گاهی اوقات میبینیم ماجرایی که از دوران گذشته در یک رمان روایت میشود، بیانگر اوضاع کنونی است. رمان «آریا» (Aria) نوشته نازنین هژار (Nazanine Hozar) یکی از این رمانهاست.
خانم هژار که یک کانادایی ایرانیتبار است، در رمان آریا به روایت داستان زندگی دختری به نام آریا در ایران میپردازد. سیبیسی به تازگی در مصاحبهای با این نویسنده، جزئیات بیشتری درباره این رمان، انگیزه نویسنده برای نوشتن آن و نیز ارتباطی که آریا با وضعیت کنونی ایران دارد را جویا شده است. آنچه میخوانیم، ترجمه بخشی از این مصاحبه است.
آریا داستان یک دختر یتیم و کمسن است که در بحبوبه اعتراضات منتهی به انقلاب ایران در تهران زندگی میکند. در این رمان، ماجرای به قدرت رسیدن آیتالله خمینی از سالهای دهه ۱۹۵۰ یعنی وقتی که شاه همچنان در قدرت بود روایت میشود.
این رمان بیانگر ماجراهای دختر یتیمی به نام آریاست و زندگی او طی چند دهه پرفراز و نشیب منتهی به انقلاب اسلامی را به تصویر میکشد.
نازنین هژار در بیان شباهت داستان آریا با ماجراهایی که این روزها به خاطر سرنگونی هواپیمای اوکراینی در تهران شاهد هستیم میگوید: «آنچه برای پرواز شماره ۷۵۲ خطوط هوایی اوکراین روی داد، هنوز برایم زنده است. چندین هفته غمبار سپری شد. با این وجود، سعی میکنیم با آن کنار بیابیم و به زندگی ادامه دهیم…به این نتیجه میرسیم که به این منظور باید کاری انجام دهیم تا یاد و خاطره جانباختگان فراموش نشود.»
او همچنین با زدن مثالی درباره نقش آزار و اذیت طولانی بر روح و روان موجودات زنده میگوید: «این همان احساسی است که مردم ایران طی چهار دهه اخیر دارند. این حادثه (سقوط هواپیما) شاید الزاما به تسریع تغییر رژیم و یا شکلگیری جنبشی در ایران نیانجامد. اما بیتردید به عنوان یک رویداد مهم در تاریخ جامعه مدرن ایران ثبت خواهد شد.»
داستانی درباره ایران
خانم هژار درباره ساختار رمانش میگوید که در اواخر دهه ۱۹۷۰ به دنیا آمد، ولی داستان در بازه زمانی بین دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ صورت میگیرد. او برای نوشتن درباره این بازه زمانی که بخشی از آن پیش از تولدش بوده، تغییراتی را در آنچه در خاطر داشت اعمال کرد. این نویسنده همچنین وقت زیادی را صرف بررسی تصاویر و اسناد کرد تا بتواند فروشگاهها و ساختمانهایی که در آن موقع وجود داشت را مشخص کند.
او میگوید: «بخشی از این رمان که به احساس و جو آن روزها مربوط میشود را با بهرهگیری از خاطراتم نوشتم. البته بیشتر آن بر اساس تحقیقهایم نوشته شده است. اگر امروز به تهران بروید، فکر میکنم بیشتر چیزهایی که در رمان با آن روبرو هستید را نبینید.»
نازنین هژار درباره کودکی خود در ایران میگوید که همیشه از وضعیتی که در آن بوده ناخرسند بوده و میخواسته دلیل وجود این وضعیت را درک کند. او سعی میکرده که همه چیز را از زاویه نگاهی دیگر بررسی کند. او میگوید: «همه این احساسات زهرآگین را با خودم داشتم. این احساسات همچون سرطان بودند و میخواستم آن را از وجودم بیرون کنم.»
تولد یک شخصیت
این رماننویس ایرانیتبار درباره شخصیت اصلی داستان میگوید: «شخصیت آریا از یک تصویر که البته در رمان حرفی از آن به میان نیامده شکل گرفت. تصویر یک دختر کمسن حدود ۱۶ ساله که باردار است. او در شبی در برفها میدود و از چیزی فرار میکند.«
خانم هژار میگوید آریا نماد ایران است. آریا نامی است که معمولا روی پسرها میگذارند و به مردمان آریایی اشاره دارد. البته این هیچ ربطی به ایدئولوژی نازیها ندارد. آریا در واقع به معنای مردم ایران است.
آریا، یک جامعه و یک سرنوشت
نازنین هژار در توضیح انتخاب این نام میگوید که نامها چیزهای زیادی در خود دارند. با گذاشتن نام آریا روی شخصیت اصلی داستان، چیزهای زیادی در قالب این شخصیت بیان میشود. میبینیم که آریا در این رمان، ماجراهای زیادی را پشت سر میگذارد و در طبقات مختلف اجتماعی حضور مییابد. در این رمان میبینیم که چطور ساختار جامعه تنیده میشود و البته چه اتفاقی در نهایت برایش میافتد.