زمانی که پرچم برگ افرا برای نخستین بار در ۱۵ فوریهی ۱۹۶۵ بر فراز برج صلح برافراشته شد، کمتر کسی آن را بهعنوان یک شاهکار طراحی گرافیکی میدید. اما در حقیقت، شاهد رونمایی از یکی از بهترین طراحیهای پرچم در تاریخ جهان بودند.
این پرچم بهراحتی قابل بازتولید است، حتی در شرایط آبوهوایی نامساعد یا در صورت آسیبدیدگی نیز بهخوبی قابل شناسایی است و در استتارهای رنگی مختلف، از جمله سیاه و سفید یا سایههای استتاری سبز نیز کارایی دارد.
اما مهمتر از همه، پرچم کانادا در سراسر جهان فوراً بهعنوان نماد بیچونوچرای این کشور شناخته میشود.
پرچمهای نوردیک اغلب به سختی از یکدیگر قابل تشخیصند. پرچم سهرنگ فرانسه تنها با کمی کمرنگ شدن میتواند به پرچم ایتالیا یا ایرلند شباهت پیدا کند. در آفریقا بیش از دوازده پرچم وجود دارند که اساساً ترکیبهایی از همان سه رنگ رایج هستند. بسیاری از پرچمهای جهان مجموعهای از نمادهای تکراری مانند ستاره پنجپر، صلیب مسیحی یا هلال و ستاره اسلامی هستند.
همهی کسانی که پرچمها را مطالعه دنبال میکنند (وکسیکولوژی vexillologists)، پرچم کانادا را بهترین پرچم جهان نمیدانند، اما کمتر کسی منکر این است که این پرچم یکی از نمونههای نزدیک به طراحی ایدهآل است.
انجمن پرچم آمریکای شمالی که خود را بزرگترین انجمن علاقهمندان به پرچم در جهان معرفی میکند، پنج قانون اساسی برای طراحی خوب پرچم تعیین کرده است. این قوانین در جزوهای با عنوان «پرچم خوب، پرچم بد» گردآوری شده که اکنون بهعنوان راهنمای استاندارد در طراحی پرچمها شناخته میشود.
هرچند این قوانین مدتها پس از تصویب پرچم کانادا در سال ۱۹۶۵ تدوین شدند، اما پرچم برگ افرا در تمامی این اصول امتیاز کامل کسب میکند.
-
نخستین و مهمترین اصل این است که پرچم باید بهاندازهای ساده باشد که یک کودک بتواند آن را از حفظ بکشد. کانادا در این معیار از تمام کشورهای همتراز خود پیشی میگیرد.
پرچم مکزیک از تصویری پیچیده تشکیلشده از یک عقاب روی کاکتوس برخوردار است که تنها هنرمندان حرفهای طراحی نمادها میتوانند آن را بهدرستی بازآفرینی کنند. پرچم برزیل دارای الگویی از ستارگان درون یک دایرهی کامل است که طراحی آن دشوار است. پرچم بریتانیا که در اوایل دههی ۱۹۶۰ برای کاناداییها آشناترین پرچم بود، نامتقارن است، جزئیاتی که اغلب در نسخههای غیرحرفهای نادرست بازتولید میشود.
حتی پرچم ایالاتمتحده که احتمالاً شناختهشدهترین پرچم جهان است، دارای ترکیب پیچیدهای از ستارهها و نوارهایی است که اغلب بهاشتباه در طراحیهای آماتوری قرار میگیرند.
در مقابل، پرچم کانادا با سادهسازی برگ افرا طراحی شد تا ترسیم آن آسان باشد. طراحان با آزمایش این پرچم در شرایط وزش باد به این نتیجه رسیدند که این طرح، کمترین میزان تاری را در هوای نامساعد ایجاد میکند.
-
دومین اصل، «نمادگرایی معنادار» است. پرچم قبرس نمونهای از طراحی است که این اصل را رعایت نمیکند؛ زیرا بهجز چند شاخهی زیتون، تنها شامل تصویر مرزهای این کشور بر زمینهای سفید است، بدون هیچ اشارهای به فرهنگ یا هویت ملی آن.
