مداد، مجله آنلاین مونترال

تبلیغات
 

نویسندهآزاده مقدم

Jenny Kwan / Member of Parliament for Vancouver East. NDP Critic for Multiculturalism, Immigration, Refugees and Citizenship

یک نماینده مجلس عوام کانادا از دولت درباره تاخیر در پرونده اقامتی ایرانیان توضیح خواست

جنی کوآم، عضو مجلس عوام کانادا از ونکوور و عضو حزب NDP، در فیسبوک خود پیامی خطاب به احمد حسین، وزیر مهاجرت و رالف گودال، وزیر امنیت عمومی کانادا نوشته و در آن از تاخیر در رسیدگی به پرونده مهاجرتی ایرانیان شکایت کرده...

تابلويى كه آبى بود

سال پيش يكى از همين روزها، صبح پسرك را بردم مهدكودك. معلمش پرسيد چه خبر؟ گفتم پدر پسرك به‌خاطر مشكل ديسك كمرش توى بيمارستان بسترى شده است. معلم، پسركم را بغل كرد و دلداري‌اش داد. در راه برگشت فكر كردم به اينكه، خوب اين...

پچ پچ و شادى، غدغن!

من از تهران آمدم. شهرى بزرگ با بیش از ١٠ میلیون جمعیت. خیابان ولیعصر بلندترین خیابان شهر است و از بالاى پارک‌وى تا به آخر خیابان، پر است از درخت‌هاى به هم رسیده یادگارى خوشى از زمان پدرم و حتى پیش از او. من از تهران...

توران خانم، داستان زندگی و کار توران میرهادی

حكايت زندگى توران خانم به بهانه نمایش اینترنتی فیلم «توران خانم»

مستند «توران خانم» حاصل ۵ سال كار و نگاه به زندگى توران ميرهادی است. فيلمى به كارگردانى رخشان بنى‌اعتماد و تهيه‌كنندگى مجتبى ميرتهماسب که در مجموعه پروژه «کارستان» تولید و منتشر شده است. چندی پیش عوامل فيلم مستند «توران...

ناقوس‌ها

این‌جا شهر کلیساها و ناقوس‌هاست. کلیساهایى که دیگر حکم‌رانى نمی‌کنند و بخشى از تاریخ شهر شده‌اند. شش سال پیش براى شنیدن کنسرت حسین علیزاده به کلیسایى در خیایان شربروک رفتم. باور نمی‌کردم آدرسى که به دنبالش می‌گشتم به یک...

آیین همراهى

گاهى همه داستان‌ها و آشوب‌هاى دل آدم را، صرف چاى عصرانه کنار عزیزان دیرآشنا آرام می‌کند! اما اگر نباشد همین مراسم چاى عصرانه، باید روزها و روزها بِدوى پى درمان غمت و آشوب درونت. جایى شنیدم که زنى می‌گفت در گلوگاه‌هاى...

دیگرى!

پسرک را بردم پارک پشت خانه، همه توى پارک از اهالى اروپاى شرقى بودند و به زبان روسى حرف میزدند. انگار به جزیره‌اى غریبه پا گذاشته بودم. پارک پر بود از فرشته‌هاى چشم آبى که این ور و آن ور می‌دویدند. پسرک چندتا از دوستان...

زرافه‌ها از آفریقا می‌آیند!

صبح سه‌شنبه بود، معلمم گفت حواست به کلاس نیست، رفت و گفت روز دیگرى مى‌آید. راه افتادم توى خیابان‌های مونترال، رفتم مرکز شهر. از آن روزهایى بود که هیچ نسبتى با مردم شهر نداشتم، از آن روزها که من غریبه این شهر بودم! رسیدم...

گفتگو با ونسان والایی، وکیل مهاجرت درباره تاخیر در بررسی پرونده های مهاجران ایرانی

مدتی است كه مسئله تاخير در انجام فرآیندهای اداری داوطلبان مهاجرت به کانادا، که به طور خاص بخش عمده ای از ایرانیان متقاضی مهاجرت را تحت تاثیر قرار داده است بازتاب‌های فراوانی پیدا کرده است. در چند هفته اخیر رسانه های...

بیا با هم بچرخیم

رفته بودم براى دادن آزمایش خون. اول صبح بود و پسرک پاک حوصله‌اش سر رفته بود. کمى این طرف و آن طرف چرخید تا اینکه بالاخره سوژه را پیدا کرد، پسرکى بلوند حدود سن خودش. برگشت سراغ من و پرسید: مامان این پسر به چه زبانى حرف...

قصه‌هاى آسانسور

آسانسور اول یکى از همان روزهاى دلتنگى بود. جلو آسانسور ایستاده بودم، منتظر، زنى که همیشه موهاى یکدست سفیدش آراسته و شیک بود، آمد کنارم ایستاد. گفت: «چه کیف زیبایى دارى»، گفتم: «از قالیچه‌هاى کشورم درست شده» به چشمانم...

مداد، مجله آنلاین مونترال

آمار بازدید از «مداد»

  • 2,501
  • 4,158
  • 25,312
  • 99,393
  • 1,220,179