نهضت راهآهن خط شمال: بر علیه کلیسا به نفع تئاتر
سالهای میانی سده ۱۸۰۰ برای کبک و به طور اخص برای تئاتر در این سرزمین، سالهای مهمی بودند. فعالیتهای تئاتر را یک عامل کاملا غیر هنری به شدت تحت تاثیر خودش قرار داد و آن توسعه خطوط راهآهن بود. این خطوط، درهای دنیای جدیدی را برای کبک گشودند. ورود افکار و ایدههای جدید، هنرمندانی از ایالات متحده و گردشگران اروپایی که از طریق مسافرت با قطار پا به خاک کبک گذاشتند، آرام آرام فضا را عوض کرد.
کلیسای کاتولیک به سرعت دربرابر خطوط آهن هم موضع گرفت و به هنرمندانی که با این خطوط مسافرت میکردند و به کبک میآمدند نسبت های کافر و بی اخلاق میداد تا بتواند از نفوذ تاثیراتشان بکاهد. برای همین هم در سالهای ۱۸۵۹ و ۱۸۶۸ چند مقابله به یاد ماندنی بین کلیسا و تئاتر اتفاق افتاد.
اوج داستان خصومت کلیسا با برگزاری تورهای مکرر سارا برنهارتSarah Bernhardt یک هنرمند تئاتر فرانسوی، از سال ۱۸۸۰ آغاز شد. با وجود خشونتهای روحانیون کلیسا علیه او، اجرای نمایشهای سارا در مونترال و شهر کبک مخاطبان زیادی را در سالهای ۱۹۱۷-۱۹۱۶ به ارمغان آورد.
هر چقدر که تلاشهای روحانیون افزایش یافت به همان نسبت هم حضور تورها وگروههای تئاتر فرانسوی که به گروههای محلی، آموزش بازیگری و نمایشنامهنویسی میدادند، در مونترال پررنگتر شد.
بالاخره کلیسا تسلیم شد و در سالهای پایانی دهه ۱۸۹۰ بعد از مدتها مخالفت با اجرای تئاتر عمومی، کلیسا در نهایت تصمیم گرفت که برای اولین بار اجراهای تئاتری که توسط تورهای هنری حرفهای به روی صحنه میرفت، تأیید کند.
در اولین قدم، کلیسا حامی مجموعهای از برنامههای Soirées de famille یا عصرهای خانوادگی شد که توسط بازیگران محلی مونترال در محلی که امروز تبدیل به یکی از مهمترین مدارس تئاتر شهر مونترال است یعنی Montréal’s Monument National اجرا میشدند.
این اتفاق بزرگ، سرآغاز ساخت یک سلسله مجموعههای هنری بزرگ و مدارس تئاتر در کبک و مونترال شدند.
ظهور سینما و تضعیف تئاتر، پدیدهای به نام Burlesque
متاسفانه کلیسای کاتولیک دیر به فکر پذیرش تئاتر افتاد و ظهور سینما به صورت جدی در سالهای ابتدایی ۱۹۰۰ باعث تضعیف پایههای تئاتری شد که به تازگی از دام تعصبات مذهبی گریخته بود. بروز جنگ جهانی اول و دوم و شرایط اقتصادی نامطلوب هم بر این وضع دامن زد و عملا تئاتر و هنر معاصر دوران سختی را در مقابل خود میدیدند.
در این سالها بود که پدیدهای به نام Burlesque در تاریخ هنر آمریکای شمالی و سرزمینهای فرانسوی زبان کبک باعث ایجاد تحولاتی شد. این واژه اصطلاحا به مفهوم مسخرهبازی و تقلید و اداهای خندهدار درآوردن درباره موضوعات جدی است که در شکل اغراقشده به آن گروتسک Grotesque هم میگویند.
اگرچه که آمریکا و فرهنگ انگلیسی آغازگر این مسیر بود. در نسخ آمریکایی، رفتارهایی میشد که جامعه مذهبی کبک آن را بیحیایی میدانست. مثل اینکه هنرپیشهها حتی لباسهای خود را به طور کامل در حین اجرا از تن در میآوردند. اما مردم فرانسوی به شدت از این سبک استقبال کردند.
در سالهای میانی قرن بیستم یعنی ۱۹۵۰ بسیاری از برنامهها و تئاترها در این مسیر حرکت میکردند. حضور گروههای سرشناس تئاتر پاریسی که در کبک به آموزش میپرداختند و تولد « رادیو نمایش» هم که در سال ۱۹۳۰ در کبک تاسیس شد تا حدود زیادی به رونق تئاتر کمک کردند ولی به طور کلی سینما همیشه نسبت به تئاتر پیشتاز بود.
تولد آرام تئاتر مدرن در کبک و نقش رادیو کانادا
گرچه مخالفت کلیسای کاتولیک با عملکرد عمومی تئاتر همواره یکی از موانع اصلی توسعه آن در کانادای فرانسویزبان بود، اما کلیسا در برخی جاها به طور غیرمستقیم به توسعه تئاتر مدرن کمک هم کرده است.
روحانیون کلیسا کمکم متوجه شدند که یکی از ابزارهای تشویق و آموزش مردم به مذهبی شدن استفاده از درام و نمایش است. به همین دلیل سخت از نمایشنامههای مذهبی حمایت میکردند. همین باعث شد تا دوران رشد و پیشرفت تئاتر مدرن در کبک، کمی هم وامدار کلیسا باشد.
برخی کشیشان با حمایت بی وقفه از مضامین مذهبی در نمایش باعث شدند که تئاتر کبک از رکودی که در سال ۱۹۳۰ دامنش را گرفته بود، خارج شود. کار به جایی رسید که یکی از این کشیشها در حدود ۵۰ نمایشنامه مذهبی نوشت و عدهای از آنها در کالج سنلوران به تعلیم و تربیت دانشجوهای تئاتر مذهبی پرداختند.
سال ۱۹۴۸، یک نویسنده نه چندان سرشناس به نام Gratien GÉLINAS نمایشنامهای به نام Tit-Coqنوشت که بنا به باور بسیاری از مورخین، سرآغاز دوران تئاتر معاصر در کبک است. موضوع این نمایش که به درستی از دل موضوعات قابل لمس اجتماع کبک برآمده بود، آنقدر در میان مردم تاثیر گذاشت که در حدود ۲۰۰ اجرا در مونترال و شهرهای دیگر را برای این گروه به دنبال داشت. همچنین نسخه تلویزیونی هم از این تئاتر پخش شد و به شناخته شدن آن در بین مردم کمک زیادی کرد. این موفقیت به قدری عظیم بود که سایر گروههای کبکی را هم به فکر انداخت تا در سالهای ۱۹۵۰ نمایشهای تلویزیونی بنویسند و مراکز جدید برای تئاتر ایجاد کنند.
تاسیس رسانه بسیار مهم رادیوکانادا در سال ۱۹۵۲ یکی دیگر از عوامل پیشرفت هنر تئاتر در کبک بود که به وضعیت معیشتی و پیشرفت بازیگران، نویسندگان و تهیهکنندگان نمایشها کمک شایان توجهی کرد، زیرا فرصتهای بیشماری برای اجرا و بازی در رادیو و تلویزیون را به آنان میداد.