عکسی تاریخی از مدرسهی شبانهروزی بومیان کاملوپس[1] که در زمان خود، از بزرگترین مدارس موجود در سیستم آموزشی کانادا بود. تحقیقات پیشین نشان داده بود که در محوطهی بیرونی این مدرسه، ۵۱ کودک بومی دفن شده بودند، اما تحقیقات راداری اخیر، شواهدی مبنی بر وجود ۲۱۵ قبر بینامونشان در این مکان را آشکار کرده است. عکس از مرکز ملی حقیقتیابی و مصالحه
گورستانی که دو هفته پیش در محوطهی مدرسهی شبانهروزی کملوپس در بریتیش کلمبیا کشف شد، تا به امروز، نه تنها در آمریکای شمالی، که در هیچ گوشهی دیگری از دنیای متمدن بشری دیده نشده بود: گورهای بینامونشان و متروکهای متعلق به کودکان بومی این مدرسه.
روزان کاسیمیر[2]، رئیس واحد دولتی یکی از اقوام اولیه بهنام Tk’emlups te Secwepemc در بریتیش کلمبیا، در بیانیهی روز پنج شنبه خود اعلام کرد که تحقیقات اولیه با استفاده از رادارهای نافذ در زمین، شواهدی مبنی بر وجود ۲۱۵ گور را اثبات کرده است. مدرسهی شبانهروزی بومیان کاملوپس که در سال ۱۸۹۳ تاسیس شد، در زمان خود، بزرگترین مدرسهی شبانهروزی کل کانادا بود. مرکز ملی حقیقتیابی و مصالحه، رسماً، مرگ ۵۱ کودک را در این مدرسه تایید کرده بود، اما تحقیقات راداری اخیر، ۲۱۵ مرگ ثبتنشده را نشان میدهد.
کاسیمیر، این رسوایی را «فقدانی دور از تصور» نامید که گرچه تا پیش از این صحبتهایی درموردش شنیده میشد، اما هرگز سندی برای اثبات آن یافت نشده بودند. این واحد دولتی اقوام بومی، اکنون، درحال همکاری با موزهی سلطنتی بریتانیا برای یافتن هویت این ۲۱۵ کودک است.
عکسی مربوط به مدرسهی شبانهروزی بومیان کاملوپس در سال ۱۹۳۱. عکس متعلق به مرکز ملی حقیقتیابی و مصالحه است.
هاروی مکلیود، رئیس واحد دولتی قوم آپر نیکولا[3] که یکی از هفده واحد دولتی اقوام اولیه در بریتیش کلمبیاست، خود، کودکیاش را در مدرسهی شبانهروزی بومیان کملوپس سپری کرده بود. او در مصاحبهای با سی تیوی اعلام کرد که همکلاسیهایش، اغلب، بیهیچ دلیل مشخصی ناپدید میشدند و دیگر، نامی از آنها برده نمیشد. «کاملاً به یاد میآورم که دوستانم امروز بودند و فردا دیگر هیچ اثری از آنها دیده نمیشد.»
یکی از وظایف بسیار دردناک کمیتهی حقیقتیابی و مصالحه کانادا این بوده است که تعداد دقیق کودکان بومی تلفشده در هر مدرسه را بیابند. تحقیقات این کمیته که در ژوئن سال ۲۰۰۸ تشکیل شد به مدت هفت سال طول کشید و گزارش نهایی آن موجی از شوک و تاسف را در کشور به راه انداخت.
این کمیته، درنهایت، مجموع تعداد قربانیان را حداقل ۳هزار و ۲۰۰ کودک محصل عنوان کرد: یک دانشآموز از هر ۵۰ دانشآموزی که طی دورهای ۱۲۰ ساله برای اجرای برنامهی تحصیلی بومیان در این مدارس ثبتنام شده بودند. این نرخ مرگومیر، با تعداد اسرای جنگی کانادایی که در جنگ جهانی دوم به دست نازیها کشته شدند، برابری میکند.
نکته شرمآور اینکه، بسیاری از این مدارس شبانهروزی، در وسط گورستانهایی با قبرهای بینامونشان کودکان بومی واقع شدهاند.
در دههی هفتاد، ۷۲ گور متروکه در مدرسهی فنیوحرفهای بَتِلفیلد[4] در استان ساسکاچوان، توسط دانشجویان زمین شناسی کشف شد. در سال ۲۰۰۱، بارانهای سیلآسا در شهر هایریور[5] استان آلبرتا، قبر ۳۴ کودک قربانی در مدرسهی شبانهروزی دانبو[6] را روی آب آورد.
