وحید امیری*
چند ماه پیش و زمانیکه هنوز سرمای زمستانی دست از سر مونترال برنداشته بود، برای کاری راهی کالیفرنیای آمریکا شدم. هوای ۲۰ درجه و آفتاب داغ کالیفرنیا بعضیها را به موجسواری و شنا در کنار دریا میکشاند، بعضیها را هم با یک کتاب خوب و یک یخدان پر از آبجو و منتخبی از موسیقیهای مورد علاقه به لب استخر، ولی آن روز من اصلا حال هیچ کدام از اینها را نداشتم. هوای خوب، آسمان آبی، گرمای آفتاب روی پوست صورت و اتوبانهای پنجخطه به من یادآوری میکرد که موجسواری امروز باید سوار بر یک سوپر اسپرت انجام بشود و موزیک هم صدای موتور ۸ سیلندر!
برای این میهمانی چه ماشینی بهتر از شورولت کامارو سال ۲۰۱۶ که بالاخره بعد از سالها از زیر سایه اسب وحشی فورد بیرون آمده است!
از همان اول چشم من دنبال مدل ۸ سیلندر با گیربکس دستی بود. فروشنده مکزیکی که سعی میکرد لهجه لاتین خودش را پنهان کند، در پارکینگ به سراغم آمد. بدون اتلاف وقت به او گفتم که من مدل ۸ سیلندر را میخواهم تست کنم، او هم با خوشرویی با کلید ماشین برگشت.
وقتی گواهینامه کبکی من را دید با تعجب پرسید اینجا چه کار میکنی؟ من هم با شوخی پاسخ دادم چون کبک برفی است آمدم اینجا که ماشین تست کنم!!
کامارو: ظاهر عظلانی، باطن دلفریب
ظاهر این ماشین با طراحی خطوط شکسته و تیز و گلگیرهای ورم کرده عضلانی که نگاه کردن به آنها از داخل آینه بغل لذتبخشترین قسمت راندن کامارو است به گونهای طراحی شده که با خودت فکر میکنی اگر شیطان میخواست روزی ماشین بخرد حتما این ماشین را انتخاب میکرد.
وقتی دکمه روشن کردن موتور را فشار دادم دیگر شکی نداشتم این ماشین شیطانی است چون صدا،لرزش و غرش موتور حس باز شدن دروازههای جهنم را برایم تداعی کرد.
نحوه نشستن در این مدل بسیار پایین است و به راننده حس قدکوتاهی میدهد. کاپوت برآمده تنها چیزی از بیرون کامارو است که از شیشه جلوی کوچک این ماشین میبینی. کیفیت مواد به کار گرفته شده در نسل ششم کامارو به قدری خوب هست که جایی از شکایت باقی نمیگذارد. صفحه ۸ اینچی وسط داشبورد با کلی گجت که کشف همه دکمههای آن از حوصله خوانندگان ما قطعا خارج است به همراه پنل نیمهدیجیتال روبروی راننده، خبر از ورود کاماروی قدیمی به دنیای مدرن امروزی میدهد.
ولی من آن روز فقط میخواستم آسفالتهای سندیگو را سیاه کنم و اصلا برایم مهم نبود که آیا میتوانم تلفن آیفونم را روی صفحه نمایش ماشین پروژکت کنم یا نه. اصلا وقتی چنین ماشینی را میرانی دیگر به فکر این سوسولبازیها نیستی که!
گیربکس دستی و موتور وحشی
فروشنده مکزیکی قبل از اینکه شروع کنم از من پرسید که آیا مشکلی با گیربکس دستی دارم یا نه. بیچاره نمیدانست که ما ایرانیها رانندگی را با پیکان راندن یاد گرفتهایم!!
باید اعتراف کنم با ۴۵۵ اسب وحشی آمریکایی زیر کاپوت این ماشین و گیربکس دستی این مدل، از لحظه روشن کردن موتور وارد منطقه خطر شدم! ولی آن روز همه چیز را خطرناک میخواستم. سیستم «ترکشن کنترل» خاموش، نحوه رنندگی روی اسپورت و رها کردن کلاچ روی دور موتور ۴۰۰۰ تا، واقعیت اینجاست که این ماشین وحشی چنان شروع به حرکت کرد که تصویر جلوی رویم تار شد، یک لحظه فکر کردم از روی عرشه ناو هوپیمابر پرواز میکنم، فروشنده مکزیکی توپول که تا حالا داشت یک ضرب از مزایای این مدل برایم تعریف میکرد، حالا کاملا ساکت شده بود و محکم صندلیاش را چسبیده بود. از دنده یک به دو، چنان تورکی رها شد که سر خودم محکم به صندلی خورد، و از آنجا به بعد فقط دلت میخواست که دندهها را روی دور موتور۶۰۰۰ تا عوض کنی. عقربه سرعتشمار به سرعت از روی عدد ۱۰۰ مایل در ساعت گذر کرد و این اتفاق در حالی افتاد که من تازه دنده ۳ بودم!
بازگشت به پارکینگ
از ترس اینکه شب را در زندان بگذرانم، مجبور شدم پایم را از روی پدال گاز بردارم و این در حالی بود که سیستم کامپیوتر ماشین اتوماتیک چند قطره بنزین اضافی وارد اگزوز کرد تا آن صدای جذاب شلیک گلوله از اگزوز شنیده شود!
خیلی زود مسافتی که قرار بود طی کنیم، تمام شد و من آرام از اتوبان خارج شدم، پشت هر چراغ قرمزی سرها به طرف کاماروی من برمیگشت و صدای اگزوز کامارو مثل چشمکی بود که موقع دور شدن به رانندههای دیگر زده میشد.
راندن این ماشین با گیربکس دستی در ترافیک شهری کار آسانی نیست و اگر قرار است هر روز از کامارو برای رفتن به سر کار استفاده کنید حتما مدل اتوماتیک ۸ دنده را سفارش بدهید. در ضمن یادتان باشد که اگر مونترال زندگی میکنید حتما یک ماشین دیگر برای روزهای بارانی و برفی بخرید، شما بگویید برای تقریبا ۹۰% سال، چون در چنین روزهایی این شتابی که من دیدم باعث میشود هر روز آتشنشانی مجبور شود شما را از روی درخت پائین بکشد!
به نظر من شورلت با ساخت این کامارو به راحتی از زیر سایه فورد موستانگ بیرون آمده و این مدل هم از نظر زیبایی و هم از نظر کیفیت رانندگی شایسته پیروز شدن در رقابت با فورد موستانگ است.
راستی یادم رفت بگویم که لوگوی آبی، سفید و قرمز کامارو، بعد از یک نسل غیبت غمانگیز، خوشبختانه باز هم روی بدنه این مدل خودنمایی میکند.
*وحید امیری مدیر گروه تلگرامی «خودروی کانادایی من»