کووید – 19 همهگیری است که شرایط آن به سرعت در حال تغییر است. دادههای تازه، هر روز درک ما از این ویروس و عملکرد ما در برابر آن را بهتر میکند و در این مسیر برخی از دانستهها و باورهای قبلی را زیر سوال میبرد.
از سوی دیگر ما در فرآیند این همهگیری با دو مساله دیگر نیز مواجهیم که ماهیت دینامیک این همهگیری را تشدید میکند. یکی جهشهایی است که در ویروس رخ میدهد و منجر به شکلگیری سویههای تازه میشود و دیگری رفتار اجتماعی ما که میزبان این ویروس هستیم.
در این شرایط ما شاهد اخبار و آمار روزانه ای هستیم که برخی از آنها به نظر عجیب یا متناقض میآید. نکته مهم در این بازه زمانی این است که ما نیاز داریم تا این اعداد و آمار را در بافتار خبر و شرایط قرار دهیم.
یکی از این خبرها و اعداد که روز چهارشنبه منتشر شد و بازتاب زیادی در جامعه داشت آماری از سوی دولت کبک بود که بر اساس آن گفته میشد یک چهارم کسانی که در یک ماه گذشته به دلیل بروز نشانگان حاد کووید-19 در بیمارستانهای استان بستری شدهاند، کسانی بودهاند که هر دو دز واکسن خود را دریافت کرده بودند.
این مساله به خصوص در شرایطی که مساله ضروری کردن واکسیناسیون برای بازگشت به کار و بحث گذرنامه واکسیناسیون برای شرکت در رویدادهای اجتماعی به طور جدی مطرح است و از سوی دیگر مقاومت گروههای ضد واکسن روز به روز شدت بیشتری به خود میگیرد، اهمیت و بازتاب دو چندانی یافت.
برای اجتماع ایرانیان مقیم کانادا نیز این مساله با بازتاب شدیدتری همراه بود. چرا که این خبر همراه شد با انتشار گزارش مخدوشی از سوی وزارت بهداشت ایران که در آن ادعا میکرد میزان مرگ در میان واکسینه شدههای ایران بالاتر از میزان مشاهده شده در نقاط مختلف جهان است.
اما آیا واقعا واکسنها ناکارآمد هستند؟
مخدوش بودن گزارش ایران
در مورد گزارشی که در ایران منتشر شده است به صراحت میتوان گفت که این گزارش دربردارنده دادههایی است که حتی اگر درست باشد، در بافتار و چهارچوبی غیر منطقی و نادرست قرار داده شده است و باعث بدفهمی میشود. برخی از ناظران این برداشت را مطرح کردهاند که این بدفهمی به طور عمدی درون این گزارش قرار داده شده است تا انتقادها از سو مدیریت واکسن و تاخیر در واردات آن را زیر سوال ببرد.
واقعیت این است که در این گزارش ضمن اینکه به انواع واکسنها اشاره نشده است و همچنین زمان بندی دقیقی درباره جمع آوری دادهها در آن وجود ندارد، فراموش کرده است که روند واکسناسیون در ایران و زمان آغاز آن را مد نظر قرار دهد. وضعیت نابسامان واکسیناسیون در ایران در شرایطی اتفاق میافتد که ما در اوج بیسابقهترین شیوع در ایران هستیم.
این کم بودن میزان واکسیناسیون در کنار بی نظمی در برنامه واکسیناسیون و اوج همهگیری به این معنی است که حتی افرادی که دو دز واکسن خود را دریافت کردهاند – با توجه به اینکه عمده واکسنهای موجود در ایران سطح ایمنی زایی پایینتری از رقبای جهانی خود دارند – در مجاورت بالاتری با ویروس قرار دارند.
میدانیم سویه رایج در ایران اکنون سویه موسوم به دلتا است که توان انتقال بسیار بالاتری – میزان پارامتر انتقال پذیری این سویه تا نزدیک به عدد شش تخمین زده شده است یعنی هر نفر میتواند شش نفر را مبتلا کند – از نسخه اولیه ویروس دارد.
همچنین میدانیم برخی از واکسنها دربرابر این سویه با کاهش میزان ایمنی بخشی مواجه میشوند.