در سال ۲۰۱۹، زمین شناسان با استفاده از رادارهای نافذ در زمین، ۱۵ قبر متعلق به کودکان که به شکلی نامناسب دفن شده بودند را در محوطهی قدیمی مدرسهی شبانهروزی ماسکوویکوان در استان ساسکاچوان یافتند.
قبرستانی در شمال مدرسهی شبانهروزی بومیان براندون[7]. یازده کودک در این زمین دفن شدهاند. عکس از هاندوت/کاترین نیکولز
بیش از دوهزار و ۸۰۰ نام روی لوح یادبودی که توسط مرکز ملی حقیقتیابی و مصالحه تهیه شد، ثبت شده است. طبق اظهارات موری سینکلر[8]، رئیس این کمیته، آمار واقعی این قربانیان میتواند به ۶هزار کودک برسد.
اما یک حقیقت ساده مانع از ارائهی رقمی واقعی از تعداد قربانیان میشود و آن، این است که مدارک مربوط به آن وجایع، حتی اگر ثبت شده باشند، فاقد اطلاعات هویتی این کودکان است. در گزارش نهایی کمیتهی حقیقتیابی و مصالحه آمده است: «در بسیاری موارد، مسئولان مدارس تنها تعداد کودکان فوتشده در مدارس را بدون ذکر جزئیات گزارش کردهاند.
در سال 2001 لوح یادبودی برای بزرگداشت گورهای فراموش شدهی کودکان قربانی در مدرسهی فنی و حرفهای دانبو در آلبرتا بنا شد. عکس از سایت Findagrave.com
نام یک سوم از این کودکان در مدارس شبانهروزی ثبت نشده است. نام یک چهارم از این کودکان، بدون ذکر جنسیت آنها ثبت شده است. در بین دو هزار و ۸۰۰ نام ثبتشده در لوح یادبود، نامهای کوچکی چون آلیس، مککِی و اِلسی به چشم میخورد، بدون نام خانوادگی آنها.
جسد این کودکان هرگز به خانوادهشان بازگردانده نمیشد و خانوادهها از چگونگی مرگ فرزندانشان آگاه نمیشدند. اغلب، تنها آگهی فوت آنها را توسط نمایندهی بومیان برای قبیلهشان میفرستادند.
دانشآموزان مدرسهی شبانهروزی در قبرستانی در شمال کبک در نوامبر ۱۹۴۶. عکس از آرشیو Deschatelets
اندرو مک کالوم، رئیس پزشکی قانونی انتاریو، در سال ۲۰۱۲ و همزمان با شروع تحقیق در مورد مرگهای ثبتنشده در مدارس شبانهروزی اعلام کرد: «حتی فکرکردن به اینکه خانوادهها از سرنوشت کودکانشان در این مدارس اطلاعی پیدا نمیکردند، دیوانهکننده است.»
در سال ۱۹۳۸، درخواست یک مادر برای پسگرفتن جسد پسرش که بر اثر مننژیت فوت کرده بود، با این پاسخ از سوی ادارهی امور بومیان، رد شد: «این حوزه، بهجز موارد بسیار استثنایی، وظیفهای در قبال فرستادن جسد کودکان به قبایل ندارد.» و اضافه کرد: «ادارهی امور بومیان چنین هزینهای را موجه نمیداند.»
عامل اصلی مرگ این کودکان، بیماری، بهخصوص، بیماری سل بود. شرایط نامناسب بهداشتی در مدارس شبانهروزی، آنها را به کانون انتشار بیماری سل تبدیل میکرد.
مرگبارترین دوران در مدارس شبانهروزی بومیان، از سال ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۰ بود. برای مثال، مدرسهی بومیان کواَپل[9] در ششسال اول تأسیسش، شاهد مرگ بیش از ۴۰درصد از دانشآموزان خود بود. در مدرسهی قلب مقدس[10] در جنوب آلبرتا، میانگین مرگ سالانهی دانشآموزان، یک کودک از هر بیست کودک بود.
این تصویر گرافیکی نشانگر نرخ مرگومیر در مدارس شبانهروزی کاناداست. در قلهی نمودار، یعنی تا سال ۱۹۵۰، مدارس شاهد نرخ مرگومیری قیاسنشدنی با مدارس غیربومی بودند. عکس از کمیتهی ملی حقیقتیابی و مصالحه
علیرغم تلاشهای گاه و بیگاهی که از سال ۱۹۴۰ به بعد، صورت میگرفت، نرخ مرگومیر در مدارس بومیان پنجبرابر بیشتر از کل مدارس کانادا بود.
