ماجرای اعتراضات مردم خوزستان و تلاش ایرانیان مونترال برای رساندن صدای آنها به گوش همشهریان غیرایرانی خود در این سوی دنیا، بار دیگر مشکل عمیقی را برملا ساخت که در بزنگاههایی اینچنینی خود را آشکار میسازد. مشکلی که ناشی از نبود شفافیت در بین فعالان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کامیونیتی ایرانیان مونترال است.
ایرانیان مونترال، فارغ از اختلافات فراوان در گرایشهای سیاسی، مذهبی و نژادی و همچنین اختلافات ایدئولوژیک که زاییده و بهتر است بگوییم، لازمهی یک جامعه پویا و پیشرو است، مشترکات فراوانی هم دارند. از رویدادهای ملی مانند نوروز گرفته تا شادیها، اعتراضات، سوگواریها یا بزرگداشتهایی که اعضای کامیونیتی را دور هم جمع میکند. در چنین زمانهایی نقش انجمنها، مراکز، گروهها و فعالان اجتماعی به شدت پر رنگ میشود. این مراکز که در چنین بزنگاههایی قدم پیش گذاشته و با برنامهریزی و برگزاری یک برنامه، زمینهی وقوع یک رویداد را فراهم میکنند، میتوانند نقش بسیار مهمی در هر دو سوی طیف «همبستگی» یا «از هم پاشیدگی» اعضای کامیونیتی، بازی کنند.
طی هفتههای گذشته و زمانی که «مداد» اعلام کرد قرار است در مونترال دو تجمع اعتراضی مختلف در اعلام همبستگی با مردم خوزستان تشکیل شود، اولین پرسشهایی که به سمت «تحریریهی مداد» سرازیر شد این بود که برنامهگزاران چه کسانی هستند؟ چه پرچمهایی قرار است در مراسم به اهتزاز درآید؟ چه شعارهایی قرار است داده شود؟ هدف مراسم چیست؟ و در آخر اینکه بیانیهای که قرار است خوانده شود، چه خواهد بود؟
واقعا برنامهگزاران چه کسانی بودند؟
من به شخصه برنامهگزاران را به دلیل فعالیتهای سیاسی-اجتماعی آنها در مونترال یا در فضای مجازی، تا حدودی میشناسم. اما برای پرسش خوانندگان، پاسخ مستندی نداشتم، چون هیچکدام از این دو گروه که میتوان یکی از آنها را فعالین چپ و دیگری را گروه منتسب به سلطنتطلبان ارزیابی کرد، ساختار، وبسایت یا اساسنامه مشخصی ندارند یا اگر دارند، من و عمدهی خوانندگان «مداد» از آن بیاطلاع هستیم.
موضوع پرچم هم که دیگر به شکل کاملا مشخصی پاشنه آشیل اتحاد ایرانیان مهاجر و عامل اصلی تفرقهی اعضای کامیونیتی است. شعارها و هدف هم به سادگی ممکن است در پی نام و سابقهی برنامهگزار، تغییر کند و مردمی که برای اعلام همبستگی با هموطنان خوزستانی خود تجمع کردهاند، ناگهان خود را زیر سایهی اهداف سیاسی یک گروه خاص ببینند.
مردم ما سالها شاهد سرقت حرکتشان در رویدادهای گوناگون و سواستفاده از نام پرابهتشان برای توجیه خواستهای سیاسی گروههای فرصتطلبی بودهاند که با سوار شدن بر موج عظیم مردم، خودخواهانه کشتی امیال سیاسی خود را به ساحل رساندهاند. این مردم دیگر مایل نیستند صدا و عظمت آنها ربوده شود. میخواهند، فرصت یابند تا درد خود را فریاد بزنند و پرچم دادخواهی خود را برافرازند و اگر وارد دسته یا باندی سیاسی یا اجتماعی شدند، قرض دادن صدا و عظمتشان به آن گروه، داوطلبانه و بر اساس میل آزاد خودشان باشند.
