تبلیغات: برای کسب اطلاعات بیشتر روی هر پوستر کلیک کنید
در طبیعت سرد و یخبندان و در دنیای سرد و منجمد اقیانوس شمالی، یکی از عجیبترین و اسرارآمیزترین موجودات در زیر سطح آبها زندگی میکند: ناروال (Monodon monoceros)، پستانداری دریایی که از روی شاخۀ مارپیچی و منحصربهفرد خود در دنیا شناخته میشود.
تکشاخ اسرارآمیز
ویژهترین ویژگی ناروال، شاخ بلند و مارپیچیای است که از پیشانی نرها بیرون میزند. این دندان دراز که تا ۳ متر رشد میکند، برخلاف آنچه تصور میشود، یک شاخ واقعی نیست بلکه دندان نیشی است که از سمت چپ فک بالا رشد کرده و در طول خود پیچ و خم میخورد. برخی ناروالها حتی دارای دو شاخ هستند، اگرچه این پدیده نادر است. در فارسی و به پیشنهاد فرهنگستان زبان، واژه «شبه نهنگ تک شاخ» برای این موجود دریایی پیشنهاد شده است.
نارووالهای بالغ بین ۸۰۰ تا ۱۶۰۰ کیلوگرم وزن دارند، اما برخی افراد بزرگتر میتوانند به بیش از ۲ تن (۲۰۰۰ کیلوگرم) برسند.
نرها معمولاً بزرگتر از مادهها هستند و دارای شاخ (تکدندان مارپیچی بلند) میباشند. برخی از نرها حتی ممکن است دو شاخ داشته باشند؛ اما مادهها معمولاً بدون شاخ هستند یا اگر داشته باشند، بسیار کوچکتر از نرها است.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۴ نشان میدهد که شاخ نارووال یک اندام حسی است که دارای حدود ۱۰ میلیون پایانه عصبی میباشد. این شاخ قادر به تشخیص دما، شوری و احتمالاً غلظت ذرات موجود در آب است.
زندگی و زادولد
ناروالها معمولاً در گروههای کوچک زندگی میکنند و ارتباطات اجتماعی پیچیدهای دارند. آنها در فصل بهار جفتگیری میکنند و نرها برای جلب توجه مادهها، از شاخهای خود استفاده کرده و به یکدیگر ضربه میزنند. مادهها بعد از ۱۴ ماه بارداری، تنها یک نوزاد (فیله) به دنیا میآورند. نوزاد ناروال در بدو تولد حدود ۱.۵ متر طول و وزنی در حدود ۸۰ کیلوگرم دارد و توسط مادرش تغذیه میشود.
ناروالها در گروههای خانوادگی زندگی کرده و ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. مادهها نقش مهمی در حفاظت از نوزادان ایفا میکنند و فیلهها معمولاً تا دو سالگی وابسته به مادر خود هستند.
زیستگاه و رفتار
ناروالها در آبهای قطب شمال، بهویژه در کانادا، گرینلند و روسیه زندگی میکنند. آنها از مهاجرتهای فصلی پیروی کرده و در تابستان به سمت آبهای کمعمقتر حرکت میکنند، در حالی که در زمستان، به نواحی عمیقتر و تحت یخ بازمیگردند.
یکی از ویژگیهای حیرتانگیز این گونه، توانایی فوقالعادهی آنها در غوصهای عمیق است. ناروالها قادرند تا ۱۸۰۰ متر در زیر آب فرو روند و بیش از ۲۵ دقیقه بدون تنفس بمانند. این قابلیت به آنها اجازه میدهد که در جستجوی ماهیهای کفزی به اعماق دریاها بروند. با این وجود تحقیقات جدید نشان از آن دارد که رکورد غواصی ان ها بیشتر است و نارووالها قادرند تا ۲,۳۷۰ متر (۷,۷۷۵ فوت) در اعماق دریا فرو روند که از برآوردهای قبلی فراتر است. همچنین، در طول زمستان، آنها روزانه بین ۱۵ تا ۲۵ بار به این عمق غواصی میکنند.
