برای رسیدن به کنسرت همایون شجریان از هرجا که بودی باید خودت را به مرکز شهر مونترال میرساندی. از میدان ویکتوریا که به سمت ساختمان «پله د کنگره» (Palais des congrès) میپیچیدی، قبل از آنکه شیشههای رنگی ساختمان کنگره چشمهایت را نوازش کند، آرامآرام متوجه افزایش تعداد کسانی می شدی که با هم فارسی صحبت میکردند. کمی بعد خودت را در جمع دوستان و آشنایان مییافتی. هر کسی بین آن ۱۵۰۰ ایرانی که شنبه شب برای کنسرت همایون شجریان به «پله د کنگره» آمده بودند، چند نفری را پیدا میکرد تا بساط سلام و احوالپرسی را برپا کند.
دید و بازدید قبل از کنسرت
لابی ورودی محل برگزاری کنسرت، فرصت خوبی بود برای کسانی که مدتها همدیگر را ندیده بودند. دید و بازدید و روبوسی و احوالپرسی در جریان بود و صف انتظار برای ورود به سالن هم طویل. ابتدا صف آرام پیش میرفت تا اینکه ناگهان سرعت گرفت. موقعی که درب ورودی سالن رسیدیم متوجه دلیل سرعت گرفتن صف شدیم. برگزارکنندگان شاید به دلیل دیربازکردن دربها تصمیم گرفته بودند دیگر بلیتها را چک نکنند. موضوعی که برای خیلیها سوژه غیبت شده بود. اما شوک اصلی وقتی به مخاطبان کنسرت وارد شد که سالن و صندلیها را دیدند.
سالن اصلا برای برگزاری چنین کنسرتی مناسب به نظر نمیرسید و صندلیها هم از همانهایی بودکه احتمالا برای مجالس عروسی و عزا اجاره داده میشود
صندلیهای خبرساز
سالن اصلا برای برگزاری چنین کنسرتی مناسب به نظر نمیرسید و صندلیها هم از همانهایی بودکه احتمالا برای مجالس عروسی و عزا اجاره داده میشود. چیدمان صندلیها هم روی سطح بدون شیب بود و بنابراین تقریبا همه به جز چند ردیف اول، از کنسرت فقط به شکل صوتی لذت بردند. صندلیها بسیار ناراحت بود و بیشتر به درد رستوران میخورد تا حداکثر نیم ساعت رویش بنشینی و غذایی بخوری نه اینکه بخواهی دو ساعت لم بدهی و در آرامش، آواز همایون را جرعه جرعه سر بکشی.
ساز عالی، آواز متعالی
جدای از تاخیر ۴۵ دقیقهای، سالن غیراستاندارد و صندلیهای ناراحت و چیدمان بد آنها، آواز همایون شجریان و موسیقی برادران پورناظری جای هیچ شکایتی باقی نمیگذاشت. همایون شجریان ترکیبی از بهترین و خاطرهانگیزترین آوازهای خود را برای مونترالیها خواند و لحظاتی هم سالن از تکنوازی تهمورس و سهراب پورناظری و بقیه گروه موسیقی لذت برد.
زمانیکه کنسرت تمام شد، تشویق حضار چند دقیقهای ادامه یافت تا جاییکه همایون شجریان و گروهش دوباره به صندلیهای خود بازگشتند تا برای تشکر یک آهنگ دیگر به مردم تقدیم کنند. آواز زیبایی درباره ایران که همایون در آن گوشه چشمی همه به آوازهخوان بزرگ، پدرش، استاد محمدرضا شجریان، داشت و با گنجاندن چند تکه از آوازهای معروف شجریان بزرگ، صدای تشویق حضار را آنهم وسط اجرا، به آسمان رساند.
زمانیکه کنسرت تمام شد، تشویق حضار چند دقیقهای ادامه یافت تا جاییکه همایون شجریان و گروهش دوباره به صندلیهای خود بازگشتند تا برای تشکر یک آهنگ دیگر به مردم تقدیم کنند
پچپچهای بعد از کنسرت
بیرون از سالن و در زمان خداحافظی، خیلیها از کیفیت بد صندلیها گله داشتند. تلاش خبرنگار «مداد» برای گفتگو با مسئول برگزاری کنسرت هم بینتیجه ماند. جدای از صحبتهای فراوان درباره صندلیها و اینکه کسانی که حتی در ردیفهای وسط نشسته بودند، مجبور شده بودند کنسرت را از روی پرده پرژکتور ببینند، یک موضوع دیگر هم ورد زبانها شده بود. چرا همایون شجریان حتی یک کلمه با مردم حرف نزد؟
همایون شجریان در سکوت خواند
همایون شجریان و تهمورس پورناظری در ابتدای کنسرت و وقتی چراغها خاموش بود، آرام و بیصدا به روی سن آمدند و یک قطعه زیبا اجرا کردند، بدون سلام، بدون احوالپرسی و بدون مقدمه. بعد هم در طول کنسرت هیچگاه همایون با مردم صحبت نکرد. هرچند در طول اجرا خندان بود و به تشویقهای مردم با دست تکان دادن و دست بر سینه گذاشتن پاسخ میداد اما حتی یک کلام صحبت نکرد. تنها صدایی که از او شنیدیم صدای آسمانی آواز خواندنش بود. برای کسانی که عقب سالن بودند درست مثل گوش دادن به سیدی همایون بود با این تفاوت که برای آن چند ده دلاری پول داده بودند و راهی طولانی را در یک شب بارانی تا مرکز شهر مونترال، طی کرده بودند. چرا؟
«مداد» همچنان علاقمند است تا اگر فرصتی شد با برگزارکنندگان این کنسرت گفتگو کند. در ضمن تعدادی از مخاطبان برای «مداد» یادداشتهایی فرستادهاند که در مجله الکترونیک شماره دهم، همین جمعه، منتشر و برای مشترکان ارسال میشود. اگر هنوز مشترک «مداد» نیستید، کافیست فرم «اشتراک رایگان» را پر کنید.
