این رویداد فرصت مناسبی برای آشنایی با اقلیت دگرباشان جنسی است. اقلیتی که به دلایل مختلف تاریخی، فرهنگی و اجتماعی همواره با بدفهمیها و تبعیضهای بسیاری مواجه بودهاند.
این هفته یکی از بهترین فرصتها برای آشنایی با گوناگونی انکار شدهای، در اجتماع است.
برای قرنها و سالهای طولانی، کسانی که امروز خود را عضوی از رنگین کمان تنوع جنسیتی و تمایل جنسی میدانند، نه تنها از سوی جامعه انکار میشدند که مورد انواع آزار و اذیت قرار میگرفتند.
آنها فارغ از بار گناهآلودی که به دلیل عقاید و سنتهای آن روز جامعه باید به دوش میکشیدند، از سوی جامعه، غیر نرمال، نفرین شده و بیمار هم ارزیابی میشدند.
داستانهای فراوانی از کسانی وجود دارد که علیرغم نقش مهمی که در جامعه بازی کردند، به دلیل گرایشهای جنسی خود که قاعدتا تنها آنها و شرکای جنسی آنها را تحت تاثیر قرار میداد، با سختترین برخوردها مواجه شدهاند.
آلن تورینگ ریاضیدان برجسته و پیشگام دنیای رایانه و یکی از بنیانگذاران ایده هوش مصنوعی است. او در زمان جنگ جهانی دوم با اختراع دستگاه رمزشکن انیگما به تنهایی نقشی خیرهکننده در کوتاه شدن دوره جنگ بازی کرد. زمانی وینستون چرچیل نخستوزیر انگلستان گفته بود که به واسطه اختراع او بود که جان میلیونها انسان حفظ شد. با این وجود، زمانی که تورینگ متهم به همجنسگرایی شد، او را به اجبار تحت درمان دارویی شدیدی قرار دادند که در نهایت منجر به مرگ وی شد.
داستان برخوردهای تند با دگرباشان را نباید با نظر مساعدی که این روزها و در چند سال اخیر نسبت به آنها ایجاد شده، ارزیابی کرد و کل تاریخ آن را به فراموشی سپرد.
در ایالات متحده افرادی که امروز از چهرههای سرشناس دفاع از حقوق این افراد به شمار میروند، سالها در مقابله با آنها موضع داشتند. هیلاری کلینتون، نامزد ریاستجمهوری پیشین آمریکا که در زمان انتخابات سال ۲۰۱۶ دفاع از حقوق همجنسگراها را بخشی از برنامه خود عنوان کرده بود، در سالهای خیلی قبل و زمانیکه سناتور بود، به طور رسمی ازدواج را امری میان یک زن و مرد ارزیابی کرده بود و مخالفت خود را با ازدواج همجنسگرایان بیان کرده بود.
داستان سوی دیگری نیز دارد. در برخی از کشورها که نگاه سنتی و منفی نسبت به دگرباشان وجود دارد گاهی اتفاقهای غیرمنتظرهای رخ میدهد. برای مثال در ایران که هنوز هم همجنسگرایی جرم است، در نخستین روزهای پس از انقلاب، به فتوای آقای خمینی، عمل جراحی تغییر جنسیت را نه تنها مجاز شمرد که بیمه این کشور در رده نخستین کشورهایی در جهان قرار گرفت که هزینههای اصلی این جراحی پیچیده را تقبل نمود.
تغییر این دیدگاه اما علاوه بر اراده سیاسی نیازمند تغییر دید فرهنگی است. نمی توان انتظار داشت چنین تغییری یک شبه اتفاق بیفتد و ابزار اصلی که میتواند تغییرات بنیادین در دید و نگاه مردم ایجاد کرده و در نهایت منجر به تغییر رفتارها و سیاستها شود، آگاهی است و این هفته به این دلیل مهم است که فرصتی برای آگاهی به ما میدهد.
دگرباشان، «دیگران» نیستند!
نکته مهمتری که باید به یاد داشت این است که در زیر مساله همجنسگرایی، آن چیزی که این روند و این رژه و فریاد این اقلیت را برای همه ما فارغ از گرایش جنسی یا هویت جنسیمان مهم میکند، مساله به رسمیت شناختن «دیگری» است.
ما در بسیاری از موارد خود را نه بر مبنای داشتههای خود که بر مبنای آن تفاوتهایی تعریف میکنیم که با دیگران داریم.
دیگری میتواند کسی باشد که هویت جنسی متفاوتی دارد، از گرایش جنسی متمایزی نسبت به ما برخوردار است یا کسی که از فرهنگ دیگری آمده، از طبقه اجتماعی دیگری برخاسته یا از نسل و کشور دیگری است. کسی که شاید از اقلیت نژادی، قومی، مذهبی یا از دیدگاه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دیگری میآید.
