پادشاه سپید قطب داستان خرسهای قطبی کانادا
در افق یخبندان شمال، جایی که بادهای سرد قطبی همچون شلاقی بیامان بر سطح اقیانوس منجمد شمالی میکوبند، موجودی افسانهای زندگی میکند که تاجدار قلمرویی از یخ و برف است. خرس قطبی، یکی از باشکوهترین و در عین حال در خطرترین موجودات وحشی کانادا، نه تنها یک شکارچی بیرقیب در دنیای یخزده است، بلکه بخشی جداییناپذیر از فرهنگ بومیان این سرزمین به شمار میرود.
پادشاه سفید سرزمین های یخی
خرسهای قطبی (Ursus maritimus) بزرگترین گوشتخواران خشکی و شکارچیان برتر اکوسیستم قطبیاند. این جانوران غولپیکر، که نرهای بالغ آنها بین ۳۰۰ تا ۷۲۵ کیلوگرم (۹۰۰ تا ۱۶۰۰ پوند) وزن دارند، میتوانند از نوک بینی تا انتهای دم، به طولی بیش از ۲.۲ تا ۲.۴ متر (۷ تا ۸ فوت) برسند. مادهها کمی کوچکترند و معمولاً بین ۲۲۵ تا ۴۵۰ کیلوگرم (۵۰۰ تا ۱۰۰۰ پوند) وزن دارند.
برخلاف ظاهرشان، موهای خرسهای قطبی در حقیقت شفاف است و رنگ سفید آنها حاصل بازتاب نور از پوشش خز است. اما پوست آنها در زیر این لایهی خز سفید، کاملاً سیاه است که به جذب گرمای خورشید کمک میکند. علاوه بر این، یک لایه چربی ۵ تا ۱۰ سانتیمتری در زیر پوست، آنها را در برابر سرمای شدید قطب محافظت میکند.

این شکارچیان یخی، در مناطق قطبی کانادا یافت میشوند، بهویژه در نوناووت، سرزمینهای شمالغربی، منیتوبا، یوکان و نیوفاندلند. چرچیل، منیتوبا، به عنوان “پایتخت خرسهای قطبی جهان” شناخته میشود، چرا که در پاییز، گروه زیادی از خرسهای قطبی در این منطقه تجمع میکنند و مقصدی محبوب برای گردشگران حیات وحش است.
زندگی در لبهی یخ

خرسهای قطبی کاملاً وابسته به یخهای دریاییاند، چرا که شکار اصلی آنها، فکهای حلقهای و ریشدار، روی همین سطوح یخی زندگی میکنند. این خرسهای غولپیکر دارای حس بویایی بینظیری هستند و میتوانند بوی یک فک را از فاصلهی ۳۲ کیلومتری تشخیص دهند. آنها با چنگالهای قدرتمند و دندانهای نیشمانند خود، سوراخهای تنفسی فکها را در یخ پیدا کرده و ساعتها در کمین طعمهی خود مینشینند.
اما غذای اصلی این شکارچیان صرفاً به فکها محدود نمیشود. آنها از لاشهی نهنگها، پرندگان دریایی، تخم پرندگان، و حتی گیاهان دریایی نیز تغذیه میکنند. در شرایط کمبود غذا، ممکن است به سمت شکار روی زمین روی بیاورند، اما این غذاها به اندازهی رژیم اصلی آنها مغذی نیستند.
عاشقانه ای در دنیای یخی
فصل جفتگیری خرسهای قطبی در بهار، از مارس تا مه است. اما در کمال شگفتی، تخمهای لقاحیافته در تابستان رشد نمیکنند. بدن ماده تا فصل زمستان و زمانی که شرایط برای زایمان مناسب باشد، رشد جنین را متوقف میکند. این پدیده که به “تاخیر در لانهگزینی” معروف است، تضمین میکند که تولهها در زمانی متولد شوند که مادر بیشترین انرژی را برای تغذیهی آنها دارد.

