وقتی میشنوید که رسانهها در حال مرگ هستند و نابود میشوند، باور نکنید. این خبری نادرست است. ما در دوران درخشانی از ارتباطات زندگی میکنیم. بسیاری از سنتهای رایج در دنیای رسانهها و به طور خاص رسانههای مکتوب تغییر یافته یا در حال تغییر است. روزنامه چاپی در حال پیوستن به خاطرهها است اما این به معنی مرگ روزنامهنگاری نیست. یک بار دیگر متناسب با فناوری، روزنامهنگاری در حال پوست انداختن است و دارد به روز میشود.
احتمال قریب به یقینی وجود دارد که بستر ارتباطی استاندارد مکتوب بعدی به جای صفحات روزنامه، صفحات موبایلها (نه تبلت و نه رایانههای شخصی) باشند. ابزارهایی که تبدیل به همراهی دائمی برای بسیاری از ما شدهاند و مطابق نیازهای دنیای تازه به روز میشوند.
دنیای باز و جهان گشوده آنلاین، درها را به سوی بسیاری از منابع خبری باز کرده است. بسیاری از آن ها که با ادعای بر هم زدن امپراتوری رسانه های ساختارمند آمده بودند، به دَمَندههایی در حباب های اطلاعات شخصی بدل شدهاند و برخی از آنها نیز موفق شدهاند تا دنیا و مرز های رسانه را پیش ببرند.
در حالی که شهروندان انتخابگر، اطلاعات خود را از بسترهای مختلف گزینش می کنند، روزنامه ها و رسانه های معتبر سعی میکنند خود را با ساز و کار تازه وفق دهند و اصول و روندهای خود را با شرایط امروز تطبیق دهند.
روزنامه ها و رسانه های بزرگ بدون آنکه بخواهند بر سر شکل فیزیکی خود لجبازی کنند بودجه و هزینه عظیمی را به تحقیق و پژوهش برای زیستن در دنیای مدرن اختصاص دادهاند. آزمایشگاه هوش مصنوعی واشنگتن پست اکنون دست کمی از مهمترین شرکت های فناوری ندارد.
اما مهم تر از آنچه که داستان به واسطه آن روایت میشود، ساختار داستان و اعتماد به رسانه است که مهم است.
رسانه های قدیمی و تازه که می خواهند بازیگری در دنیای مدرن باشند، فهمیده اند که اگرچه باید روش های خود را به روز کنند اما اصولی که در دنیای کلاسیک روزنامه نگاری به روزنامه نگاری حرفه ای معروف شده است را باید تقویت کنند. اطمینان از اعتبار خبر، تحقیق اعتبار منبع، رعایت اصول ادیتوریال و پاسخگو بودن.
این ها مواردی است که گاهی در دل فعالیت این رسانه ها وجود دارد و اکثر اوقات مخاطبان و مردم بیرون از این دنیا این بخش عظیم کار را نادیده می گیرند. در نهایت محصول نویسنده ای که روی فضایی آنلاین و بدون هر نوع تعهد و استانداردی تنها برای دیده شدن و بیشتر کلیک شدن هر روا و ناروایی را می نویسد با محصول نهایی گروهی که بابت تکتک کلمه ها فکر و بحث می کنند ظاهری مشابه هم دارد و شاید برخی را به گمان اندازد که هر دو برای تولید، یک مسیر را طی کرده اند.
این روزها به خصوص در دورانی که آنهایی که در مسند قدرت هستند، علنی تر از همیشه شمشیر مقابله با رسانه ها را تیز کشیده اند و حتی در جامعه و کشوری مانند آمریکا که رسانه ها از حمایت بی نظیری در قانون اساسی (متمم اول) برخوردارند، سران آن بی پروا رسانه را دشمن مردم می نامند، درک فرق بین رسانه ساختارمند و آنچه در پشت صفحات روزنامه و یا صفحات رایانه اتفاق می افتد برای مخاطب مهمتر از همیشه است.
دسترسی به این فعالیت، امر ممکنی برای همه نیست و به همین دلیل فرصتهایی که برای بالا رفتن پرده و انداختن نیم نگاهی به درون دنیای عملکرد رسانه های حرفه ای مهیا می شود فوق العاده مغتنم است. اینکه چطور برای هر خبری تلاش و اعتبار سنجی می شود و با این وجود باز هم گاهی ممکن است خطا در دل این روند نفوذ کند.
همچنین برای بسیاری از افرادی که علاقهمند دنیای رسانه هستند اما فرصت مشاهده از نزدیک عملکرد رسانه های معتبر را ندارند این چنین فرصت هایی از نظر آموزشی نیز فوق العاده مهم است.