این مهم محقق نخواهد شد مگر اینکه گروههای فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مونترال «شفافیت» را در دستور کار خود قرار دهند. این روزها ایجاد یک صفحه یا گروه در رسانههای اجتماعی هیچ هزینهای در بر ندارد و ابزار مناسبی است تا در هنگام برگزاری یک رویداد این صفحه نیز تبلیغ شود. جایی که در آن اساسنامه و اهداف تشکیل آن گروه مشخص باشد، اعضای آن نام برده شوند و مردم بتوانند اندکی از رزومه هر عضو آن گروه را مطالعه کنند. جایی که اطلاعیههای گروه در آن منتشر شود و لینک آن برای خبرنگاران رسانههای متعدد فارسیزبان در مونترال ارسال شود. صفحهای که ویدئوهایی از مراسم قبلی گروه در آن بارگزاری شده باشد تا مردم بتوانند تصوری از آنچه قرار است طی رویداد بعدی اتفاق بیفتد را ببینند. این چند مورد باید حداقل کاری باشد که یک گروه فعال در کامیونیتی انجام میدهد.
در کامیونیتی ایرانیان مونترال، عدم شفافیت به دو صورت متفاوت خود را نشان می دهد. از یک سو گروههایی با اسامی پرطمطراق که شما را به یاد سازمانهای عریض و طویل با چند کارمند دائمی و هیئتمدیرهی انتخابی میاندازد اما محض رضای خدا یک صفحهی فیسبوکی هم ندارند و از سوی دیگر، فعالیت غیر شفاف در زیر لوای عبارت «تنی چند از فعالین کامیونیتی» که در آن به راحتی میتوان خواستها، شعارها و جهتگیریها را زیر پوشش تفکرات هر فرد از این «تنی چند» پنهان کرد.
اما چرا عدم شفافیت؟
عدم شفافیت در بسیاری از موارد فقط به دلیل مشغلهی فراوان کسانی رخ میدهد که علیرغم کار و زندگی شخصی، بخش بزرگی از وقت خود را صرف خدمت و کار داوطلبانه برای کامیونیتی میکنند. ممکن است هدف، مسیر و نحوهی اجرای برنامهها برای اعضای این گروه و افرادی که در حباب آنها قرار دارند،مشخص و شفاف باشد اما چون مستنداتی وجود ندارد،مردم عادی که سالی یکبار قرار است مثلا برای اعتراضات خوزستان دور این گروه جمع شوند، دچار سردرگمی و تردید در تصمیمگیری خواهند شد. تردیدی که می تواند همبستگی مردم در لحظات حساس را متزلزل و سست کند.
از آن سو و در موارد بسیار اندکی، عدم شفافیت، میتواند به دلیل سونیت و قصد سواستفاده از مردمی باشد که هر چه بیشتر دور این گروهها جمع شوند، بیشتر به خواستهای پشت پرده و ناشفاف آنها مشروعیت میدهند. این گروهها به جای نیازهای کامیونیتی، خواستهای کلان ایدئولوژیک خود را به نام مردم و اعضای کامیونیتی، در فضایی مهآلود و ناشفاف به پیش میبرند.
برای جلوگیری از آن «تردید» و این «سواستفاده»، گروههای فعال در کامیونیتی ایرانیان مونترال، باید هر چه زودتر اقدام به مستندسازی و پاسخگویی کنند. اگر وبسایت ندارند حداقل اقدام به راهاندازی یک صفحهی فیسبوکی، اینستاگرامی یا تلگرامی کنند، اساسنامه یا حداقل توضیحی برای دلیل شکلگیری خود بنویسند و روش ارتباط با خود را مشخص نمایند.
این توقع زیادی نیست، هست؟
گزارش ویدئویی «مداد» از دو تجمع نخست مونترالیها برای اعلام همبستگی با مردم خوزستان را در لینک زیر ببینید. پنج دقیقهی اول مربوط به تجمع روز جمعه و پنج دقیقه دوم مربوط به تجمع روز شنبه است. تجمع سومی نیز شنبه هفته بعد در همین مکان انجام شد که متاسفانه به دلیل برخی اشکالات فنی، هنوز موفق به تولید گزارشی از آن نشدهایم: