توطئه، دسیسه، پنهانکاری، فریب، بازی قدرت و مبارزه سیاسی تاروپود داستان مجموعه تلویزیونی تازه بیبیسی به نام بادیگارد را تشکیل داده است.
این سریال شش قسمتی که پخش جهانی آن را نتفلیکس بر عهده داشته به سرعت به پدیده تازه تلویزیونی بدل شده است. کسب نمره ۸/۳ از ۱۰ در IMDB و ۹۸ درصد در راتن تومیتوز، نشان از استقبال وسیعی دارد که این روزها به سختی میتوان در بین مخاطبان و منتقدان تلویزیونی به آن دست یافت.
داستان بادیگارد (که هیچ ربطی به فیلم سینمایی معروف آمریکایی با همین نام ندارد) را جِد مرکوریو نوشته و تولید کرده است. او پیشتر در تولید فیلم و مجموعههایی چون، فرانکشتین (۲۰۰۷)، ضد حمله (۲۰۱۰) و انجام وظیفه ( line of duty از ۲۰۱۲ تا کنون) نقش داشته است.
داستان بادیگارد حول شخصیت مامور پلیس انگلستان به نام دیوید باد (با بازی ریچارد مدن) نوشته شده است.
این مأمور پلیس انگلستان که به ظاهر به صورت تصادفی در یک موقعیت بمبگذاری انتحاری درگیر میشود به سرعت به سمت محافظ ارشد وزیر امنیت ملی انگلستان منصوب میشود. محافظتی که زندگی او را زیر و رو میکند و او را در کانون توطئههای چند لایه قرار میدهد.
در طول این شش قسمت ما به مرور متوجه میشویم که باد در میانه توطئهای چند لایه قرار دارد جایی که از یک سو رقابتهای سیاسی و بازیهای رسیدن به قدرت در حال ایفای نقش هستند و از سوی دیگر باندهای تبهکار و گروههای تروریستی سعی در پیش بردن بازی و داستان خود دارند. فضای بازی این داستان مهآلود است. شما در ابتدا تصویر شفاف و واضحی از موقعیت بازیگران ندارید و معلوم نیست که چه کسانی را باید در رده شخصیتهای مثبت یا منفی قرار دهید.
این فضای مهآلود و خاکستری است که زمینه داستانگویی معمایی جذابی را فراهم آورده است.
این سریال بخش مهمی از موفقیت خود را در کنار بازیهای درخشان بازیگرانش به شخصیتپردازی خوب خود مدیون است.
گرهگشایی داستان روندی منطقی و قابل توجه دارد و ترکیبی از آرامش در شخصیتپردازی و رویدادهای غیرمنتظره و تغییر روند داستان به تعادلی جذاب رسیدهاند.
این سریال درحالیکه بر برخی از کلیشههای رایج در زمینۀ تروریسم تاکید میکند اما این کار را با آگاهی انجام میدهد و این انتخاب خود را در طول روند داستان توضیح میدهد. داستان درحالیکه سعی میکند تا به خطرات کلیشهسازی از افراد و اقلیتها اشاره کند اما همزمان ابایی ندارد که بگوید گاهی چنین کلیشههایی بر مبنای واقعیتی بیرونی شکل گرفتهاند و مقابله با این کلیشه نباید به انکار واقعیت بیانجامد.
در این دورانی که شاهد انبوهی از مجموعهها و سریالهای تلویزیونی هستیم تماشای مجموعهای جذاب و دیدنی که روایتش داستانی منطقی را دنبال میکند خوشآیند است و میتواند برای یک شبنشینی طولانی تماشای فیلم مناسب باشد.
بادیگار در شرایطی با فریبها و بازیهای سیاسی و هزارتوی قدرت درگیر است که شخصیت اصلی خود را فراموش نمیکند و در لایهای دیگر تنهایی ناشی از زندگی همراه با بحران را روایت میکند. اینکه چه در جنگ و چه در میدان سیاست، افراد در اثر مواجهه با تصمیمهای سخت خود تغییر میکنند.
آنها که به جنگ میروند گاهی توان برگشتن را ندارند و گاهی آن کسی که بر میگردد تنها شبح و سایهای از شخصی است که عازم میدان نبرد شده است.
داستان در روایت خود شخصیت قهرمانش را از زاویه عاطفی و بحران افسردگی دنبال میکند و واکنشهای او را از این دریچه بیان میکند و همین هم ارزش افزودهای به این سریال میدهد.
این سریال را می توانید از شبکه نت فلیکس تماشا کنید.
همچنین بخوانید:
- معرفی سریال تلویزیونی: نقطه کور
اسرار خالکوبیهای زن ناشناس