خرسهای ماده، برای زایمان، در غارهای برفی پناه میگیرند. معمولاً دو تولهی سفید و کوچک متولد میشوند که تنها ۰.۷ کیلوگرم (۱.۵ پوند) وزن دارند و کاملاً وابسته به مادر هستند. آنها برای ماهها در داخل غار باقی میمانند و از شیر بسیار چرب مادرشان تغذیه میکنند تا چربی کافی برای مقابله با سرما ذخیره کنند. بچهها تا ۲ تا ۳ سال با مادر میمانند و در این مدت مهارتهای شکار را میآموزند.
فرآیند خواب زمستانی در خرسهای قطبی
بر خلاف سایر گونههای خرس که در طول زمستان به خواب زمستانی (hibernation) میروند، خرسهای قطبی بالغ نر و بسیاری از مادهها وارد یک خواب زمستانی کامل نمیشوند. اما مادههای باردار در ماههای سرد زمستان وارد “خواب زمستانی مختصر” (denning) میشوند، که از نظر فیزیولوژیکی با خواب زمستانی سنتی در سایر خرسها متفاوت است. این فرآیند در غارهای برفی (maternity dens) انجام میشود که معمولاً در تپههای برفی یا مناطق دورافتاده قطب ساخته میشوند.

در این مدت، دمای بدن خرسهای ماده کاهش نمییابد (برخلاف خرسهای قهوهای یا سیاه)، اما ضربان قلب و نرخ متابولیسم آنها به طور قابلتوجهی کاهش مییابد تا انرژی ذخیرهشده در لایهی چربی بدنشان حفظ شود. جالب است که در این دوره، خرسهای ماده نه تنها قادر به زنده ماندن بدون غذا هستند، بلکه تولههای خود را نیز به دنیا آورده و تغذیه میکنند. آنها از چربی ذخیرهشده در بدنشان شیر بسیار غنی (با بیش از ۳۰٪ چربی) تولید میکنند که برای رشد سریع تولهها ضروری است. هنگامی که بهار فرا میرسد و مادران از لانههای برفی خارج میشوند، تا چندین ماه دیگر بدون خوردن غذای اصلی (فکها) زنده میمانند، که این توانایی فوقالعاده، نشان از تطبیق بینظیر خرسهای قطبی با محیط قطبی دارد.
قدرت بیرقیب، اما سرنوشت نامعلوم
خرس قطبی در قلمروی طبیعیاش تقریباً هیچ دشمن طبیعی ندارد. اما تولهها ممکن است توسط نهنگهای قاتل و گاهی دیگر خرسهای قطبی نر بالغ شکار شوند.
بااینحال، بزرگترین تهدید برای خرسهای قطبی تغییرات اقلیمی است. با گرم شدن کرهی زمین، یخهای دریایی زودتر از همیشه آب میشوند و خرسهای قطبی زمان کمتری برای شکار دارند، که منجر به کاهش وزن و افزایش خطر مرگ آنها میشود. اتحادیهی بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، خرس قطبی را در دستهی “در معرض خطر” (Vulnerable) قرار داده و پیشبینیها نشان میدهد که اگر روند گرمایش جهانی ادامه یابد، جمعیت آنها ممکن است تا پایان قرن کاهش چشمگیری پیدا کند.

