می خواستم در آخرین «سرخط» امسال درباره بهار بنویسم. از نوروز بگویم، از دور هم بودنهایمان در آغاز سال نو و در شهری که در آن هنوز بین گرمای خورشید و سرمای باد قطبی، کلنجار است. میخواستم برایتان از سبز شدن دلها بگویم و از آب شدن یخها!
خیلی دلم میخواست در آخرین «سر خط» امسال از یک سالگی «مداد» بگویم و اینکه از نوروز سال قبل که این مجله آنلاین را راه انداختیم تا این نوروز چه خاطراتی را با هم مرور کردیم. میخواستم از محبتی که به مداد داشتید، بنویسم و از اینکه فقط با حمایت خوانندههای خوبی مثل شما بود که توانستیم در کمتر از یکسال به رسانهای موثر در مونترال تبدیل شویم. دلم میخواست بادی به غبغب بیندازم و با افتخار از پیشرفتها، مقبولیت و پختگی مداد امروز نسبت به مداد پارسال برایتان تعریف کنم و از برنامههای سال بعد.
از ته قلبم مایل بودم این آخرین «سرخط» فقط مهر باشد و موفقیت و امید. اما در آخرین ساعاتی که مشغول تهیه این شماره بودیم، دوباره جهالت به زشتترین شکل خود ظهور کرد و آنقدر وقیحانه تصویر خود را به رخ دنیا کشید که حال همه آن حرفهای خوب از من گرفته شد.
از کشتار نیوزیلند حرف میزنم. مهم نیست طرف ظالم چه آیینی داشته، چه رنگی یا چه نژادی بوده و به کدام مرز جغرافیایی تعلق داشته. مهم نیست که قربانیان کدام خدا را میپرستیدهاند. مهم این است که نفرتپراکنی، ریشهها را مسموم میکند و این اتفاق، میوه درختی بوده که از ریشه مسموم تغذیه کرده بود.
ما امروز در جامعهای چندفرهنگی و آزاد زندگی میکنیم. جوامعی که در آن آزادیهای زیادی به «انسان» داده شده. اما آزادی با «مسئولیت» میآید. آزادی بیان، آزادی حمل اسلحه، آزادی دین و سایر آزادیها تا وقتی «آزاد» است که مسئولانه مورد استفاده قرار گیرد.
از «بهار» بیاموزیم و به «بودن» یکدیگر احترام بگذاریم!
سپاس فراوان از شما 🌹
خبرها رو در سایت تلگرامتون دنبال میکنم، به نظرم میاد گاهی یکم برای گذاشتن خبر ها عقب هستید ، بعضی وقتها یه اتفاق رو دو روز بعد خبرش رو توی تلگرام پخش میکنید .
ولی با این وجود عالی هستید و ممنون بابت اطلاع رسانیهاتون .
سال خوبی داشته باشید .
آزادی با «مسئولیت» میآید.
این جمله را باید با آب طلا نوشت.
ممنون