این اواخر که تفاوت قیمت دلار کانادا و ریال ایران افزایش چشمگیری پیدا کرده است، شاهد آمد و شد فراوان هنرمندان ساکن ایران به مونترال بودهایم. کار دیگر از کنسرت هم گذشت و حضور یک تیم هفت-هشت نفره برای اجرای یک تئاتر هم در مونترال توجیه اقتصادی پیدا کرد. این شد که طی سال گذشته شاهد حضور چند تئاتر از ایران در سالنهای نمایش مونترال بودیم. تئاترهایی که آرش میری، مدیر مجموعه هنری شهرزاد معتقد است درد و دغدغه روزمره مهاجران مونترال نشین را در دل خود ندارد. شوخیها، دردها، گلایهها و طعنهها برای کشور ایران و عمدتا شهر تهران نوشته شده و مونترالیهایی که پای این تئاترها مینشینند خیلی وقتها باید از خود بپرسند «خب که چه؟»
گروههای تئاتری که از ایران میآیند، از طرف دیگر با سوپراستارهایی که همراه خود میآورند، بر سر نهال کم جان تئاتر فارسیزبان مونترال چنان سایهای می اندازند که گاهی رشد کردن در این فضا غیرممکن میشود. مخصوصا اینکه اگر در نظر بگیریم کشش بازار نمایش در مونترال اندک است و ظرفیت بیش از پنج تا شش نمایش فارسیزبان را ندارد.
این شد که وقتی دیدیم یک گروه تئاتر ایرانیتبار بعد از ماهها سکوت، صحنه سالنهای مونترال را با پچپچهای پارسی خود زنده کردهاند، به سراغ کارگردان و تهیهکننده نمایش رفتیم تا کمی درباره این نمایش جدید بشنویم.
مازیار شاهچراغی، کارگردان این نمایش درباره «ماجرای کاملا معمولی شب تولد پوران در مونترال» میگوید:
«یاسمینا رضا» نمایشنامهای دارد به نام «بلافیگورا» که سال ۲۰۱۵ نوشته و مثل کارهای دیگرش یک کمدی اجتماعی است. البته از نوع کمدی چخوفی، یعنی یک کمدی تلخ. شما با دیدن این نمایش هم میخندید و هم گریه میکنید. ما اولش قرار بود این کار را به شکل نمایشنامهخوانی اجرا کنیم. اما بچهها اصرار کردند و من هم خودم طرحی داشتم که این نمایش را با کمی تغییر، ایرانیاش کنیم و بیاوریمش در مونترال. الان ۵۰ تا ۶۰ درصد همان متن اصلی یاسمینا رضا را اجرا میکنیم و خط اصلی داستان هم همانی است که در نمایشنامه اصلی رخ میدهد. اما در نمایش ما تعدادی کاراکتر ایرانی در جریان یک داستان کمدی در مونترال و در سپتامبر سال ۲۰۱۹ با هم برخورد میکنند و زندگیشان در هم گره میخورد و ما میبینیم که چگونه با هم تعامل میکنند.
در مورد بازیگران، تیم از چند نفر تشکیل شده و بچهها چقدر تجربه تئاتر یا اجرا دارند؟
تیم ما الان حدود ۱۰ نفر است. الان چون که نزدیک اجرا هستیم،تیم خیلی بزرگ شده ولی در زمان شروع، ما فقط شش نفر بودیم. یعنی من، سامان، شادی، سونیا، فریده و سارا. پنج نفر بازی میکنیم و من کار کارگردانی را نیز همزمان انجام میدهم. سارا دستیار من بود و از روز اول با هم بودیم. چون من بازی میکردم، سارا چشم و گوش من بود و از بیرون کارها را کنترل میکرد و من میتوانستم کار را از چشم و گوش کس دیگری ببینم و متوجه بشوم که چه اتفاقی میافتد و این خیلی کمک بزرگی بود برای من.
و تجربه کاری بچهها؟
سونیا الان کار چهارمی است که با هم انجام میدهیم، شادی و فریده کار دومی است که انجام میدهند. سامان تجربه زیادی دارد ولی با ما کار نکرده بود و واقعاً نعمت یزرگی بود که آمد. در کل فکر میکنم به واسطه نوع کاری که انجام میدهیم، تجربه بچهها خیلی بیشتر از بازیگری است که در ایران چهار تا تئاتر بازی کرده است. بچههای ما خیلی خیلی تجربه بیشتری دارند به دلیل جنس کار و اینکه دائم فضای بحث باز است و دائم بچهها خوشان را به چالش میکشانند، دائم متد جدید میزنند، یک نقش ده مدل امتحان شده تا به نتیجه رسیده که این بهترین است چون خود بازیگر نقشش را تحلیل کرده و به این نتیجه رسیده که اینطوری بازی کند. من فقط از روی تجربهام راه این تحلیل را گفتم و آنها خودشان تلاش کردند.
