زمان: ۱۵ ژانویه ۱۵۴۱
مکان: دربار شاه فرانسه
همه کسانی که آن روز در کاخ فرانسوای اول، پادشاه فرانسه منتظر بودند تا خبر مهمی اعلام شود، هرگز نمیتوانستند باور کنند که قرار است سرزمینی تازه متولد شود. سرزمینی که سالها بعد تبدیل به یکی از مهمترین و پر حادثهترین استانهای کشوری جدید خواهد بود. سرزمینی که آنها آن را به عنوان«فرانسه جدید» میشناختند و قرار بود به عنوان یکی از ملحقات جدید فرانسه که دو سال از کشف آن گذشته بود، به جهان معرفی شود.
افتخار این اکتشاف برای ژاک کارتیه Jacques Cartier ماجراجوی فرانسوی ثبت شده بود که دو سال تمام با کشتی به درون این سرزمین جدید سفر کردهبود و از رودخانه پرآب سنلوران و خلیج بزرگ آن نقشههای زیادی تهیهکردهبود. ژاک کارتیه، دنیای جدیدی را که کشف کردهبود، کاناتا Kanata نامید. واژهای محلی که در زبان بومیان به معنای «روستا» یا «سرزمین» بود.
حالا در پانزدهم ژانویه سال ۱۵۴۱، شخص شاه به نام مسیح اعلام کرد که برای گسترش «ایمان کاتولیک» او به ژان-فرانسوا روبروالJean-François Roberval رسما دستور میدهد سرزمین جدید کاناتا را برای فرانسویها، آماده سکونت کند.
درست از همین لحظه بود که «کبک» متولد شد. هر چند که برای تولد این سرزمین جدید، خونهای زیادی ریخته شدند و صاحبان اصلی آن بعد از این روز هرگز رنگ خوشی و مالکیت آن را ندیدند. در گذر زمان این شماره به شخصیت دو نفر از مهمترین کسانی که کبک را برای فرانسویها قابل سکونت کردند پرداختهایم.
ژاک کارتیه را اسقف کلیسای بزرگ سن میشل در فرانسه به شاه فرانسوای اول معرفی کرد. شاه فرانسه در آن زمان به دنبال دریانوردی ماهر و با تجربه میگشت که بتواند روی کشتی به سفرهای طولانی و اکتشافی برود و قسمتهای ناشناخته سرزمینی که در آن سوی اقیانوسها واقع بود را تسخیر کند و ثروت و حاکمیت آن را به فرانسویها ببخشد. ژاک کارتیه دقیقا آدم مناسب این کار بود. او در آوریل سال ۱۵۳۴ میلادی سوار بر کشتی به مدت بیست روز روی اقیانوس سفر کرد وهمراه با یکصد مرد جنگی وارد سواحل نیوفاندلند شد. در همان بدو ورود، او و همراهانش در جزیرهای که در نزدیکی خلیج سن لوران بود و به جزیره پرندههاÎles aux Oiseaux شهرت داشت، قتل عام پرندهها را راه انداختند و هزاران پرنده بومی منطقه را که Great auk نام داشتند طوری شکار کردند که چد سال بعد نسل آنها به طور کامل منقرض شد.
بعد از این ژاک کارتیه به سمت خلیج گسپه Gaspé ادامه حرکت داد. در آنجا برای اولین بار با بومیان قبیله ایروکوو Iroquoians که سالهای سال در حاشیه رودخانه سنلوران زندگی کردهبودند، برخورد کرد و برای نفوذ در سرزمین آنها به تعقیب وگریز روی روخانه سنلوران پرداخت. او و افرادش با شعار«عمر شاه فرانسه دراز باد» متر به متر در رودخانه پیشروی کردند و نقشههای زیادی را تهیه نمودند.
ژاک کارتیه بعد از این موفقیت نسبی با دست پر به فرانسه بازگشت. البته لازم به ذکر است که ژاک کارتیه هم مانند همتای اروپایی خود «کریستف کلمب» فکر میکرد، سرزمینی که کشف کرده بخشی از آسیا است و درکی از قاره آمریکای شمالی برای او و همراهانش در آن زمان وجود نداشت. او موفقیت دیگری را هم به دست آورده بود و دو پسر ارشد یکی از روسای قبیله را به افراد خود اضافه کرده بود که بعدها در سفر دوم ژاک کارتیه به سرزمین جدید به او بسیار کمک کرد.
سفر دوم کارتیه و آغاز داستان مونترال
در جریان سفر دوم کارتیه که دو سال بعد از تاریخ اولین سفر اتفاق افتاد، او به شهری به نام «اوشلگا Hochelaga» (در شرق جزیره مونترال که امروز هم به همین نام شناخته میشود) رسید. او از بافت روستایی بومیان این شهر به شدت خوشش آمد و از کوه مونترویال بالا رفت و آن را به نام کلیسای کاتولیک تقدیس نمود و پلی را هم به نام خودش در این منطقه به جای گذاشت.