در ماه های اخیر دو مجموعه مستند تلاش کرده است که نیم نگاهی به دنیای پشت پرده این جهان شگفت انگیز بیندازد.
رکن چهارم
The Fourth Estate
مستند چهار قسمتی رکن چهارم یا The Forth Estate محصول شبکه شو تایم (Show Time) است که در کانادا علاوه بر این شبکه میتوانید آن را در سرویس Crave TV نیز مشاهده کنید. این سریال کوتاه، به یک سال فعالیت روزنامه نیویورک تایمز در نخستین سال ریاست جمهوری دانلد ترامپ میپردازد.
دسترسی شگفت انگیز و بی نظیری که سازندگان این مجموعه به اتاق های خبر این روزنامه در نیویورک و واشنگتن داشتهاند و روایتی که از زندگی و کار خبرنگاران و مواجهه آنها با خبرهای یکی از پر آشوبترین دورانهای سیاسی معاصر این کشور بیان میکند تبدیل به داستانی مهیج میشود.
در این بین نه تنها مواجهه خبرنگاران با داستان و نحوه تحقیق آن که تعاملهای داخلی روزنامه و نحوه مدیریت و سردبیری بخشهای مختلف در یکی از مهمترین روزنامه های دنیای معاصر ما، آموزنده است.
داستان این مستند که با مراسم سوگند ریاستجمهوری ترامپ آغاز میشود، با جشنی کوچک به مناسبت دریافت جایزه پولیتزر توسط این روزنامه به خاطر گزارشهای خود خاتمه مییابد.
شما میتوانید برخی از برجستهترین روزنامهنگاران سیاسی نیویورکتایمز را در این مجموعه در حین کار و عمل ببینید و تصوری کمی واقعی از دنیای روزنامهنگاران در این رسانه به دست آورید.
بازفید به روایت نت فلیکس
برخلاف نیویورک تایمز و دیگر رسانههای سنتی که غولهای دوران سنتی رسانه را نمایندگی میکنند، بازفید در سال ۲۰۰۶ در قالب آزمایشگاهی برای بررسی چگونگی همه گیر شدن یا وایرال شدن محتوا در فضای اینترنت به وجود آمدن و زاده عصر دیجیتال و دنیای آنلاین و بومی این فضا است.
آنچه در ابتدا مجموعهای از پست ها و ویدیوها و به خصوص کوییزهای همهگیر و فراگیر بود، کمکم به لطف محبوبیتش رشد کرد. در سال ۲۰۱۱ این رسانه که طرفداران زیادی داشت و انبوهی مخاطب آنلاین را به خاطر محتوای سرگرم کنندهاش به خود جذب کرده بود، بن اسمیت را به عنوان سردبیرش استخدام کرد تا وارد دنیای روزنامهنگاری جدی شود. بن اسمیت، از پولیتیکو به باز فید آمد و بر تولید گزارشهای تحقیقی و بلند، تمرکز کرد. بدین ترتیب Buzzfeednews توانست کمکم به یکی از نامهای جدی در دنیای رسانه بدل شود. برخی از مهمترین داستانهای تحقیقی در این سالها توسط خبرنگاران بازفید شکسته شده و برخی از خبرنگاران آن مورد توجه و استخدام سایر رسانههای بزرگ دیگر قرار گرفتهاند.
حالا نت فلیکس با همکاری بخش خبری باز فید، سریال مستندی به نام Follow This را تولید و پخش کردهاند. در هر کدام از اپیزودهای این مستند، دوربین، داستان یکی از گزارشگران بازفید را روایت میکند که در حال آماده کردن داستان خود هستند. برخی از این داستانها در نگاه اول ممکن است چندان مهم به نظر نرسند یا در قالب داستانهای رایج و سرگرمی به شمار روند که از سوی خبرنگاران عمدتا جوان این مجموعه دنبال میشوند. اما نکته مهم در این بین این است که چطور خبرنگاران این مجموعه حتی برای این خبرهای ساده وقت و انرژی صرف میکنند.
به خصوص آنکه بازفید دنیای کاملا متفاوت – از نظر ظاهری – با نیویورک تایمز دارد اما برخی از روندهایی که ستون اصلی روزنامهنگاری را تشکیل میدهند را می توان در هر دوی این رسانهها دید که فصل مشترک این دو دنیا را تشکیل دادهاند.
این دو مستند برای علاقهمندان دنیای روزنامهنگاری و آنچه در رسانههای امروز در حال رخ دادن است، دیدنی و جذاب است.
این مقاله در شماره بیستودوم مجله «مداد» منتشر شده است.