برای محافظت از خرسهای قطبی، توافقنامهی ۱۹۷۳ حفاظت از خرسهای قطبی تصویب شد که شکار آنها را محدود کرد. امروز، در برخی از مناطق، شکار سنتی توسط اینوئیتها همچنان انجام میشود، اما تحت قوانین سختگیرانه و سهمیههای مشخص.
خرس قطبی در فرهنگ بومیان کانادا
برای بومیان اینوئیت، خرس قطبی نمادی از قدرت، شجاعت و استقامت است. در افسانهای از اینوئیت، “زن و بچه خرس”، زنی یک تولهی خرس قطبی را بزرگ میکند و او را همانند فرزند خود میپروراند. اما زمانی که بچه خرس بزرگ میشود، مردم روستا از او وحشت میکنند و قصد کشتن او را دارند. زن، برای محافظت از فرزندش، او را به کوهستان میفرستد، اما خرس از دور مراقب مادر انسانی خود باقی میماند. این داستان نمادی از احترام متقابل انسان و طبیعت است.
روایتهایی از خرس قطبی در آسمان بر مبنای باورهای بومیان
خرس بزرگ آسمان – افسانههای بومیان کانادا دربارهی صورت فلکی دب اکبر
شبهای سرد و تاریک شمال، برای بومیان کانادا چیزی بیش از سرزمین یخ و برف بوده است. آسمان پرستاره برای آنان کتابی زنده از افسانهها و دانستههای نیاکانشان بود، داستانهایی که نسلبهنسل روایت میشدند و مفاهیم زندگی، طبیعت، و چرخهی فصول را توضیح میدادند. یکی از این داستانهای کهن، که در میان بسیاری از اقوام بومی کانادا رایج است، روایت خرس بزرگ آسمان است؛ داستانی که دب اکبر، یا همان هفت ستارهی معروف ملاقهی بزرگ، را نه فقط مجموعهای از نقاط نورانی، بلکه یک خرس در حال فرار از شکارچیان آسمانی معرفی میکند.
میکماک: موین و هفت شکارچی پرنده
در شرق کانادا، میان قوم میکماک، این صورت فلکی به نام موین (Muin) شناخته میشود، که در زبان آنان به معنی خرس است. در افسانهی میکماک، موین خرسی غولپیکر بود که هر ساله، با آغاز بهار، از خواب زمستانیاش در غار یخی آسمان بیدار میشد. با بیدار شدنش، هفت شکارچی پرنده – که هر کدام نمایندهی یکی از گونههای پرندگان شمال بودند – به تعقیب او در آسمان شب میپرداختند.
هر شب، خرس در آسمان حرکت میکرد، و شکارچیان در تعقیب او بودند. اما با رسیدن به پاییز، یکی از شکارچیان، که روبین (پرندهی سینهسرخ) نام داشت، تیری به سمت خرس پرتاب کرد و او را زخمی کرد. خون خرس به زمین ریخت، و برگهای درختان پاییز سرخ شدند. در نهایت، شکارچیان گوشت خرس را تقسیم کرده و او را در آسمان میپختند – همان ستارهی کمنور آلقور که در کنار یکی از ستارگان ملاقه دیده میشود، نماد دیگ آشپزی آنان است. اما با آغاز زمستان، استخوانهای خرس در آسمان باقی میماند و تا بهار آینده، دوباره خرسی جدید از غار یخی سر بر میآورد و شکار دوباره آغاز میشد. این داستان به مردم میکماک میآموخت که طبیعت چرخهای بیپایان دارد و هر بهار، زندگی از نو آغاز میشود.
کری (اینینیوک): میستا موسکوا و هفت پرندهی جنگجو
در میان کریها، این صورت فلکی با نام میستا موسکوا (Mista Muskwa) یا خرس بزرگ شناخته میشود. اما در نسخهی کری این داستان، خرس یک موجود صلحجو نبود. میستا موسکوا خرسی بود که سرزمین را به وحشت انداخته بود و به دیگر حیوانات ظلم میکرد. سرانجام، هفت شکارچی پرنده تصمیم گرفتند که او را دنبال کرده و مجازات کنند.