همه این موارد را وقتی در کنار این مساله قرار دهیم که در ایران تقریبا هیچ ساختار جدی مداخلهگری اجتماعی اعمال نمیشود و حتی رویدادهایی مانند سفرهای تفریحی، مراسم مذهبی و حتی میهمانیهای خانوادگی بدون مانع برگزار میشوند و بخش بزرگی از جامعه نیز توصیههای اولیه را رعایت نمیکنند، به این نتیجه میرسیم که چرا در ایران شخص واکسینه شده در معرض تهدید بالاتری نسبت به همتای خود در کشوری دیگر قرار دارد که در دوران رواج سویه ضعیف تر ویروس و با رعایت همه مراقبت ها واکسینه شده است.
این اعداد اگر با دقت بررسی شود اتفاقا نشان میدهد واکسیناسیون این افراد باعث شده است تا از مرگ بسیاری از آنها جلوگیری شود.
رفتار وزارت بهداشت که تا الان از انتشار هر آماری طفره میرفت، در انتشار این گزارش بدون قرار دادن در چهارچوب درست کاری غیر حرفهای و احتمالا تحت تاثیر مسایل سیاسی باید ارزیابی شود.
در کبک چه میگذرد؟
اما شاید بگویید در کبک که ما با این مساله دست به گریبان نیستیم. هم واکسنهای موجود واکسنهای خوبی بودند و هم رعایت زیادی صورت گرفته است پس چرا یک چهارم بستریها به طور کامل واکسینه شده بودند؟ آیا این به معنی ناکارآمدی واکسنها نیست؟
پاسخ به طور قطع منفی است و دلیل چنین برداشتی از این آمار به عدم توجه به بافتار و شرایط کلیتر داستان بر میگردد.
در کبک تا کنون حدود ۷۴ درصد کل جمعیت استان حداقل یک دز واکسن را دریافت کرده و ۶۵/۵ درصد نیز به طور کامل واکسینه شدهاند.
بدین ترتیب آن چیزی که آن یک چهارم موارد بستری مربوط به واکسینهها از بین دو سوم مردم است و آن سه چهارم بستری دیگر تنها از کمتر از یک سوم جمعیت استان است.
وقتی به اعداد به طور ریزتر نگاه میکنیم، میبینیم تعداد کسانی که به طور کامل واکسینه شده و دچار عوارض منجر به بستری کووید شدهاند، تنها ۳۰ نفر بوده است.
این یعنی – تا زمان انتشار این گزارش – از میان بیش از ۵/۵ میلیون کبکی که دو دز واکسن خود را دریافت کرده بودند تنها 0.00054 درصد افراد بستری شدهاند. این عدد مهمی است که در گزارش دولت به آن اشاره نشده است.
همچنین ۷۹۳ مورد مثبت شدن کووید در میان افرادی که دو دز را دریافت کرده بودند به معنی این است که تنها ۱۴ درصد ابتلاهای جدید به افراد واکسینه اختصاص دارد و همزمان این به معنی آن است که تنها 0.014 درصد کسانی که در کبک هر دو دز واکسن را دریافت کردهاند دوباره مبتلا شدهاند.
وقتی این واقعیت کنار این مساله قرار میگیرد که بخشی از کسانی که به طور کامل واکسینه شدهاند بخشی از زندگی اجتماعی خود را از سر گرفته و رعایت کمتری نسبت به بقیه ممکن است انجام دهند به این نتیجه میرسیم که ممکن است این افراد در معرض خطر بالاتری باشند و با این وجود نسبت ابتلا و بستری شدن در مقایسه با گروه واکسینه نشده به طور چشمگیر و معنی داری پایین است.
به عبارت دیگر واکسنها کار میکنند و هنوز هم بهترین ابزار ما است که بتوانیم از این همهگیری – به شکلی – عبور کنیم.
البته با آغاز رشد دوباره ابتلاها، خیلی مهم است که حتی افراد واکسینه شده سپر خود را زمین نیندازند و مراقبتهای توصیه شده قبلی را نیز تا حد امکان رعایت کنند.