ظهر روز اول ژوئیه، یکی از گرمترین و آفتابیترین روزهای سال ۱۸۶۷ بود. در هر کدام از شهرهای مهم و اصلی کانادا از تورنتو و مونترال و اتاوا گرفته تا کبک سیتی و هالیفاکس، شور و شوق عجیبی در بین مردم به چشم میخورد. صدای دستههای موسیقی و ساز و آواز، از محلهها و خیابانهای زیادی در گوشه و کنار شهرها به گوش میرسید. در تورنتو، پرچمهای قرمز رنگی را به دست هزاران کودک داده بودند که در آن زمان نماد پرچم کانادا بود. کودکان با هیجان این پرچمها را تکان میدادند.
همچنین بخوانید:
در مقابل ساختمان بزرگ سنت لارنس در مرکز شهرتورنتو، یک گاو بزرگ را کباب کرده بودند و گوشت آن را میان فقرا تقسیم میکردند. در اتاوا، ارتش به صورت منظم و یکپارچه در مقابل ساختمان پارلمان رژه میرفت و سلام نظامی میداد. سرنیزههای به ردیف سربازان ارتش، مانند طاق نصرت زیبایی سرتاسر خیابان را تحت سیطره خود گرفته بود.
در کبک سیتی، یک دستگاه توپ ارتشی، به نشانه شادی، گلولههای بزرگی را در میان مزارع آبراهام در خارج از شهر شلیک میکرد و مردم هم به جشن و پایکوبی مشغول بودند.
همزمان در هالیفاکس، خانوادههای انگلیسی همه با هم یک سرود میخواندند: «روزهای انزوا و سختی تمام شدند. همه ما با هم امروز متحدیم. بزرگی هر کدام از ما، بزرگی همه ما خواهد شد»
بانو اگنس مکدونالد که به تازگی با جان مکدونالد، نخست وزیر کانادا در روزهایی که کانادا مهمترین سالهای عمرش را میگذراند، ازدواج کرده بود، آن روز در دفتر خاطراتش چنین نوشت: « بالاخره ایالتهای جدید به ما ملحق شدند و ما توانستیم اعلام اتحاد کنیم. دیگر روزنامهها، طاقت این همه خبر و اظهار نظر سیاستمداران کابینه را ندارند. فضای همه چیز در این خانه، به شدت سیاسی شده و من حتی دیگر فکر میکنم که مگسهایی هم که دور و بر میز آشپزخانه میپرند از طرف پارلمان کانادا اینجا هستند.» این خاطرات جزو اولین برگهای دفترچه یادداشت آگنس است که برای بیش از 5 سال به نوشتن آنها ادامه داد.

اما این فقط اگنس نبود که درباره اول ژوییه ۱۸۶۷ خاطرهنگاری میکرد. چند کیلومتر آن طرفتر از اتاوا، دختر نوجوانی در شهر هامیلتون هم در دفتر خاطراتش یادداشت کرد: « ما همه در تاریکی بودیم و ناگهان نور یک شمع همه جا را روشن کرد. یک در بزرگ باز شد و هوای تازه برای ما به ارمغان آورد. رنگهای زیبای سبز و قرمز و آبی از آسمان به سمت زمین سرازیر هستند و ستارهها در آسمان چه فروغ زیبایی دارند. امروز اول ژوئیه ۱۸۶۷ است. روزی که پدرم به من گفت تو یکی از خوش شانس ترین دختران کانادایی هستی که امروز را می توانی ببینی. ما امروز یک کانادای واقعی هستیم»
به این ترتیب بود که روز بزرگ کاناداییها آغاز شد. روزی که امروز هر کانادایی آن را به نام «روز کانادا» در تقویمش میشناسد و در جشنهای سراسری در کانادا برای آن به جشن و پایکوبی میپردازد.
اول ژوئیه چگونه شکل گرفت
در آوریل سال ۱۸۶۷، کنفدراسیون رسمی پارلمان انگلیس که در آمریکای شمالی مستقر بود، تصمیم گرفت منطقه شمال آمریکا، که تا آن روز استانهای مختلفی داشت ولی هیچ کدام در قالب یک کشور متحد شناخته نمیشدند را یک کشور اعلام کند. این تصمیم بعد از به تصویب رسیدن، در روز اول ژوییه ۱۸۶۷ به تمام دنیا اعلام شد. در این روز، چهار استان اصلی کبک، اونتاریو، نیوبرانزویک و نوآاسکوشیا، با یکدیگر متحد شده و کشور «کانادا» را تشکیل دادند. بر طبق توافق، استان کبک به نام کانادای سفلی و استان اونتاریو به کانادای علیا در تقسیمات کشور کانادا معروف شدند و رسما با نواختن زنگهای کلیسای سنت جیمز در در تورنتو و آتش بازی و شلیک توپ، در تمام کشور جدید، مردم شروع به برگزاری جشن کردند. نام کانادا از واژهای بومی به نام Kanata برگرفته شده که معنی« دهکده» میدهد و در قدیم نام منطقه ای در اطراف کبک سیتی بوده است. «ژاک کارتیه» که نامش در همه جای تاریخ کبک و کانادا تکرار می شود، اینجا هم با واژه بومیهایی که در کبک دیده بود، کلمه کانادا را برای اولین بار استفاده کرد و بعدها این نام برای کل کشور انتخاب شد.