آنان آنقدر خرس را تعقیب کردند که در نهایت، همهی آنها – خرس و شکارچیان – به آسمان صعود کردند. ستارگان دب اکبر، نمایانگر بدن خرس است، و ستارگان تاج شمالی (Corona Borealis) که در نزدیکی آن قرار دارند، همان هفت پرندهی جنگجو هستند که همواره در تعقیب او باقی میمانند. در این روایت، هنگامی که شکارچیان بالاخره ضربهی نهایی را به خرس زدند، خون او به زمین ریخت و برگ درختان را سرخ کرد. همچنین، خونش بر بدن روبین (پرندهی سینهسرخ) نیز پاشید و از آن زمان به بعد، پرهای سینهی روبین قرمز باقی ماند.
این داستان نهتنها دربارهی تغییر فصول صحبت میکرد، بلکه پیام اخلاقی مهمی نیز داشت: قدرت نباید به ظلم و ستم منجر شود، و در نهایت، کسانی که به دیگران ظلم میکنند، با عواقب آن روبهرو خواهند شد.
هاودنوسونی (ایروکوا): خرس آسمانی و شکارچیان جاویدان
در میان هاودنوسونی (ایروکواها) نیز داستانی مشابه وجود دارد، اما این بار شکارچیان، انسانهایی قهرمان بودند. در این روایت، سه برادر شکارچی به همراه سگ وفادارشان، به دنبال یک خرس جادویی و عظیمالجثه در زمین میگردند. این خرس به قدری قدرتمند بود که هیچکس نمیتوانست او را شکست دهد، اما برادران تصمیم گرفتند که او را دنبال کنند و در نهایت، این تعقیب آنقدر طول کشید که همهی آنها، همراه با خرس، به آسمان صعود کردند.
در آسمان، ستارگان دستهی ملاقهی دب اکبر نشاندهندهی این سه برادر شکارچی هستند، و ستارگان کاسهی ملاقه، بدن خرس را شکل میدهند. در پاییز، برادر بزرگتر بالاخره ضربهی نهایی را به خرس وارد میکند. خون خرس بر زمین میچکد و برگهای جنگل به رنگ سرخ در میآیند. اما این چرخه هیچگاه تمام نمیشود، زیرا هر سال، خرس دوباره در بهار زنده میشود و شکار آغاز میشود.
بلکفوت: زن خرس و هفت برادر
در فرهنگ بلکفوت (Siksikaitsitapi)، دب اکبر با داستانی کاملاً متفاوت مرتبط است. این بار، افسانهی دختر خرس و هفت برادر روایت میشود.
در این داستان، دختری نادانسته با خرسی که به شکل انسانی درآمده بود، ازدواج میکند. اما هنگامی که خانوادهاش متوجه هویت واقعی شوهر او میشوند، خرس را میکشند. دختر، که از این اتفاق خشمگین و غمگین شده، خودش را به یک خرس تبدیل کرده و برای انتقام، به روستای خود حمله میکند. او همهی ساکنان روستا را از بین میبرد، به جز هفت برادر کوچکتر خود که با استفاده از سحر و جادو فرار میکنند.
برادران، هنگام فرار، یک درخت جادویی میکارند و از آن بالا میروند تا از دست خرس نجات پیدا کنند. اما وقتی خرس به دنبال آنها بالا میآید، برادر کوچکتر که یک جادوگر قدرتمند است، تیر جادوییای را به آسمان پرتاب میکند و همهی آنها را به ستاره تبدیل میکند.
از آن روز به بعد، هفت برادر در آسمان، به شکل ستارگان دب اکبر دیده میشوند، در حالی که خواهرشان – که به یک خرس تبدیل شده – همیشه در تلاش است تا به آنها برسد.

حقایق جالب دربارهی خرسهای قطبی
خرسهای قطبی میتوانند تا ۴۰ کیلومتر در ساعت بدوند!
آنها میتوانند تا ۳۵۰ کیلومتر (۲۲۰ مایل) بدون توقف شنا کنند و با سرعت ۱۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنند.
قدرت بویایی آنها بینظیر است؛ بوی طعمه را از ۳۲ کیلومتری حس میکنند!
آنها هنگام خواب زمستانی در خانههای برفی، متابولیسم خود را کاهش میدهند و ماهها بدون غذا زنده میمانند.
آیندهی پادشاه سپید
خرس قطبی، این شکارچی عظیمالجثهی قطب، نه تنها یکی از خارقالعادهترین موجودات وحشی کاناداست، بلکه یادآور شکنندگی و وابستگی حیوانات به زیستگاههای خود است. آیندهی این پادشاه یخی، در دستان ماست. آیا ما میتوانیم مسیر گرمایش زمین را تغییر دهیم، یا تنها شاهد افول آخرین ساکنان سپید قلمرو یخها خواهیم بود؟
به یاد داشته باشیم هر گامی که برای مهار روند گرمایش زمین بر می داریم، هر چقدر کوچک و ساده، گامی است که نه تنها آینده انسان را تضمین می کند که قدمی برای کمک به موجوداتی چون خرس های قطبی شمالی است.