نگاهی گذرا به زندگی جان مولسون، کارآفرین بزرگ مونترال و مالک کارخانه آبجوسازی مولسون
زمان: ۱۹ اوت ۱۸۰۹
مکان: ساحل رود سن لوران، بندر قدیمی مونترال
جمعیت زیادی که آن روز در بندر قدیمی مونترال جمع شدهبودند، مشتاقانه منتظر بودند که کشتی بخار به سمت کبک سیتی حرکت کند. بسیاری از آنان آرزو داشتند به جای ده مسافری باشند که قرار بود در آن روز به طور آزمایشی سوار این کشتی کوچک که بخار از موتورهایش بلند میشد و روی امواج رودخانه پرخروش سنت لوران حرکت میکرد، بشوند. این کشتی کوچک پرافتخار که تمام بخشهای آن در کبک ساخته شده بود، متعلق به مشهورترین سرمایهدار مونترال بود. کسی که کارخانه بزرگ آبجوفروشیاش در حاشیه رود سن لوران یکی از بزرگترین مکانهای کار و سرمایهگذاری فرانسویها شده بود. مردی که یک مهاجر انگلیسی بود و جان مولسون John Molson نام داشت.
یتیم پولدار و مهاجر خوش فکر
جان مولسون، در یک منطقه کوچک به نام لینکلن شایر در انگستان متولد شد. پدر او دارای املاک و یک زمین بسیار بزرگ در این ناحیه بود و مادرش هم از خانوادهای با نفوذ و تقریبا مرفه به عقد پدر او درآمده بود. بنابراین وقتی که پدر و مادر او به فاصله کوتاهی از هم وقتی که جان یک کودک ۸ ساله بود از دنیا رفتند، ثروت متنابهی به او رسید. هر چند که او تا سالها تحت نظارت عمو و داییاش اجازه استفاده از آن را نداشت. آنها هردو معتقد بودند که جان باید خوب تربیت شود. بنابراین او را تحت آموزشهای جدی قرارداده بودند.
در سن ۱۸ سالگی به دلایلی که چندان روشن نیست، جان مولسون تصمیم گرفت به کانادا و کبک سفر کند. او سوار یک کشتی بسیار فرسوده شد که آب از همه جای آن چکه میکرد و نزدیک بود در وسط اقیانوس غرق شود. شاید همین تجربه باعث شد که او سالها بعد به فکر ساختن یک کشتی بخار بیفتد.
وقتی که مولسون به کبک و شهر مونترال رسید از فضا و بافت مهاجرنشین آن خوشش آمد. او چندسالی را به شناخت فرصتهایی که در این جامعه فرانسوی به عنوان یک مهاجر انگلیسی میتوانست داشته باشد گذراند. بعد از ۴ سال او دوباره به انگلستان برگشت. در همین زمان بود که کتابی تصادفا به دست مولسون افتاد که آینده این یتیم پولدار را از معمولی بودن به یک فرد خوشنام تغییر داد. کتاب درباره نحوه پرورش ایدههای ذهنی و عملی کردن آنها بود. با دید جدیدی که بعد از مطالعه این کتاب به مولسون دست داد، او به فکر افتاد که دوباره به مونترال برگردد و از ثروتش برای راهاندازی یک کسب و کار جدید بهره بگیرد.
در همین دوران بود که در کبک اتفاقات خاصی رخ داده بود. دسته بزرگی از مهاجران انگلیسی که در آمریکا بودند بعد از جنگهای داخلی آمریکا به کبک مهاجرت کردهبودند. مولسون با زیرکی متوجه شد که آنها دنبال آبجوی با کیفیت می گردند. ایده احداث یک برند آبجو در مونترال در این مرحله به فکر مولسون رسید. او برای عملی کردن این ایده سخت کار میکرد و در همین موقع بود که با یک زن بیوه از خانواده محترم و اشرافی انگلیسی با سه فرزند آشنا شد. این آشنایی در سرنوشت مالی مولسون نقش مهمی بازی کرد. زیرا این زن در راه اندازی کارخانه آبجوسازی مولسون نقش همکاری بسیاری کرد و در تمام مدت در کنار او بود. بعد از مدتی، جان مولسون در نهایت احترام با او در کلیسایی در مونترال ازدواج کرد و سه فرزندش را هم به فرزندی پذیرفت. کمکم نام برند آبجوسازی مولسون بر سر زبانها افتاد. یکی از دلایل محبوبیت مولسون در جامعه فرانسوی زبان مونترال این بود که او برای تمام اقشار جامعه و با هر بودجهای آبجو تولید میکرد و تنها اشراف نبودند که از او خرید میکردند. جان مولسون حالا به یک فرد خوشنام در جامعه تبدیل شده بود و با بزرگانی چون مکگیل و فوربیشر که در تجارت خز مشهور بودند همنشین شد.
در سن ۱۸ سالگی به دلایلی که چندان روشن نیست، جان مولسون تصمیم گرفت به کانادا و کبک سفر کند. او سوار یک کشتی بسیار فرسوده شد که آب از همه جای آن چکه میکرد و نزدیک بود در وسط اقیانوس غرق شود. شاید همین تجربه باعث شد که او سالها بعد به فکر ساختن یک کشتی بخار بیفتد.وقتی که مولسون به کبک و شهر مونترال رسید از فضا و بافت مهاجرنشین آن خوشش آمد. او چندسالی را به شناخت فرصتهایی که در این جامعه فرانسوی به عنوان یک مهاجر انگلیسی میتوانست داشته باشد گذراند.