گفتید که تیم شما از شش نفر شروع شده و الان ده- دوازده نفرهستید . نقشها اضافه شد یا عوامل؟
عوامل اضافه شدند. اول منشی صحنه آوردیم که خانم کیمیا هستند و بعد آرش اضافه شد که علاوه بر تهیهکنندگی، مدیر صحنه هم هست.نمایش شش صحنه دارد که باید سوییچ شوند و ما آدمهایی میخواهیم که در تغییر صحنه کمک کنند. به همین دلیل مرتضی و امیر به تیم اضافه شدند.
طی این چند سالی که در مونترال کار تئاتر کردهای، تماشاچی ایرانی را در مونترال چگونه دیدهای؟
خدا را شکر در این هفت-هشت سالی که کار کردم، مردم واقعاً حمایت کردند و هیچ موقع جای تماشاچی در تئاترهای ما خالی نبوده. ما دغدغه مالی نداریم چون معمولاً هزینههای کار درمیآید، یعنی ضرر نمیکنیم و بحث سود اقتصادی هم مطرح نیست. وقتی من روی صحنه میروم و میبینم که صندلیها پر است، انرژی میگیرم. روحیهام بهتر میشود و برای کار بعدی فکر میکنم که چهار شب اجرا کنیم چون در تئاتر قبلی سه شب اجرا کردیم و تماشاچی آمد و استقبال کرد، پس میشود برای یک شب اضافه ریسک کرد. این تشویقی برای من هنرمند است تا بیشتر تلاش کنم و گروههای تئاتر دیگری به وجود بیایند. اگر مخاطب بیاید فارغ از اینکه به اقتصاد بازیگر کمک میکند، به بازیگر روحیه هم میدهد و این پیام را ابلاغ میکند که به عنوان یک مشتری هنر دوست دارد در مونترال رویداد هنری اجرا شود و اتفاقاتی از این دست بیفتد.
در این نمایش شاید به عنوان یک اتفاق نادر در مونترال، نمایش شما تهیهکننده دارد
یعنی عالی است. ببینید من در تمام زندگی حرفهایم مشغول تولید اثر هنری بودم و همیشه هم خودم مجبور بودم هم تولید کنم و هم دنبال فروش و آوردن تماشاچی به سالن باشم. این دو کار کنار هم چندان خوب از آب در نمیآید. اما در این کار مجموعه شهرزاد به ما پیوست یا نمی دانم ما به «شهرزاد» پیوستیم، خلاصه هرچه بود خیلی خوب شد. حالا من با خیال راحت به کار هنریم میپردازم و آرش میری که مدیر «شهرزاد» است، امور مالی و اجرایی را انجام میدهد.
و سخن آخر!
من همیشه به بچههای تیم میگویم که چقدرخوشحالم و احساس افتخار میکنم که به من اعتماد داشتند و با من کار کردند. الان میخواهم پشت سرشان بگویم که این بچهها خیلی برای چیزی که خودشان دوست داشتند، تلاش کردند. از خوابشان، از مسافرتشان، از تابستان مونترال گذشتند. من میخواهم اگر بچهها این صحبتهای من را بعداً میخوانند یا میشنوند، بدانند که چقدر خوشحالم و چقدر مفتخرم که این شانس را دارم که مورد اعتمادشان هستم و با این بچهها کار میکنم. از خوانندگان «مداد» هم خیلی ممنون هستم از وقتی که برای خواندن این گفتگو گذاشتند و منتظر دیدنشان در یکی از سه شب اجرای نمایش هستیم.
نمایش: «ماجرای کاملا معمولی شب تولد پوران در مونترال»
محل نمایش با کمک نقشه گوگل
۲۷، ۲۸ و ۲۹ سپتامبر- ساعت ۱۹
تماشای این نمایش مونترالی را از دست ندهید!
خرید آنلاین بلیت
اطلاعات بیشتر و خرید تلفنی بلیت: 5149673735
⛔️ این نمایش برای کودکان مناسب نیست!
گزارش ویدئویی «مداد» را هم که در ابتدای این گزارش آمده است، ببینید.