یکی دیگر از نکات جذاب درباره این موجودات این است که نارووالها با افزایش سن تغییر رنگ میدهند—نوزادان آبی-خاکستری، نوجوانان آبی-مشکی، بزرگسالان خاکستری خالدار و نارووالهای مسن تقریباً سفید میشوند.
نارووالها در گروههای ۳ تا ۸ نفری زندگی میکنند، اما در تابستان، گروههایی تا ۱,۰۰۰ رأس نیز تشکیل میدهند. آنها از کلیکها، سوتها و صداهای پالسدار برای ارتباط استفاده میکنند که فرکانس آنها به ۲۰۰ کیلوهرتز میرسد.
رژیم غذایی
ناروالها بیشتر از ماهی قطب شمال، هالیبوت، ماهی مرکب، میگو و اسکوئید تغذیه میکنند. برخلاف دلفینها یا نهنگهای دیگر، آنها دندانهای زیادی ندارند، بلکه از یک سیستم مکش قوی استفاده میکنند که طعمه را به درون دهان میکشد. همین طور فیلمبرداری اخیر توسط پهپاد در Tremblay Sound، نوناووت نشان داده است که نارووالها از شاخ خود برای بیحس کردن ماهیها قبل از بلعیدن آنها استفاده میکنند.
اما خود آن ها نیز در زنجیره پیچیده غذایی دریایی طعمه شکارچیان دیگری هستند. غیر از انسان ها موجوداتی دیگری نیز آنها را شکار میکنند.
نهنگهای قاتل (Orcas – Killer Whales)اصلیترین شکارچی نارووالها هستند و بهویژه در تابستان، زمانی که یخها آب میشوند و نارووالها در آبهای باز قرار میگیرند، به آنها حمله میکنند. خرسهای قطبی (Polar Bears)یکی دیگر از شکارچیان آن ها هستند که
بیشتر زمانی که نارووالها برای تنفس به سطح آب نزدیک شکافهای یخی میآیند، خرسهای قطبی ممکن است به آنها حمله کنند.
کوسههای قطبی (Greenland Sharks)نیز یکی دیگر از تهدیدهای علیه این موجودات هستند؛ این کوسههای بزرگ و کندحرکت ممکن است نارووالهای ضعیف یا مجروح را شکار کنند.
نقش در فرهنگ و افسانهها
ناروالها در فرهنگ بومیان اینویت جایگاه ویژهای دارند. مردم اینویت، ناروال را نمادی از قدرت و اسرار دریاها میدانند. در زبان اینوئیت (Inuktitut)، نارووال “Qilalugaq gernertaq” نامیده میشود که به معنی «کسی که به سمت آسمان اشاره میکند» است. این جانوران یکی از منابع غذایی مردمان بومی بوده است و جوامع اینوئیت بیش از ۲,۰۰۰ سال است که نارووالها را شکار میکنند. گوشت و چربی آنها منبع غذایی مهمی است و پوست آنها (ماکتااک – maktaaq) حاوی مقدار زیادی ویتامین C است که در محیط قطبی حیاتی است. در افسانههایشان، گفته میشود که روزی زنی که نمیتوانست از ظلم نجات یابد، به دریا پناه برد و به یک ناروال تبدیل شد. این داستان نمادی از آزادی و پیوستن به طبیعت است.
داستان زیر یکی از داستانهای بومیان درباره این موجود شگفت انگیز است:
افسانهٔ زن و تبدیل او به ناروال
در زمانهای بسیار دور، زنی بیوه با پسر و دختر جوانش در کلبهای کوچک زندگی میکردند. آنها برای تأمین غذا با مشکلات زیادی مواجه بودند. پسر، با وجود سن کم، با ساخت کمانی از عاج والروس، پرندگان را شکار میکرد تا خانوادهاش را تغذیه کند.
