مداد، مجله آنلاین مونترال

تبلیغات
 

زبان غالب می‌تواند بدون خشونت هم گسترش یابد

این روزها موضوع قانون ۹۶ و خیز دولت کبک برای تقویت زبان فرانسوی، آن هم با شیوه‌هایی که شاید ناقض حقوق اولیه انسانی باشد، حسابی خبرساز شده است.

پرسش مهمی که در ذهن خیلی‌ها شکل گرفته این است که آیا در دنیای کنونی می‌توان با زور قانون، یک زبان را جا انداخت؟ دنیا چه تجربه‌ای در این زمینه دارد؟

نشریه اکونومیست در یکی از شماره‌های جدید خود در مطلبی به بررسی ارتباط بین حاکمیت و ترویج زبان رسمی و تجربیات تلخ و شیرین چند دهه اخیر پرداخته است. بررسی گسترش سریع انگلیسی در برخی کشورها و جنبه‌های مختلف این موضوع از دیگر موضوعاتی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.

تبلیغات: برای کسب اطلاعات بیشتر روی هر پوستر کلیک کنید

گروه املاک OneClickHome مهدی یزدی و حمید سام  

آنچه می‌خوانید ترجمه فارسی این مطلب است:

———————————–

مبادا فکر کنید دنیا رو به زوال است. کتابی جدید با عنوان «با این زبان صحبت نکنید» (Speak Not) به قلم جیمز گریفیتس به بررسی روزگار تلخ گذشته پرداخته که در آن، تحمیل یک فرهنگ به دیگران با زور و اجبار، امری پذیرفتنی جلوه می‌کرد. نویسنده در این کتاب به بیان تاریخچه سرکوب زبان ولزی و هاوایی می‌پردازد. هر دوی این زبان‌ها تا لبه پرتگاه مرگ و یا کاملا کنار گذاشته شدن پیش رفتند، اما با تلاش برخی افراد توانستند جانی دوباره بگیرند.

هاوایی از کودتا تا آزادی آموزش

آمریکایی‌ها از یک کودتا در هاوایی حمایت کردند که در نهایت به الحاق این منطقه به ایالات متحده انجامید. میسیونرهای آمریکایی به ساخت مدرسه در هاوایی می‌پرداختند و اجرای برخی آئین‌های سنتی و محلی مثل هولا ممنوع می‌کردند. هولا مراسمی بود که مردمان هاوایی که برای گرامیداشت اجدادشان اجرا می‌کردند، اما آمریکایی‌ها آن را شهوت‌‌انگیز می‌خواندند!

سرکوب فرهنگ و زبان همراستا با یکدیگر پیش می‌رفت. تا اواخر قرن بیستم، تنها گویشوران هاوایی افراد سالمند این منطقه بودند. اما برخی کنشگران اجتماعی برای تدریس این زبان وارد میدان شدند و در نهایت توانستند زبان هاوایی را وارد بسیاری از مدارس کنند. امروزه تعداد گویشوران هاوایی در حال افزایش است. حتی برخی از ساکنان غیربومی این ایالت نیز بدشان نمی‌آید اندکی این زبان را بیاموزند.

ولز، مهاجمان میهن‌پرست

یکی از دلایل چندین قرن سلطه انگلستان بر ولز، انزوای این منطقه و البته فقر مردمش بود. اما در قرن ۱۹ میلادی، مقامات بریتانیا اقداماتی را برای تحمیل زبان انگلیسی به مردم ولز صورت دادند. اگر دانش‌آموزی در مدرسه به زبان مادریش (یعنی ولزی) صحبت می‌کرد، مقامات مدرسه یک برچسب «ولزی صحبت نکن» را به لباسش وصل می‌کردند تا از این کارش خجالت‌زده شود. چنین کاری در مناطق دیگر دنیا که به سرکوب زبان مادری مردم یک سرزمین می‌پرداختند نیز صورت می‌گرفت.

در اینجا دوباره کنشگران اجتماعی وارد میدان شدند. در سال ۱۹۳۶، سه نفر ولزی یک مرکز آموزش نیروی هوایی در ولز را که با وجود مخالفت ساکنان آنجا ساخته شده بود آتش زدند این افراد خودشان را تسلیم کردند، ولی حاضر نشدند در دادگاه به زبانی دیگر به جز ولزی صحبت کنند. دادگاه ادامه نیافت. دادگاه دوم به محکومیت این افراد انجامید. حدود ۹ ماه بعد همه آنها آزاد شدند و البته مردم ولز به عنوان قهرمان از آنها استقبال کردند. این چند نفر آتش ملی‌گرایی با محوریت زبان ولزی را روشن کرده بودند که چند دهه بعد نه تنها توانست جلوی زوال این زبان را بگیرد، بلکه به تقویت هر چه بیشتر این زبان بیانجامد. امروزه هر ولزی این حق را دارد که در دادگاه (و البته بسیار جاهای دیگر) به زبان مادریش صحبت کند.

