پاسخ کانادا به وضع این تعرفهها خشمآلود و توفنده بود. جاستین ترودو، نخستوزیر و کریستیا فریلند، وزیر امورخارجه فورا نشست خبری تشکیل دادند و اعلام کردند که کانادا سیاست «دلار در برابر دلار» را در پیش خواهد گرفت و به ازای هر دلاری که آمریکا با وضع تعرفه جدید روی قیمت فولاد یا آلومینیوم کانادا میکشد، کانادا روی محصولات آمریکایی هنگام ورود به کشور تعرفه خواهد بست.
ترودو حتی از این هم فراتر رفت و برای نشان دادن چهرهای جدی از خود به سراغ توئیتر، اسلحه مشهور دونالد ترامپ رفت و با چند توئیت مداوم از زوایای مختلف اقدام آمریکا را زیر سوال برد و در آخر هم تلاش کرد به سراغ احساسات مردم آمریکا برود وبا یادآوری جنگهای دو ملت در کنار هم، مردم آمریکا را از دولت این کشور جدا کند.
او که روز بعد به سراغ رسانههای لیبرال آمریکا رفته بود در گفتگو با چاک تاد، مجری شوی سیاسی «Meet the Press» بار دیگر این سوال را مطرح کرد که چگونه میشود آمریکا روی فولاد و آلومینیوم کانادایی به بهانه «تهدید امنیت ملی» تعرفه وضع کند وقتی این فولاد و آلومینیوم برای تولید تجهیزات نظامی و هواپیماهای جت آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد. او همچنین برای چندمین بار در این روزها به جنگیدن سربازان کانادایی شانه به شانه همرزمان آمریکایی خود اشاره کرد و افزود این بهانه و این تعرفه توهینی به آن سربازان است. ترودو وقتی با پرسش مجری برنامه روبرو شد که از نظر او چرا ترامپ این تصمیم را گرفته، پاسخ داد که نمیداند.
ترودو واقعا نمیداند؟
این که جاستین ترودو در پاسخ پرسش خبرنگار آمریکایی درباره چرایی این رفتار رئیسجمهور آمریکا می گوید نمیدانم را فقط میتوان یک بازی سیاسی ارزیابی کرد. مثل روز روشن است که وضع تعرفه بر فولاد و آلومینیوم کانادا که بزرگترین قلم صادراتی کشورمان به همسایه جنوبی محسوب میشود و تهدید جدید ترامپ درباره محصولات کشاورزی یا الوار و چوب، فقط به نوعی گروکشی آمریکا از کاناداست تا مسئولان کشور را مجبور به نشستن روی میز مذاکره نفتا به آن شکل که مدنظر آمریکاست، کند.
اگر بخواهیم موضوع را کمی ریشهایتر بررسی کنیم باید به زمان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و هنگامی برگردیم که هواداران دونالد ترامپ وقتی او صحبت از مذاکره مجدد نفتا میکرد از شوق شعار USA-USA سر میدادند. نفتا قرارداد تجاری بین ۳ کشور کانادا، آمریکا و مکزیک بر تبادل کالا بدون عوارض گمرکی اشاره دارد. مذاکرات نفتا مدتهاست شروع شده و هر ۳ کشور تلاش دارند بر سر این میز امتیاز بیشتری به دست آورند. در این میان آمریکا با تکیه به بازار عظیم مصرفی خود که میعادگاه همه تولیدکنندگان جهان است، تلاش دارد تا با قلدری آنچه را میخواهد به کرسی بنشاند.
تاثیر تعرفه فولاد بر زندگی ما کاناداییها
حدود ۳۰ هزار کانادایی به شکل مستقیم در صنعت فولاد کانادا مشغول به کار هستند. اگر افرادی که به شکل غیرمستقیم از رونق این صنعت زندگی خود را میگذرانند را به این عدد اضافه کنیم، به رقمی معادل ۷۰ هزار نفر میرسیم. کانادا به تنهایی ۴۵ درصد فولاد مورد استفاده آمریکا را تامین میکند که حدود ۲۵ درصد آن در صنعت خودرو به کار میرود.
با افزایش ۲۵ درصدی قیمت فولاد کانادا برای مشتریان آمریکایی میتوان انتظار داشت که خریداران آمریکایی تلاش کنند از فروشندگان کانادایی خود تخفیف بیشتری بگیرند یا به سراغ فروشندگان دیگری در جهان بگردند.نمیتوان انتظار داشت که آمریکاییها بتوانند در کوتاهمدت صنعت فولاد خود را آنقدر توسعه دهند که بتوانند نیازهای داخلی خود را تامین کنند بنابراین در نهایت دوباره به سراغ کاناداییها خواهند آمد و این موضوع قیمت تمام شده محصولات آمریکایی را بالا خواهد برد.
این موضوع چیزی نیست که کاناداییها خواهان آن باشند چون بسیاری از محصولات روزمره ما از منابع آمریکایی تامین میشود، مخصوصا صنعت خودرو و بنابراین در نهایت این مصرفکنندگان کانادایی هستند که هزینه این تعرفهها را باید با تخفیف بیشتر در قیمت فولاد، قیمت بیشتر محصولات آمریکایی، از دست دادن شغل و مشکلات دیگر پرداخت کنند.
از آن سو خود آمریکاییها هم از این موضوع در امان نیستند. و این بازی افزایش تعرفه هیچ برندهای نخواهد داشت. در انتها همه بازندهاند همچنانکه در رکود اقتصادی سال ۱۹۳۰ اتفاق افتاد. رکودی که نتیجه مستقیم جنگ تعرفه ای بود که از سالهای ۱۹۲۰ آغاز شده بود.
مفهوم فولاد کانادایی برای صنعت آمریکایی
اما فولاد کانادایی چیزی نیست که به این سادگی بتوان ناگهان قیمت آن را برای صنعتگر آمریکایی ۲۵ درصد گران کرد. کانادا به تنهایی حدود نیمی از فولاد مصرفی آمریکا را تامین میکند. کارخانههای تولید فولاد آمریکایی عمدتا قدیمی هستند و از فناوری قدیمی استفاده میکنند و بنابراین صنعت پیشرفته آمریکا مثل صنایع هوافضا و خودروهای ویژه به محصولات فلزی کانادا مثل فولاد و آلومینیوم وابسته هستند.
صنعت فولاد کانادا نسبت به رقبای آمریکایی پیشرفتهتر و بهروزتر است. این موضوع در کنار اختلاف قیمت ارز و دستمزد کمتر در کانادا باعث میشود صنعتگر کانادایی باز هم مزیت رقابتی قابلتوجهی نسبت به همتای آمریکایی خود داشته باشد.