روزی، در حالی که پسر در حال شکار بود، نور خورشید چشمانش را نابینا کرد. پس از بازگشت به کلبه بدون شکار، مادرش بهجای همدردی، از او خشمگین شد و او را سرزنش کرد. از آن پس مادر با پسرش بدرفتاری میکرد و غذای کافی به او نمیداد. پسر که در حال رشد بود، همیشه گرسنه و ناراحت بود.
یک روز، خرس قطبی به کلبه نزدیک شد و سرش را از پنجره داخل کرد. مادر که ترسیده بود، کمان و تیرها را به پسر داد و از او خواست خرس را بکشد. پسر، با وجود نابینایی، تیراندازی کرد و خرس را کشت. مادر، بهجای قدردانی، گوشت خرس را پنهانی برای خود و دخترش برداشت و به پسر گوشت سگ داد.
پسر که از این رفتارها خسته شده بود، از خواهرش خواست او را به دریاچهای ببرد که مرغابیهای قرمزگلو در آن بودند. در کنار دریاچه، پسر صدای قایقی را شنید و کسی او را دعوت کرد تا سوار شود. آنها به مرکز دریاچه رفتند و در آنجا پسر چندین بار در آب فرو رفت و بیرون آمد. هر بار که به سطح میآمد، بیناییاش کمی بهتر میشد تا اینکه کاملاً شفا یافت.
پس از بازگشت، پسر متوجه پوست خرسی شد که مادرش پنهان کرده بود. مادر دروغ گفت و ادعا کرد که آن را از مسافران دریافت کرده است. پسر، با بینایی بازیافته، نیزهای ساخت و به شکار نهنگهای سفید رفت. مادرش به او گفت کوچکترین نهنگ را شکار کند، اما او بزرگترین را هدف قرار داد. نهنگ بزرگ، مادر را به دریا کشید و او را غرق کرد. در برخی نسخهها، مادر به ناروال تبدیل میشود و موی پیچخوردهاش به شاخ ناروال تبدیل میشود.
پسر و خواهرش به مکانی جدید نقل مکان کردند و زندگی تازهای را آغاز کردند.
خرافاتی که به قیمت گزاف تجارت می شد افسانههای اروپایی دربارهٔ ناروالها و شاخ جادویی آنها
در قرون وسطی، تکشاخها (Unicorns) در فرهنگ اروپایی بهعنوان موجوداتی مقدس، نادر و دارای قدرتهای شفابخش شناخته میشدند. گفته میشد که اگر کسی مقداری از پودر شاخ تکشاخ را در نوشیدنی خود بریزد، از مسمومیت در امان میماند و عمر طولانی خواهد داشت.
ملکهها، پادشاهان و حتی پاپهای آن زمان، شاخ ناروال را با عنوان «شاخ تکشاخ واقعی» خریداری میکردند و آن را نشانهای از قدرت، خلوص و جادوی الهی میدانستند. این شاخها معمولاً در تزئینات سلطنتی و حتی بهعنوان عصای مقدس کلیساها استفاده میشدند.
یک داستان واقعی: تجارت شاخ ناروال بهعنوان شاخ تکشاخ
یکی از شناختهشدهترین داستانها در مورد کلاهبرداری با شاخ ناروال مربوط به قرن شانزدهم است. در آن زمان، تاجران اسکاندیناوی و گرینلندی، شاخهای ناروال را از اینوئیتهای بومی قطب شمال دریافت میکردند و آنها را بهعنوان شاخ تکشاخهای افسانهای به اشراف اروپا میفروختند.
تصویربازسازی هوش مصنوعی از تجارت شاخ ناروال در اروپا است
در سال ۱۵۶۰، دربار دانمارک یک شاخ ناروال را به قیمت معادل چندین کیلوگرم طلا به ملکه الیزابت اول انگلستان فروخت. گفته میشود که این شاخ در قصر وینچستر بهعنوان یک گنجینه نگهداری میشد و مردم معتقد بودند که میتواند پادشاه را از مسمومیت محافظت کند.
