جنگ جهانی دوم از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ طول کشید و طی این دوره تاریک از تاریخ بشریت، میلیونها نفر در سراسر جهان درگیر زیادهخواهیها و جاهطلبیهای نازیهای آلمانی و در راس آنها هیتلر، پیشوای آن کشور شده بودند. در میانه این شش سال جنگ و خونریزی، تقریبا تمام کشورهای اروپایی به اشغال آلمان نازی درآمده بودند.
هلند هم یکی از این کشورها در کرانه شمال غربی قاره اروپا بود. از ششم ژوئن سال ۱۹۴۴حمله سراسری کشورهای متحد برای آزادسازی اروپا آغاز شد. در روزی که به روز D معروف است، نیروهای متحدین در ساحل نورماندی در شمال فرانسه به مواضع آلمانیها حمله کردند و آرام آرام راه خود را به شرق و شمال باز نمودند. اما جنگ در هلند با زمینهای باتلاقی، کانالهای آب، دیوارههای آببند و مسیلهای فراوان چیزی نبود که بیشتر نیروهای کشورهای متحد در آن تجربه داشته باشند، به جز یک کشور: کانادا!
سربازان کانادایی مامور شدند تا شمال غربی قاره اروپا شامل هلند و بلژیک را آزاد کنند. نبردی که حدود شش ماه طول کشید و در طی آن ۷۶۰۰ سرباز کانادایی جان خود را از دست دادند و دور از خانه و خانواده، در سرزمینی غریب به خاک سپرده شدند.
آزادسازی هلند از آن جهت اهمیت داشت که این کشور محل گذر رودخانه شلت (Scheldt) بود که با گذر از میان هلند و بلژیک به دریای شمال میرسید و مسیر استراتژیک تامین پشتیبانی برای نیروهای آلمانی محسوب میشد. نیروهای متحد تصمیم داشتند تا با قطع این مسیر پشتیبانی و بمباران مواضع دشمن در پشت سر، سربازان آلمانی مستقر در شمالغرب اروپا را محاصره و آزادسازی قاره را از آنجا آغاز کنند.
تعجبی نداشت که آلمانیها هم برای حفظ این شاهراه پشتیبانی حداکثر تلاش خود را میکردند و این شد که نبرد سربازان کانادایی با آلمانیها در خاک هلند، به نبردی خانه به خانه تبدیل شده بود.
اما در نبرد هلند، فقط نازیها در خط مقدم حضور نداشتند. گرسنگی هم عامل مهمی بود. آغاز نبرد شمال اروپا که از اوایل تابستان شروع شده بود، باعث شد تا کشاورزان هلندی نتوانند امور عادی خود را به درستی انجام دهند و تلاش برای بستن راههای کمک رسانی به نیروهای آلمانی نیز باعث شده بود تا غذا از دیگر جاها نیز به سختی به دست مردم برسد. به همین دلیل در زمستان سال ۱۹۴۴-۱۹۴۵، تعداد زیادی از مردم هلند در اثر قحطی و گرسنگی جان خود را از دست دادند.
نیروی هوایی کانادا برای کمک به مردم شروع به رهاسازی موادغذایی از طریق هواپیماهای خود نمودند. لحظهای تاریخی که جان میلیونها هلندی را نجات داد و نگاه آنها به برگ افرای سرخ رنگ ما را برای همیشه تغییر داد.
سرانجام فشار نیروهای نظامی کانادا در پنجم می سال ۱۹۴۵ به نتیجه رسید و همه شهرها و روستاهای هلند از اشغال نظامی آلمان نازی رها شدند. تانکها و خودروهای زرهی کانادایی وارد آمستردام شدند و مردم با شادی و سرور از سربازان کانادایی استقبال نمودند.
شاهزاده خانم هلندی در خاک کانادا
اما رابطه هلند و کانادا به جانفشانی هزاران سرباز ما در خاک آن کشور محدود نمیشود. هنگامی که هلند در طول جنگ جهانی دوم مورد تهاجم قوای آلمان نازی قرار گرفت، شاهزاده هلندی جولیانا و خانوادهاش مجبور به فرار شدند و به کانادا پناه آوردند.
اما در سال ۱۹۴۳ با تولد فرزند سوم شاهزاده جولیانا در بیمارستانی در شهر اتاوا، روابط دو کشور برای همیشه تغییر کرد. حالا شاهزاده خانم مارگریت که میتوانست وارث بعدی تاج و تخت هلند باشد، در خاک کانادا به دنیا میآمد. اما طبق قوانین پادشاهی هلند، شاهزاده تازه متولد شده در صورتی یکی از اعضای خانواده سلطنتی محسوب میشد که در خاک هلند متولد شده باشد. به همین دلیل مجلس کانادا با تصویب یک فوریت، بخشی از بیمارستانی را که این شاهزاده خانم در آن به دنیا آمده بود را خاک هلند اعلام کرد. این محبت بزرگی بود که در کنار جانفشانی هزاران سرباز کانادایی در خاک هلند، خانواده سلطنتی و مردم هلند هیچ وقت فراموشش نکردند.
» همچنین بخوانید تولد یک شاهزاده، ضیافت خوشرنگ لالهها در اتاوا
گلهای لاله، پاداش کاناداییها
هلندیهای مردمانی قدرشناس هستند. از نقاشی «کانادا متشکریم» روی پشتبام خانههایشان در زمان جنگ جهانی دوم تا ارسال هزاران شاخه گل لاله به اتاوا برای قدردانی از میهماننوازی کاناداییها نسبت به خانواده سلطنتی این کشور، همگی نشانه پیوند نزدیک دو ملت است.
اما در کنار این رابطه دوستانه، رابطهای عاشقانه هم شکل گرفت. در جریان جنگ جهانی دوم صدها سرباز کانادایی با زنان هلندی ازدواج کردند و دهها نفر از آنها هم ماندن در سرزمین گلهای لاله را انتخاب کردند. این جدای از هزاران کانادایی است که برای همیشه در خاک این کشور به خواب ابدی رفتهاند. هر سال در پنجم می، کاناداییها و هلندیها سالروز این پیروزی و آزادسازی هلند را با هم جشن میگیرند و خاطره فداکاری سربازان و مردمی که بر اثر گرسنگی و جنگ جان باختند را گرامی میدارند.
ویدئوی پیوست (در ابتدای این مطلب) از مجموعه «میراث یک دقیقهای»، داستان عاشقانه یک دختر جوان هلندی و یکی از سربازان کانادایی را نشان میدهد که پس از جنگ با هم ازدواج کردند و به ونکوور بازگشتند. آنها صاحب هشت فرزند شدند و خانواده آنها یادگاری تاریخی از کشور پهناور ما محسوب میشود که نشان میدهد کاناداییها چگونه وقتی به آنها نیاز است، در صف مقدم حضور دارند.
به تاریخ کانادا علاقمند هستید؟ پس بقیه مطالب «گذر زمان» منتشر شده در مجله مداد را بخوانید!