برگ افرا به این دلیل برای پرچم کانادا انتخاب شد که پیش از آن، برای دههها بهعنوان نمادی خودجوش از این کشور به کار رفته بود.
سرود The Maple Leaf Forever، یکی از سرودهای میهنپرستانهی اولیه بود و در هر دو جنگ جهانی، برگ افرا بهعنوان نمادی فراگیر در نشانهای نظامی، وصلههای گردانها و آرمهای هواپیماهای کانادایی استفاده میشد. حتی روزنامهای که برای نیروهای نظامی کانادا در اروپا منتشر میشد، The Maple Leaf نام داشت.
همانطور که یکی از منتقدان در سال ۱۹۶۵ معتقد بود اگر پرچم برگ افرا پرچمی مشخص نیست، پس هیچ چیز کانادایی متمایز نیست.
-
سومین اصل طراحی پرچم، محدود کردن آن به دو یا سه رنگ اصلی است.
پرچم پیشین کانادا، بهوضوح این اصل را نقض میکرد. این پرچم شامل پنج رنگ بود: قرمز، سفید، آبی، زرد و سیاه. نسخههای اولیهی آن حتی رنگهای سبز و قهوهای را نیز به کار میبردند.
نهتنها در پرچم برگ افرا از حداقل رنگها استفاده شده، بلکه بدون اینکه با دیگر کشورها اشتباه گرفته شود، از ترکیبی منحصربهفرد برخوردار است.
پرچمهای اندونزی، لهستان و موناکو نمونههایی از طراحیهای دوقطبی قرمز و سفید هستند که بهسختی از یکدیگر متمایز میشوند. قطر و بحرین نیز دارای ترکیب قرمز و سفید مشابهی هستند که تنها با یک خط دندانهدار از هم جدا شدهاند.
-
چهارمین اصل، «عدماستفاده از نوشتار یا نشانهای پیچیده» است.
پرچمها معمولاً در شرایط جوی متغیر، به نمایش درمیآیند و جزئیات ظریف در آنها بهسرعت به یک لکهی نامشخص تبدیل میشوند.
اما کانادا در سال ۱۹۶۵ با کنار گذاشتن نشانهای سنتی، حرکتی متفاوت انجام داد.
در تاریخ امپراتوری بریتانیا، بیشتر پرچمها طرحهایی شلوغ بودند که معمولاً از ترکیب Union Jack با یک نشان سلطنتی بر زمینهای قرمز یا آبی تشکیل میشدند. این سبک هنوز در پرچمهای استانی منیتوبا و انتاریو دیده میشود که تنها در شرایط ایدهآل بهراحتی از یکدیگر قابل تشخیصند.
-
پنجمین اصل، «متمایز بودن» است.
طبق نظر انجمن وکسیکولوژی آمریکای شمالی، این اصل یکی از سختترین معیارهاست، زیرا بسیاری از طرحهای خوب قبلاً مورد استفاده قرار گرفتهاند.
اما پرچم کانادا آنقدر متمایز است که حتی اجزای آن نیز میتوانند بهطورمستقل نماد این کشور باشند.
برگ افرا با ۱۱ نوک تیز بهراحتی میتواند بهعنوان نماد ملی روی هر لوگویی قرار گیرد و دو نوار قرمز در دو طرف آن نیز بهتنهایی یادآور پرچم کاناداست.
در مقایسه، پرچم ژاپن با اینکه از لحاظ سادگی و جسارت طراحی قابلتحسین است، اما درصورتیکه خورشید قرمز یا پسزمینهی سفید آن حذف شوند، از حالت نمادین خارج میشود.
به همین دلیل است که پرچم کانادا یکی از شناختهشدهترین نمادهای ملی در جهان محسوب میشود. وبسایتFlags.com آن را در میان ۱۰ پرچم قابلشناسایی دنیا قرار داده است.
برخلاف سایر کشورها مانند ایالاتمتحده، بریتانیا یا چین که بهطورمداوم پرچمهایشان در سراسر جهان دیده میشود، پرچم کانادا بیشتر به دلیل طراحی منحصربهفرد خود شهرت دارد.
منبع: National Post