به بهانه هفته تجلیل از کار بدون چشمداشت
هفتهای که گذشت کانادا در تجلیل از کسانی که هر سال بدون هیچ چشمداشتی برای مردم و جامعه خدمت داوطلبانه میکنند، جشن گرفت. میگویند هر سال در کانادا حدود ۱۲ میلیون نفر داوطلب کارهای عمومی میشوند. کمک به سالمندان، تمیز کردن محله،مشارکت در تهیه غذا برای مستمندان، کمک در مراکز کمک به مهاجران یا پناهندگان، مراکز کمک به بیماریهای خاص و … این لیست بلند بالا همچنان ادامه دارد.
کار داوطلبانه بخشی از فرهنگ کانادایی است که احترام زیادی هم برایش قائل هستند. معمولاً کار داوطلبانه از زمان مدرسه بچهها آغاز میشود و تا هنگام کهنسالی ادامه پیدا میکند.
آمار منتشر شده در سال ۲۰۱۰ نشان میدهد که دین و مذهب نقش پررنگی در ایجاد انگیزه در افراد برای پیوستن به کار داوطلبانه دارد. همچنین به نظر میرسد هرقدر آدمها ثروتمندتر میشوند، دست و دلشان به انجام کار داوطلبانه کمتر میرود.
آمار داوطلبان کانادایی از آمار جمعیت کشور سریعتر رشد میکند و به نظر میرسد این موضوع صرفاً به دلیل تبلیغات بیشتر و تشریح ارزشهای کار داوطلبانه برای جوانان اتفاق افتاده است.
چند ساعت محض رضای خدا
کاناداییهای داوطلب به طور متوسط حدود ۵۰ ساعت در سال کار داوطلبانه میکنند که بیشتر کمک به سازمانهای محلی و انجام کارهای دستهجمعی در داخل یک محله میشود. وقتی نوبت به سازمانهای مذهبی میرسد این آمار تا ۸۰ ساعت در سال هم بالا میرود و برای سایر سازمانها مثل انجمنهای بیماریهای خاص و مراکز کمک به بیخانمانها آمار متوسط به حدود ۳۰ ساعت در سال میرسد.
وقتی این حجم کار را در دستمزد کانادایی ضرب کنید، بیشتر متوجه حجم عظیم صرفهجویی اقتصادی که این همیاری همگانی ایجاد میکند، میشویم.
ریتا، یک قهرمان داوطلب
وقتی صحبت از کار داوطلبانه میشود، کانادا لیستی بلندبالا از قهرمانانی دارد که زندگی خود را وقف کمک به مردم کردهاند. در این میان تعریف کردن داستان «ریتا» نه به دلیل خاص بودن آن بلکه صرفاً به منظور نگاه انداختن به مثالی در این باره است.
ریتا که به خاطر بیماری مادرش هیچگاه فرصت ازدواج پیدا نکرد، در همه زندگی معلم دیستان بود. زمانی که در سال ۱۹۸۲ مادرش فوت کرد او فوراً به یک مرکز نگهداری از سالمندان مراجعه کرد تا تجربیات ارزشمند خود در نگهداری از سالخوردگان بیمار را در اختیار نیازمندان بگذارد.
او که در آن زمان خیلی جوان بود هنوز فرصت ایجاد یک زندگی معمولی و گذراندن باقی عمرش در کنار همسر و فرزندان احتمالی خود را داشت اما انتخاب ریتا کمک به نیازمندان بود.
از آن زمان حدود ۳۶ سال میگذرد و در همه این مدت ریتا کار کرده است تا جاییکه کسانی که از ریتا کمک میگرفتند حتی از خود او هم جوانتر بودند.
سرانجام ریتا در سن ۹۱ سالگی و جلوی تلویزیون محبوبش که از آن مسابقات هاکی فراوانی تماشا کرده بود، مخصوصاً مسابقات تیم کانیدین مونترال را، در حالی درگذشت که در دوران زندگیش به طور متوسط سالی پنج هزار ساعت کار داوطلبانه کرده بود.
ایرانیهای مونترال و کار داوطلبانه
درست است که کار داوطلبانه میتواند ریشههای یک کامیونیتی را محکم کند، دوستیها را افزایش دهد و موجب پیشرفت امور عامالمنفعه شود اما رضاکاری (کار داوطلبانه) اصول و قواعدی دارد که اگر درست رعایت نشود از هر دو طرف ماجرا فقط موجب خسران و پاره شدن رشته دوستیهاست.
اول اینکه کار داوطلبانه همانطور که از کلمه اولش مشخص است، کار است. یعنی مصاحبه دارد، شرط ورود دارد، ساعت کاری مشخص دارد و تعهد ایجاد میکند. کسی که برای انجام کار داوطلبانهای اقدام میکند باید همه اصوصل کاریابی را رعایت کند و فقط در انتهای هفته انتظار چک حقوق نداشته باشد.
از سوی دیگر کار داوطلبانه مخصوص کارهای عامالمنفعه یا کمک به نیازمندان است که مثالهای آن مشخص است. اگر بعضی صاحبان کسبوکار شرط استخدام را انجام چند ساعتی کار داوطلبانه عنوان کنند و یا به کار تجاری خود شکل و ظاهر عامالمنفعه و کار کامیونیتی دهند تا بتوانند از نیروی کار رایگان داوطلب در جهت اهداف اقتصادی خود استفاده کنند، فقط یک اشتباه بزرگ است که اعتماد عمومی و فرهنگ زیبای همیاری را از کامیونیتی ما برمیچیند.
کامیونیتی ایرانی در مونترال جوان و فعال است. وجود روحیه همکاری و کار داوطلبانه به رشد و بالندگی آن کمک میکند اما سواستفاده از این روحیه بزرگمنشانه در جهت رقابت ناسالم با بقیه رقبا یا سود اقتصادی بیشتر، بریدن شاخهای است که خودمان رویش نشستهایم.