نمیدانم امروز کجاى دنيا از قهرمانهايى که همهشان ته اسمشان يک «مَن» هم دارد خبرى نيست.
سوپر من، بت من، اسپايدر من حتى اَنتمن! آنقدر که میدانم الان همه جا را گرفتهاند و ذهن پسر بچهها را تصاحب کردهاند.
نگذاشتيم پسرم فيلمها و سريالهايشان را ببيند، گفتيم مال بزرگترها است. اما هر روز که از مهدکودک با قصه و مشخصات يکى از آنها رسيد خانه و داستان سرايى کرد. داستان مسرىتر از آن بود که بشود از دستش فرار کرد. کمکم خانه ما هم شد جايگاه و مقر ابَرقهرمانهای قصههاى انتخاب نشده! گرچه هنوز فيلمهايشان را آزاد نکرديم و در نوبت اکران هستند، اما فرق چندانى هم نکرده است آنها خانه ما و ذهن بچه مان را تصاحب کردهاند. راستش را بخواهيد دنيا را تصاحب کردهاند و ما هم نتوانستيم سر گليممان را برداريم و بکشيم ببريم کمى از خط دنيا و قهرمانهاى فيلمهايش آنورتر. اينطور شد که الان شما هرجور قهرمانى که بخواهى ما در خانه داريم. يکي از آنها پرواز میکند و ديگرى تار میتند و دنيا را طى میکند، اصلا لشکرى هستند براى خودشان. و در مقابلشان ما فقط يک صلاح داشتيم آنهم ترکيب «آدم بد» بود. اين ترکيب درست شد که بچهمان فکر نکند حالا که اينها خانه ما را تصاحب کردهاند میتوانند هربلايى که میخواهند سر هرکسى بياورند! اما سختتر اين شد که آدم بد را در مواقع و موارد مختلف تعريف کنيم.
براى کودکى که نقاره جنگ در سرش به صدا در آمده طرح داستان دوست و دشمن به اين سادگيها هم نيست. واى به حالت اگر حالا بخواهى يادش بدهى حالا جنگ همچين لزومى هم ندارد گيرم که با دشمن باشد. آمديم و جور ديگرى طرح مسئله کرديم، گفتيم اينها آدمها را از موقعيتهاى دشوار نجات ميدهند با کسى هم سرجنگ ندارند. و داستان ناجى را وارد قصه تلخِ شکست و ناکامى زندگى کرديم. با اين همه هنوز مطمئن نيستم با دادن داستانهاى موازى به ذهن او، اتفاق بهترى خواهد افتاد يا نه!
گمان کنم در اين دهکده جهانى که بيش از اين حرفها تکليف ملت شرق و غرب را روشن کرده است، ديگر خانه ما هم تصاحب شده است و کانادا و ايران فرقى ندارد. چهار سال پيش که به ايران رفتم همه دختر بچهها تب کارتون فروزن و آنا و السايش را داشتند. داستان همان بود که در کانادا میديدم! سال پيش يک ماسک لاکچرى اسپايدرمن از ايران خريدم و همه معلمهاى مهدکودک پسرم را با اين محصول باکيفيت شگفت زده کردم.
حالا ميبينم پسر بچهها و دختر بچهها پيش از تصميم ما، به دنياى پيش ساختهاى از داستانها و فانتزیهاى کارتونى پامیگذازند و نقش میپذيرند و کودکى با جادوى قهرمانانى که از در و ديوار بالا میروند و غيرممکنها را ممکن میسازند آغاز میشود. سالهاست کمپانيهاى برتر سازنده انيميشن بخشى از روياى کودکان را از پيش توليد می کنند.