چین خودکامه

البته این کتاب با داستانی غم‌انگیزتر به پایان می‌رسد. با وجود اینکه مندرین پرگویشورترین زبان دنیاست، هنوز صدها میلیون نفر در چین به زبان‌های دیگر چینی مثل کانتونی صحبت می‌کنند (که گاهی به اشتباه «گویش» خوانده می‌شوند). همچنین مردم  در مناطقی نزدیک مغولستان و تبت به زبان‌هایی غیر هانی (non-Han) صحبت می‌کنند.

به نظر می‌رسد این کشور که روز به روز بر قدرتش در مناسبات بین‌المللی افزوده می‌شود، تنوع زبانی را یک تهدید برای خودش می‌بیند و مقامات این کشور بر تلاش‌های خود برای مجبور کردن همه چینی‌ها به صحبت به زبان مندرین تاکید می‌کنند. حذف تلویزیون کانتونی زبان و نیز کوچ اجباری برخی هان زبان‌ها به تبت برای کاهش تراکم گویشوران زبان‌های غیرهان از جمله این اقدامات است. دولت چین به فشارهای خارجی در این زمینه هیچ توجهی نکرده و حتی اقداماتی را فراتر آنچه استعمارگران آمریکایی و بریتانیایی می‌کردند انجام می‌دهد.

انگلیسی، اینجا، آنجا، همه‌جا

اما زبان انگلیسی با شیوه‌ای کمتر اجباری به سراسر دنیا راه یافت. رزماری سالومون در کتاب جدید با نام «اوج‌گیری انگلیسی» (The Rise of English) داستان زبانی را بازگو می‌کند که حتی پس از افول امپراتوری برتانیا یا حتی تسلط جهانی ایالات متحده، همچنان قدرتمند در عرصه جهانی باقی مانده است. با وجود اینکه بریتانیا و ایالات متحده موجب اوج‌گیری زبان انگلیسی شدند، اما پس از اینکه این زبان توانست جایگاهی برای خود دست‌وپا کند، حتی بدون این قدرت‌ها نیز همچنان حضور جدی در کشورهای مختلف دنیا دارد. همه می‌خواهند زبانی که انبوهی از افراد تاثیرگذار در دنیا به آن صحبت می‌کنند را بیاموزند.

پیشتازی انگلیسی به مرگ بسیاری از زبان‌های دیگر (به ویژه زبان‌های بومی ایالات متحده، کانادا و استرالیا) انجامید. با این وجود، انگلیسی به ندرت سبب تضعیف زبان‌های مختلف در نقاط دیگر جهان شده است. نویسنده کتاب نگاهی انداخته به هلند. در این کشور، علاقه به انگلیسی به قدری زیادی است که به زبان غالب در دانشگاه‌ها تبدیل شده است. همه دروس دوره کارشناسی ارشد و دکترا و حتی دوره کارشناسی به انگلیسی ارائه می‌شود. حتی پایان نامه دانشجویان ادبیات هلندی هم به انگلیسی است!

زبان انگلیسی و اتصال به جامعه بین‌الملل

کشورهای کوچک به دنبال جهانی‌تر شدن و جذب نخبگان از سراسر دنیا هستند. البته این روند سبب شده زبان هلندی فضای کمتری برای ابراز وجود بیابد. بیشتر پژوهش‌های علمی به زبان انگلیسی است (نویسنده به این موضوع اشاره می‌کند که اگر زبان انگلیسی نبود، به زودی‌ها به واکسن کووید-۱۹ دست نمی‌یافتیم). حتی آموزش کادر درمان هلند نیز به زبان انگلیسی صورت می‌گیرد و به همین دلیل، برخی از آنها در گفتگو با بیماران نمی‌توانند عبارت‌های هلندی مناسبی بیابند و به سراغ واژه‌های انگلیسی می‌روند. در چنین شرایطی، زبان رسمی به خانه‌ها و گروه‌های خانوادگی محدود شده و دیگر جدی گرفته نمی‌شود.

این وضعیت موجب تردیدهایی برای کسانی که تفکر لیبرال دارند خواهد شد. مجبور کردن مردم به استفاده از یک زبان، امری ناخوشایند است. توجیه دخالت جدی دولت برای جلوگیری از استفاده از یک زبان به مراتب دشوارتر است. اگر مردم احساس کنند که استفاده از یک زبان به سودشان است، چه کسی می‌تواند آنها را به کاری دیگر وادار کند؟ در مقابل، تنوع خودش یکی از ارزش‌های لیبرال است.

چندزبانگی (چه در سطح ملی و چه در سطح فردی) موجب می‌شود رقابت خصمانه بین زبان‌ها تا حدی کاهش یابد. اما دوزبانگی پرهزینه است و باید زمان و بودجه به آن اختصاص داد. در نهایت اینکه برخی جوامع باید ارزش میراث فرهنگی خود را تعیین کنند، زیرا اگر این میراث از بین رفت، بازگرداندن سریع آن غیرممکن خواهد بود.

نیازمندیهای مداد
کسب‌وکارهای مونترالی

فرشاد صدفی وکیل در کانادا استان کبک مونترال
دفتر خدمات حقوقی فرشاد صدفی
کلینیک دندانپزشکی ویلری، دکتر عندلیبی
دارالترجمه رسمی فرهنگ
مریم رمضانلو، کارشناس وام مسکن
رضا نوربخش، نماینده فروش نیسان
مداد، مجله آنلاین مونترال