به فضای بحثهایی نگاه کنید که در آن افراد در پشت اکانتهای گمنام پنهان میشوند و دیدگاههای خود را آشکارتر و برخی وقتها قلدرانهتر به زبان میآورند. ببینید ما چقدر در مواجهه با دیگری متعصب هستیم.
سری به توییتر بزنید و ببینید که چه ساده با نخستین نشانه اختلاف نظر، افراد را «دیگری» میخوانند و دشمن میپندارند.
این هفته اگرچه در اصل برای آشنایی با تنوعی از موضوعات مربوط به جنسیت است اما در دل خود خبر از ضرورت تغییر نگاه دارد. چگونه میتوان به جامعهای مسالمتآمیز و زیست در کنار تنوع فرهنگی نگاه کرد و همزمان بر مرزهای خود و دیگری پای فشرد؟
پذیرش دیگران، به معنی قبول همه نظرات و دیدگاهها و رفتارهای آنها نیست. معنیاش شبیه دیگران شدن نیست. بلکه معنیاش این است که بپذیریم دیگرانی وجود دارند که متمایز از ما هستند. بپذیریم آنچه جامعه به نام هنجار به ما معرفی کرده، ساخته خود جامعه و قرنها سنت و تاریخ است و امری ازلی و ابدی نیست که بر دل سنگ حک شده باشد و میتوان و باید هزچر از چندگاهی آن را تغییر داد. میتوان درباره همه مسایل دیدگاه و نظری مستحکم و ریشهدار داشت و در عین حال موجودیت دیگران را نیز به رسمیت شمرد.
شاید این مهمترین معنی نهفته در پرچم رنگینکمانی باشد که اگرچه به نام جامعه LGBTQ+ مهر خورده و شناخته میشود؛ اما حرف دل بسیاری از ما است.
چرا رژه افتخار؟
درباره تاریخ و ماهیت رژه افتخار متنها و مطالب زیادی نوشته شده است. متنی که در زیر میخوانید از قول یکی از شخصیتهای مجموعه تلویزیونی Sense 8 روایت میشود. شخصیت نومی، دختری تغییر جنسیت داده است – که اتفاقا نقش او را نیز هنرپیشهای تغییر جنسیت داده، بازی میکند.
او این یادداشت را در آستانه حضورش در رژه افتخار و غرور در سان فرانسیسکو مینویسد. نویسنده اصلی خانواده واچفسکی هستند. همان برادرانی که مجموعه تاثیرگذار ماتریس را ساختند و اکنون هر دو، خود تغییر جنسیت دادهاند. این متن شاید خلاصه دیدگاه آنهایی باشد که میتوانید آنها را در رژه افتخار مونترال نیز ببینید.
«من به زندگیام فکر میکنم و همه خطاهایی که در زنگیام مرتکب شدهام. خطاهایی که با من باقی ماندهاند آنهایی که از انجامشان پشیمانم و آنهایی که به دلیل وحشت، دست به انتخاب آنها زدهام. برای مدتی طولانی من میترسیدم تا خودم باشم چرا که والدینم به من آموخته بودند اگر اینگونه باشم، حتما ایرادی در من هست. چیزی توهینآمیز، چیزی که باید از آن دوری کنید شاید حتی چیزی که موجب ترحم باشد. چیزی که هیچ گاه نخواهید توانست آن را دوست بدارید. مادرم یکی از هواداران قدیس سنت توماس آکویناس است. او غرور و افتخار را گناه میداند. سنت توماس ، غرور و افتخار را ملکه گناهان مرگ بار هفتگانهاش بر میشمارد. او این حس را دروازهای به سوی همه گناهان میداند. با این وجود در فهرست گناهان او خبری از نفرت نیست و نشانی از شرم نمییابید. من از این رژه غرور و افتخار میترسیدم چرا که میدانستم چقدر دوست دارم جزویی از آن باشم. پس امروز، من به خاطر آن بخشی از خودم که زمانی از این راهپیمایی میهراسید و برای همه مردمانی که نمیتوانند در آن حضور داشته باشند، رژه خواهم رفت. کسانی که آنگونه زندگی میکنند که زمانی من زندگی میکردم. امروز من رژه خواهم رفت تا به یاد بیاورم که من تنها «من» نیستم بلکه «ما» هستیم. و ما با غرور و افتخار رژه میرویم.»
این مطلب در شماره نوزدهم مجله «مداد» منتشر شده است.
خیلی جالب بود. کلی اطلاعات مفید و جالب گرفتم. چون متاسفانه همیشه این موضوع ابهامات زیادی داره و همانطور که گفتین در نزد بسیاری از ماها نیاز به تغییر دید و فرهنگ سازی است.ممنون .