بعد از این سفر اکتشافی، کارتیه در حالی که آماده بازگشت به فرانسه میشد برای اینکه شاه فرانسه را مفتون خوش خدمتی خودش کند، ادعا کرد که در سرزمینی به نام سگنه Saguenay، طلا و گنجهای زیادی وجود دارد. این مساله به شدت مورد توجه شاه فرانسه قرار گرفت و اینجا بود که دیگر همه شرایط دست به دست هم داد تا شاه فرانسه رسما خود را برای اعلام الحاق سرزمین جدید آماده کند.
درباره ژاک کارتیه این نکته هم جالب است بدانید که او مردی زیرک بود و در حالیکه کسی باورش نمیشد او بتواند زمستانهای سخت کبک را تاب بیاورد، تمام مردان جنگیاش را در طی دو زمستان با تمهیداتی ویژه، سالم و سلامت نگاه داشت. رمز موفقیت او استفاده از مهارت و تجربه بومیان بود. برای مثال او بیماری اسکوربورت را که مربوط به کمبود ویتامین سی و تخریب بافت لثهها است با استفاده از داروی گیاهی بومیان که از درختی به نام arbor vitae به دست میآمد، در بین نیروهای خود مهار کرد و از مرگ بسیاری از آنها جلوگیری نمود.
ماجرای رفیق پادشاه و ماموریت تشکیل سرزمین جدید
روز ۱۵ ژانویه، شاه فرانسه رسما ماموریت تشکیل سرزمین جدید را به یکی از دوستان نزدیکش به نام ژان فرانسوا روبروال Jean-François Roberval ابلاغ کرد که به همراه ژاک کارتیه برای اسکان دادن فرانسویها به سرزمین جدید عازم شوند.
روبروال از خانوادهای سرشناس و دارای ارتباط خوبی با شاه بود و مدتها در ارتش فرانسویها خدمت کردهبود. دلیی اینکه او برای ادامه ماموریت انتخاب شد، شخصیت او در کنار رفاقتش با شاه فرانسه بود. روبروال مردی با روحیه هدایت و رهبری بالا بود و سر نترسی داشت. او به این معروف بود که هیچ گاه عقبنشینی نمیکند و به شدت در کار ساخت وساز و امور اجرایی مهارت داشت. او بعد از دریافت دستور شاه، سه کشتی به نامهای Valentine, Anne و Lechefraye را انتخاب کرد و به همراه ژاک کارتیه که وظیفه هدایت این گروه رابر عهده داشت، برای رفتن به سرزمین جدید مهیا شد. البته در آخرین لحظات او برای اینکه بتواند افراد بیشتری را با خود همراه ببرد، اندکی با تاخیر و بعد از ژاک کارتیه به راه افتاد و در نتیجه چند ماه بعد به نیوفاندلندز رسید.
در این فاصله، ژاک کارتیه و هراهانش حسابی غنیمت جمع کردهبودند و برای خوش خدمتی به شاه فرانسه حاضر نشدند به روبروال کمک کنند و آنجا بمانند و به فرانسه برگشتند. ولی روبروال با استفاده از نقشههایی که قبلا ژاک کارتیه تهیهکردهبود، توانست در طول رودخانه سن لوران پیشروی کند و با بومیان زیادی جنگید و توانست قلمرو را برای فرانسویها گسترش دهد. او در منطقهای به نام Charlesbourg-Royal در نزدیکی شهر کبک، قلعهای به نام Cap-Rouge را بنا کرد. بعد از آن بود که او به سمت جزیره مونترال رفت و در آنجا مدتی را به ساخت و ساز مشغول بود.
در این حین درگیریهای زیادی بین بومیان و ساکنان قلعه رخ دادهبود که باعث شد بسیاری از فرانسویها کشته شوند. او برای حفظ ساکنان به منطقه کبک بازگشت و از کمک بومیانی که حاضر بودند با فرانسویها همکاری کنند برای عبور از این شرایط سخت کمک گرفت. او بالاخره توانست قدرت کامل را در منطقه برقرار کند و ماموریت خود را به طور کامل به پایان برده و به فرانسه بازگردد. اما در فرانسه به دلیل تغییر عقایدش به فرقهای که در مسیحیت از کاتولیک خارج میشوند، به قتل رسید و نتوانست دیگر هرگز به فرانسهی نو یا همان کانادای امروزی بازگردد.
من میخواستم از زحمتهای شما تشکر کنم. مطالب تاریخ مونترال را هرکدامش را چند بار خواندهام.
از بخش جدید که درباره حیوانات مونترال هم مینویسید خیلی خوشم میاد.
در کل مجله خیلی خوبی دارید. با همه مجلههای دیگه کاملا فرق داره.
خسته نباشید