کشتی بخار وارد میشود
مولسون، بعد از گسترش کارخانه آبجوسازیاش در حاشیه رود سنت لوران، بسیار ثروتمند و در آمریکای شمالی شناخته شده بود. حالا زمان آن بود که او در بخشهای جدید صنعتی شروع به سرمایهگذاری کند. با توجه به تجربهای که در جوانی با یک کشتی فرسوده کردهبود و همچنین دیدن نیاز مردم برای استفاده بیشتر از رودخانه سنت لوران، او از دو مهندس کشتیسازی برای ساخت یک کشتی بخار کمک گرفت و در ازای این کمک بخشی از سهام کارخانه را به آنها بخشید. موتور این قایق بخار در کبک تولید شد و این کشتی اولین تلاش کاناداییها برای ورود به صنایع کشتیسازی بود. زمانی که مولسون این کار را کرد هیچکس به موفقیت طرح اعتقادی نداشت ولی او با شهامت ۴ هزار پوند خرج این ایده کرد. گذشت زمان و محبوبیت این کشتی باعث شد که پول بیشتری به جیب او برگردد. مولسون، به تدریج شروع به خریدن موتورهای بخار از انگلستان کرد و کشتیهای بیشتری ساخت. بعدها او این کشتیها را به ارتش انگلستان هم اجاره می داد و از این راه درآمد کسب میکرد. شرکت اسکله سازی مولسون در مونترال، دومین شرکت قدیمی کانادایی است که تا به امروز وجود دارد.
کارآفرین بزرگ مونترال
بعد از این موفقیت های پی درپی جان مولسون، نخستین هتل لوکس شهر مونترال را در اسکله شهر برپا کرد. این هتل دارای کتابخانه و قایقهای تفریحی بخار بود که فقط ثروتمندان میتوانستند از آن استفاده کنند. چند سال بعد جان مولسون از طرف بانک مونترال هم به سرمایهگذاری دعوت شد و بعد از چند بار رد کردن بالاخره پذیرفت بخشی از سهام آن را بخرد. البته اینطور هم نبود که مولسون همیشه روی خط شانس باشد. یکبار هتل او آتش گرفت و سوخت. اما او این بار هتل بزرگتری به جای آن ساخت که به هتل انگلیسیهای آمریکایی مشهور بود. البته این هتل هم بعدها در آتش سوخت و مولسون چون در اواخر عمر بود دیگر فرصت بازسازی آن را پیدا نکرد. یکی دیگر از بزرگترین مشارکتهای مهم مولسون در مونترال، تاسیس بیمارستان عمومی مونترال بود که اتفاق بزرگ و مهمی در تاریخ این شهر است. مولسون یک تئاتر هم به نام خودش (تئاتر سلطنتی مولسون) در مونترال تاسیس کرد که در حدود هزار مهمان در شب افتتاح آن یکی از نمایشنامههای شکسپیر را تماشا کردند. مولسون، چارلز دیکنز نویسنده بزرگ انگلیسی را هم به این سالن دعوت کرد و یکی از آثار او را به روی صحنه برد. البته متاسفانه این تماشاخانه بزرگ بعدها تخریب شد و اثری از آن باقی نمانده است. مولسون نخستین مونترالی است که تجارت بین المللی هم میکرد. او به کمک پسرش که در انگلستان ساکن بود مقادیر زیادی آبجو را با کشتیهای بخار خودش به انگلستان صادر میکرد.
دسته بزرگی از مهاجران انگلیسی که در آمریکا بودند بعد از جنگهای داخلی آمریکا به کبک مهاجرت کردهبودند. مولسون با زیرکی متوجه شد که آنها دنبال آبجوی با کیفیت می گردند. ایده احداث یک کارخانه تولید آبجو در مونترال در این مرحله به فکر مولسون رسید.
البته این نکته لازم به ذکر است که جان مولسون همواره از طرف مبارزان فرانسوی که بر علیه انگلیسیها میجنگیدند مورد خشم بود. چون او به طور طبیعی با آنها مخالف بود و جزو طبقه اشراف بی دردی بود که مصایب فرانسویهای مونترال را درک نمیکند. با این حال اعمال او همواره به نفع پیشرفت مونترالیها بوده است. جان مولسون بزرگترین سهامدار نخستین خط آهن کانادا در مونترال هم هست. مولسون در دسامبر سال ۱۸۳۵ درگذشت و در گورستان مونت رویال واقع در محله Outremont به خاک سپرده شد.
یکی دیگر از بزرگترین مشارکتهای مهم جان مولسون در مونترال، تاسیس بیمارستان عمومی مونترال بود که اتفاق بزرگ و مهمی در تاریخ این شهر است. جان مولسون یک تئاتر هم به نام خودش (تئاتر سلطنتی مولسون) در مونترال تاسیس کرد که در حدود هزار مهمان در شب افتتاح آن یکی از نمایشنامههای شکسپیر را تماشا کردند. مولسون، چارلز دیکنز نویسنده بزرگ انگلیسی را هم به این سالن دعوت کرد و یکی از آثار او را به روی صحنه برد.
طبق آماری در سال ۲۰۱۵، کارخانهجات آبجوسازی مولسون در حدود ۲/۵ میلیارد لیتر آبجو به سراسر جهان با نامهای Molson Canadian, Coors and Coors صادر کردند که در حدود ۴۰ درصد از بازار آبجوی کانادا را شامل میشود. خانواده مولسون یکی از اصلیترین سهامداران گروه هاکی مونترال هستند. درآمد سالیانه این خانواده در حدود ۴۲۳ میلیون دلار آمریکا برآورد میشود. به احترام جان مولسون، یک بخش از دانشگاه کونکوردیا و کتابخانه و پارک به نامش نامگذاری شدهاند. همچنین به افتخار نخستین کشتی بخار مولسون هم در پست کانادا یک قطعه تمبر برای او صادر شدهاست.
این مطلب در شماره بیست و یکم مجله «مداد» منتشر شده است.