اول ژوئیه از ابتدا روزی تعطیل نبود تا اینکه در سال ۱۹۴۶، یکی از نمایندگان کبک در پارلمان، تقاضای ورود یک تعطیلی رسمی برای این روز در تقویم و تغییر نام آن از روز Dominion (واژه Dominion به کشورهای سیاسی مستقل تحت فرماندهی بریتانیای کبیر اطلاق می شوند) به روزملی کانادا را پیشنهاد داد. با اینکه این پیشنهاد رسما تا سالها بعد اجرایی نشد اما گروههای محلی هر استانی به طور مستقل این روز را «روز کانادا» می نامیدند و آن را جشن میگرفتند.
از سال ۱۹۵۸ به بعد کمکم سیاستمداران کانادایی به فکر افتادند یک هویت مستقل از بریتانیا به خود بگیرند. اما تلاش بسیار موثر و رسمی در این راه را نخست وزیر وقت دولت لیبرال کانادا در سال ۱۹۶۷، لیستر پیرسون، انجام داد. (داستان تلاشهای لیستر پیرسون برای به رسمیت شناخته شدن پرچم کانادا)
پیرسون برای اینکه بتواند روح و فرهنگ کانادایی را به روز ملی کانادا تزریق کند و افکار مردم را از باور مستعمره انگلستان بودن تغییر دهد، با تقویت گروههای هنری و بومی و رژههای مختلف از سراسر کانادا برای روز اول ژوییه ۱۹۶۷ یعنی یکصدمین سالگرد تشکیل کشور کانادا، جشن بسیار بزرگی در اتاوا به راه انداخت و با دعوت از ملکه الیزابت دوم، کیک این مراسم را با دستان او بین مردم تقسیم کرد.

پیرسون با این کار سیاسی هوشمندانه، آرام آرام افکار سیاستمداران برای استقلال کامل از دولت بریتانیا را فراهم کرد. با این حال تا سال ۱۹۸۲ هیچ تغییر نامی رخ نداد. اما با گسترش اعتراضات در روزنامه ها و افکار عمومی به جهت تحقیر شدن کانادا از بابت اینکه هنوز بعد از یکصد نام روز ملی این کشور به نحوی معنی مستعمره دولت بریتانیا را القا می کند، بالاخره در اکتبر سال 1۱۹۸۲، نام این روز به «روز ملی کانادا» تغییر پیدا کرد. البته نکته جالب اینجاست که بعدها بسیاری از سیاستمداران تندروی کانادایی مثل هارپر بارها تلاش کردند که این نام را تغییر داده و به حالت قبل دربیاورند، اما موفق نشدند با این حال برای ادای دین به بریتانیا، از سال ۲۰۰۶ جشنهای ملی روز کانادا در میدانTrafalgar در لندن همزمان با اتاوا برگزار میشود.
در حال حاضر کشور کانادا دارای ده استان و به اصطلاح، سه الحاقیه است. استان Nunavut در سال ۱۹۹۹ بعنوان آخرین استان ، به کانادا اضافه شد. یک نکته مهم هم این است که کانادا بر سر مالکیت بخشهایی از جزیره گرینلند با دانمارک همواره در حال اختلاف است و آن را مربوط به خودش میداند.
علاوه بر اینکه روز ملی کانادا از جنبه سیاسی اهمیت دارد از جنبههای دیگری هم تاریخ مهمی محسوب می شود. سالگرد تاسیس و گسترش کانال رادیویی در کانادا، سالگرد تاسیس سامانههای تلویزیونی رسانه مهم سی بی سی، سالگرد به رسمیت شناختن سرود ملی کانادا و هچنین سالگرد اضافه شدن استان نیوفاندلند به کانادا از جمله اتفاقات مهم دیگر این روز است.
همچنین بخوانید:
تلاشهای سیاستمداران امروز برای روز کانادا
بعد از آنکه در اواخر دهه ۸۰، جدایی طلبان کبکی برای استقلال از کانادا رفراندوم برگزار کردند، دولتمردان کانادایی تصمیم گرفتند برای تضعیف روحیه جدایی طلبی در کشور، بودجه بیشتری برای برگزاری جشنهای روز ملی کانادا به استانها تخصیص دهند. همچنین با دادن میلیونها دلار به تلویزیون سی بی سی برای ساختن برنامه هایی برای روز ملی کانادا و نیز تشویق جوانان و کودکان به آشنایی با فرهنگ کانادا، سعی بر جا انداختن بیشتر این روز در بین مردم کردند. در دهههای اخیر، دولت از برنامههای فرهنگی مربوط به بومیان و ساکنان قدیم کانادا هم برای جشن روز کانادا استفاده میکند. همچنین مهاجران که جمعیت زیادی از ساکنان کانادا هستند، همه ساله برای شرکت در این مراسم تشویق می شوند. زیرا شعار اصلی کانادا بر چند فرهنگی و مهاجرپذیری است. برگزاری رژههای مفصل و پر زرق وبرق از تمامی ملیتهای مهاجر در کانادا که با لباسهای سنتی خود حاضر میشوند، نمایشهای هوایی، آتش بازی، برنامههای رقص و موسیقی و پایکوبی که در هر استانی جداگانه برگزار میشود از تلاشها برای حفظ این روح کانادایی حکایت دارد.
همچنین بخوانید: