانو دریافت میکنیم، نمیشود که همه مراسم را با پیانو گذراند. ما تار و گیتار و تئاتر و نقالی و پانتیموم و استندآپ کمدی و هر هنر دیگری که فکرش را بکنید هم لازم داریم»
اما هلیا عارفیدوست، مدیر موسسه آوای دلنیا معتقد است بحث فقط جور کردن آثار در کنار هم نبود: «ببینید من به نحوه انتخاب آثار، زمانبندی، اجرا و برخورد با هنرآموزانم در پشت صحنه و روی صحنه اعتراض داشتم. تلاش کردم با مدیر اجرایی و مدیر هنری صحبت کنم و اعتراض خودم را بیان کنم اما اصلا توجهی به ما نشد. نباید پشت صحنه و در حضور هنرآموزان کودک من، توانایی هنری و روش تدریس من را نقد منفی میکردند. مگر دوستان میدانند که من کجا درس خواندم، کجا موسیقی یاد گرفتم و یا مگر یکبار شده که بیایند سر کلاسهای من و روش تدریس من را ببینند. و اصلا این موضوع را چرا باید به کودکی گفت که معلمش برای او یک الگوست. من رسما اعلام کردهام که از سال آینده در این جشن شرکت نخواهم کرد»
اما در پایان باید تاکید کرد این گلایهها چیزی از بزرگی کاری که هنرمندان کودک و نوجوان مونترالی انجام دادند، کم نمیکند. قطعا همه آنها، چه کسانی که اجرا کردند و چه کسانی که تمرین کردند اما انتخاب نشدند، برندگان واقعی آن روز بودند. برخلاف ما بزرگترها!
تیم اجرایی و هنری جشن واژهها هم صرفنظر از انتقادات، بیشک در هماهنگ کردن این تعداد کودک و نوجوان و اجرای برنامه، نمره قابل قبولی گرفتند. اما این قبیل گلایهها مخصوصا وقتی سوژه کار کودکان هستند، حساسیت چندبرابر پیدا میکند. به همین دلیل ما در «مداد» پاسخهای ارائه شده را قانع کننده نمیدانیم و از تیم اجرایی پنجمین دوره جشن واژهها و اعضای هیئت امنای جشن دعوت میکنیم تا در یک نشست مشترک، به سوالات مردم پاسخ دهند.
تا آن زمان لطفا پرسشها، گلایهها، انتقادات، پیشنهادات و حتما سپاسهای خود را برای ما به آدرس ایمیل info@medad.ca یا حساب کاربری «مداد» در تلگرام (@chatmedad) ارسال بفرمایید یا خیلی ساده زیر این مطلب نظرتان را درج بفرمایید. تلاش خواهیم کرد تا نشست با مسئولان پنجمین دوره جشن واژهها را به شکل زنده روی اینترنت پخش کنیم تا اگر شما هم پرسشی دارید بتوانید همزمان مطرح بفرمایید.
در پایان باید اشاره کرد که جشن واژهها به کودکان مهاجری تعلق دارد که هنوز تلاش دارند تا ریشههای اجدادی خود را حفظ کنند. حالا که این جشن، صاحب دبیرخانه دائمی شده باید تلاش کرد ضمن احترام به حساسیتهای کودکان، این رویداد وسیلهای برای دور هم جمع کردن کامیونیتی باشد و نه از هم گسیختن آن. باید تلاش کنیم تا «جشن واژهها» جایی باشد که در آن همه با هم به فرزندانمان افتخار کنیم.
اگر محوريت انتخاب كارها در اين جشنواره رنگ و تناليته ي “مهر” بوده است، پس آهنگ اول از ابتدا هيچ جايي در اين برنامه نداشته است چون اصلن تم ” مهر ” ندارد و برعكس كاملا حزن آلود و غمگين است و با فضاي برنامه در تضاد صد در صد! صحبت من اصلن اجراي هنرمند عزيز و مستعد آرتين عزيز نيست كه از نظر بنده ايشان بسيار هنرمندانه نواختند، موضوع صحبت من آشفتگي و بي برنامگي، عدم هماهنگي و بلاتكليفي و سردرگمي مديران برنامه و در راس آنها شخص م.ر-پ مدير هنري برنامه است. كاش “واژه ها” هدفي والاتر از تبليغات را دنبال ميكرد و هدف بجاي تخريب واقعأ ترغيب و تشويق بود.
هليا عارفي دوست- آكادمي پيانو آواي دلنيا
بهتر بود ذکر میشد که آهنگسازان نوجوان از آموزشگاه بی شارپ بودند و نیز اثر آنها توسط ارکستر زهی اساتیدشان دوباره شنیده شد. و همچنین ارکستر آموزشگاه بی شارپ به رهبری بابک نامور به روی سن رفت.
ممنون از بی طرفی شما
موافقم
کار بسیار زیبایی هم بود.
دست آقای نامور و هنرجویانشان درد نکه.
آقای یزدانپناه عزیز
شما از رفقای دار و دسته جشن واژه ها هستی، برای همین از بی عدالتیها نمی نویسی. یکی به نعل زدی و یکی به میخ
بچههای ما بازیچه برنامهای شدن که تنها هدفش تبلیغ دوستان خودشون بود. چرا نمینویسی حقایق رو؟!!!!
واقعا متاسفم
متاسفم که به خیلی از دوستام گفتم شما رسانه خوب و بیطرف مونترالی
من با اینکه دخترم رد شده بود خودم و همه خانواده آمدیم و در کنسرت بقیه بچهها شرکت کردیم و به دخترم هم صحبت کردم که سال دیگه باید حساب شده تر کار کنیم و برنامه ریزی کنیم تا قبول شیم.
نباید اینقدر حساس بود. کینه درست میکنه. خوب نیست
به بچه ها باید یاد داد زندگی جای مبارزه است. یک روز میبری یک روز هم میبازی
با سلام
در کانادا فرزندان ما یاد می گیرند که گاهی در مراسم یا مسابقه انتخاب شوند و گاهی هم نه! یاد می گیرند که همیشه و همه جا نمیشه حضور پیدا کرد و خیلی خوب با این موضوع کنار میایند.
اینجا مشکل بزرگتر ها هستند که یاد نگرفتند با این موضوع کنار بیان و بچه ها را نا خواسته به حسادت ، رقابت و مقایسه وا می دارند.
اگر این برنامه کانادایی بود، همین دوستان معترض، به راحتی به انتخاب دبیر هنری احترام می گذاشتند.
هیچ برنامه ای نیست که بدون نقص باشد و هیچ برنامه ای نیست که بتواند همه را راضی کند.
حیف که “مداد” فقط به ذکر انتقادات منفی تن داده است.
حیف که این فرهنگ ایرانی باز کار به ما داد و انتقادات به جای سازنده بودن کاملا مخرب هستند. به نظر میاد که دوستان منتقد به جای بچه ها خود را محور قرار دادند.
برداشت من از این جشنواره (با اینکه برنامه یکی از فرزندانم انتخاب نشد)
-کار گروهی خیلی منسجم و کم نظیر در مقایسه با برنامه های اجرا شده در مونترآل
-همکاری فوق العاده بچه ها، اولیا و مربی ها.
-برنامه نسبتا منظم که سر وقت شروع شد ولی متاسفانه با تاخیر تموم شد
-دور هم جمع کردن هنرمندان جوان ایرانی در سطح شهر و از مدارس و آموزشگاه های مختلف.
-تنوع زیاد برنامه ها و اجراها (موسیقی، رقص، نمایش و نقاشی های رنگارنگ)
با امید همدلی بیشتر
درود