پیشنهاد «مداد» برای خواندن در همین رابطه:
- گزارشی از حضور رضا کیانیان و «حرفهای»های دیگر در مونترال
- امیر عباس بهرامی: «تمام تلاش ما آوردن همایون شجریان به مونترال بود»
درود بر شما ، با تشکر از اخبار مفید و پوشش خبری اخبار و ایونتهای مونترال، در خصوص یادداشت”آواز همایون در سکوت”که نگارنده گله کرده چرا همایون صحبت نکرده و احوالپرسی و …. لازم به توضیح هست که کنسرتهای سنتی به همین صورت برگزار میشه و خواننده معمولا به ابراز احساسات پاسخ میده و صحبتی نمیکنه،کنسرتهای استاد شجریان، همایون، سالار عقیلی و علیرضا قربانی که من در ایران رفتم به همین منوال بود.
واقعا مایه تاسف است که هنرمندان ما با وجود اجرای صدها کنسرت هنوز اداب روی صحنه را نمیدانند! هنوز به مخاطبشان که این سر دنیا دلارهایش را خرج حمایت و دیدن و لذت بردن از هنر هنرمند محبوبش کرده، احترام نمیگذارند!!
سنتی و غیرسنتی ندارد!! ایشان باید حداقل به رسم ادب و احترام سلامی هرچند کوتاه میکرد! وداعی کوتاهتر!
درست مثل اینکه مخاطب هم در سکوت از هنر ایشان لذت ببرد ولی نه تشویق کند نه شعف اش را نشان دهد!! در سکوت محض فقط دستی از دور برای هنرمند محبوبش تکان دهد!!!
متاسفانه سالن محقر و نمور و بی امکانات و رفتار پر غرور و غیرحرفه ای جناب همایون که گویا عجله داشتند زودتر به هتل بازگردند لذا فرصت حتی یک استراحت کوتاه را بین اجرایشان ندادند باعث شد خاطرات خوبی که با صدای ایشان داشتیم مکدر شود و با خستگی فراوان و دلخوری به خانه بازگردیم…
سلام ودرود
من از شما بابت گزارشی که تهیه نمودید تشکر میکنم، و آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما و همکاران محترمتان دارم.
تنها چیزی که آن شب من و بیشتر نگران کرد، این بود که همایون عزيز و برادران پورناظری سیاه پوش بودند و خود من از لحظه دیدن این صحنه نگران حال استاد شجریان شدم، و حتی احتمال وخیم بودن حال استاد را دادم و ای بسا…!
و شاید به همین خاطر جناب همایون قادر به گفتگو و مصاحبه نبودند که اگر مردم شریف شرکت کننده از حال استاد بزرگ آوازخوانی ایران می پرسیدند!قادر به سخن گفتن نبود.
بدرود – نادر
با عرض سلام حضور محترم جناب آقای شهرام یزدان پناه
نقدتون بسیار به جا و کامل بود .پیروز و موفق باشید …
مونا
ممنون از اخبار مفید و نقد منصفانهتون. خیلی خوشحالم که رسانههایی مثل شما وجود دارند که حرف دل مردم رو میزنند. اعتقاد دارم که با چنین انتقادات سازندهای میشه روز به روز شاهد بهبود شرایط در زمینه های مختلف بود.
سلام نقد اون جالب بود، سيستم چک بليط كه واقعا بدوی بود . بليط باركددار فروختن كه قاعدتا بايد اون باركد اسكن بشه و تمام، ولی مردم را در صف وايسوندن بليط باركددار رو گرفتن يه بليط ديگه جاش دادن يعنی از اين سيستم عقبافتادهتر من در هيچ كنسرتی نديدم. كيفيت سالن كه افتضاح بود، صدای تهويه سالن تمام مدت شنيده میشد، نور مهتابی سالن هم كه شاهكاری بود در كنار صندلیهای ناراحت، فقط زنده باشن اون آقايی كه از رديفهای جلو به خود همايون شجريان گفتن جناب شجريان اين سالن شرمآوره چون بقيه هموطنان كه ساكت و مظلوم نشسته بودن فقط و پيش خودشون حرص ميخوردن. در مورد صحبت نكردن همايون با مردم هم ، ايشون برعكس استاد شجريان كه مثلا در كنسرت هم نوا با بم كلی صحبت كردن حتی سلام هم به مردم نميكنن و ربطی به كنسرت مونترال نداشت، من همين كنسرت رو در سالن وزارت كشور تهران ديدم، همين بود.