بدنامی این مدارس برای مقامات رسمی آن زمان کاملاً آشکار بود. مدرسهی کوپر آیلند[11]، در کمینوس[12] در بریتیش کلمبیا، شاهد مرگ یکسوم از دانشآموزان خود در اولینسال تأسیسش یعنی ۱۸۸۹ بود. یکی از بازرسان مدارس در سال ۱۹۲۲ در گزارشش نوشت: «بومیان درصدد تحریم این مدرسه بهخاطر آمار بالای مرگ در آن هستند.»
مدرسهی شبانهروزی کوپر آیلند. این مدرسه، بهخاطر دورافتادهبودن و شرایط مخوف آن، لقب آلکاتراز گرفته بود. حداقل ۱۲۱ کودک در این مدرسه جان باختند که در میان آنها نام دو خواهر غرقشده در حین فرار از مدرسه وجود داشت. عکس از مرکز ملی حقیقتیابی و مصالحه
نبود مراقبتهای پزشکی اولیه عامل تشدیدکنندهی این مرگومیرها بود. آنهایی که نجات یافتند، نقل کردند که همکلاسیهایشان یکی پس از دیگری به بیماری سل دچار میشدند و بیسروصدا توسط مسئولان مدرسه ناپدید میشدند.
جیمز گِلَدستون که بعدها بهعنوان اولین شخصیت حقوقی بومی از سوی سنای کانادا برگزیده شد، در خاطراتش از دانشآموزی یاد کرد که پس از فرورفتن میخ در پایش و عفونت ناشی از زخم، بهعلت قصور مسئولان مدرسه در فراهمکردن مراقبتهای پزشکی لازم، جان خود را از دست داد. او نوشته است: «من تنها کسی بودم که در هذیانگوییهایش، به حرفم گوش میداد.»
تصادف، عامل بعدی جانسپردن این کودکان بود. سازهها و ساختمانهای مستعد آتشسوزی و نبود استانداردهای ایمنی اولیه، مدارس شبانهروزی را با تلفات جمعی زیادی مواجه میکرد که اگر در هر جای دیگری از کشور اتفاق می افتاد، بیشک، جزو اخبار حوادث ملی قرار میگرفت. آتشسوزی مدرسهی بیووال ساسکاچوان، جان ۱۹ دانشآموز را گرفت. تنها سهسال پس از آن، ۱۲ کودک در آتشسوزی مدرسهی کراس لِیک در مانیتوبا جان باختند.
عکسی از گزارش آتش سوزی مدرسهی بیووال در روزنامهی Calgary Herald
بااین وجود، در گزراش نهایی کمیتهی حقیقتیابی و مصالحه آمده است: «مدارس شبانهروزی کانادا، در اغلب موارد، مقررات احتیاطی برای جلوگیری از آتشسوزی را فراتر از حد لازم رعایت میکردند.»
اما، به احتمال زیاد، اصلیترین علت مرگ کودکان در مدارس شبانهروزی، غرقشدن یا یخزدن آنها درحین فرار بوده است. تعداد زیادی از آنها اینگونه تلف شدند و مدارس، معمولاً، تا روزها، هیچ تلاشی برای یافتن یا اعلام مفقودشدن آنها نمیکردند.
یک اتفاق شوم در تعطیلات سال نو ۱۹۳۷ رخ داد؛ زمانی که چهار پسر بچهی ۷ تا ۹ ساله از مدرسهی شبانهروزی فراسر لیک[13] فرار کردند تا به خانوادهشان که ده کیلومتر دورتر، در منطقهی نالده[14] ساکن بودند، بپیوندند، اما هرگز به مقصد نرسیدند.
مدرسه، حتی به خود زحمت جستجو برای یافتن آنها را نداد. این کودکان ۲۴ روز مفقود بودند و سرانجام جسد یخزدهی آنها در فاصلهی یک کیلومتری مدرسه پیدا شد.
[1] Kamloops Indian Residential School
[2] Rosanne Casimir
[3] Upper Nicola Band
[4] Battlefield
[5] High River
[6] Dunbow
[7] Brandon
[8] Murray Sinclair
[9] Qu’Appelle
[10] Sacred Heart
[11] Kuper Island
[12] Chemainus
[13] Fraser Lake
[14] Naldeh