پادشاه فرانسه، چارلز نهم، یک جام طلایی ساخت که در آن یک تکه از شاخ ناروال قرار داده شده بود و ادعا میکردند که نوشیدن از آن، بدن را از تمامی سموم و بیماریها پاک میکند.
راز فاششده: چگونه دانشمندان به حقیقت پی بردند؟
برای چندین قرن، مردم تصور میکردند که شاخهایی که در بازار اروپا فروخته میشود، واقعاً متعلق به تکشاخهای جادویی هستند؛ اما در قرن هفدهم، دانشمندان با بررسی دقیقتر دریافتند که این شاخها متعلق به ناروالها، پستانداران دریایی قطب شمال هستند.
اولین کسی که این موضوع را مستند کرد، اولئوس ماگنوس (Olaus Magnus)، یک تاریخنگار سوئدی در قرن شانزدهم بود. او در کتاب خود “Historia de Gentibus Septentrionalibus” (تاریخ مردمان شمالی)، به این موضوع اشاره کرد که بومیان اسکاندیناوی از شاخهای ناروال استفاده میکردند و این شاخها در حقیقت متعلق به هیچ تکشاخ زمینی نیستند.
پزشکان در اروپا از پودر شاخ ناروال بهعنوان دارویی جادویی برای درمان بیماریها استفاده میکردند. این ماده بهعنوان پادزهری برای مسمومیت، دارویی برای درمان صرع، طاعون و حتی نقرس شناخته میشد.
کلیساها نیز شاخ ناروال را نشانهای از قدرت الهی میدانستند و برخی پاپها آن را در عصاهای خود قرار میدادند.
تهدیدات و آینده ناروالها
گرم شدن کره زمین و ذوب شدن یخهای قطبی، زیستگاه ناروالها را تهدید میکند. این جانوران برای نفس کشیدن نیاز به شکافهای یخی دارند، اما با کاهش یخهای قطبی، این فضاهای حیاتی برایشان محدودتر میشود.
در زمستان، نارووالها با خطر گیر افتادن در زیر یخهای قطبی روبهرو هستند که ممکن است منجر به مرگ جمعی آنها شود.
همچنین، افزایش فعالیتهای انسانی، شکار غیرقانونی و آلودگیهای دریایی فشار بیشتری به جمعیت ناروالها وارد کرده است. برآوردها نشان میدهند که حدود ۸۰ هزار ناروال در جهان باقی ماندهاند و حفاظت از این گونه برای حفظ تعادل اکوسیستم قطب شمال ضروری است.
کانادا متعهد شده است که ۳۰٪ از مناطق زمینی، اقیانوسی و آبهای شیرین خود را تا سال ۲۰۳۰ تحت حفاظت قرار دهد که شامل اقدامات حفاظتی برای جمعیت نارووالها نیز میشود.
ناروالها از شگفتانگیزترین مخلوقات دریایی قطب شمال هستند. آنها با تواناییهای خارقالعاده در حس محیط، غواصی عمیق و ارتباطات اجتماعی پیچیده، نمونهای عالی از تطبیق با محیطهای سخت طبیعیاند.
افسانههای مربوط به این تکشاخان دریا نشان از تأثیر عمیق آنها بر فرهنگهای بومی دارند، در حالی که تحقیقات علمی نشان میدهد که هنوز بسیاری از رازهای زندگی این موجودات ناشناخته باقی مانده است. با ادامهی پژوهشها و تلاشهای حفاظتی، میتوان امید داشت که این جانداران شگفتانگیز برای نسلهای آینده حفظ شوند.
MÉDAD is an Independent, Montreal based, Persian Language E-Magazine.
Using the digital platform, Medad is trying to be the voice of Afghan / Iranian-Montrealers.
Medad Editorial is formed by a group of experienced and independent journalists.