سالن تئاتر «سندنی» غروب چهاردهم اکتبر شاهد برگزاری کنسرت شهرام و حافظ ناظری بود. کنسرتی که بیشتر موسیقی تلفیقی بود تا آوازخوانی شهرام ناظری!
سالن تئاتر «سندنی» در خیابانی به همین نام و درست در پشت ساختمان کتابخانه بزرگ مونترال (Grande Bibliothèque) قرار دارد. سالنی بزرگ و زیبا با ظرفیت اسمی ۳ هزار صندلی که عملیات ساخت آن در سال ۱۹۱۶ به پایان رسید. در آن زمان این سالن بزرگترین سالن نمایش کانادا محسوب میشد.
اما دیشب و برای برگزاری کنسرت شهرام ناظری که یکی از اسطورههای بیبدیل آواز ایرانی است، طبقه اول این سالن هم به زحمت پر شده بود. مراسم با بیش از نیم ساعت تاخیر آغاز شد و با این وجود حتی وقتی صدای ساز آغاز شده بود، هنوز بعضی از تماشاچیان دنبال صندلیهای خود میگشتند.
گروه موزیک از پنج نوازنده، دو خواننده اپرا و شهرام ناظری و پسرش، حافظ ناظری تشکیل شده بود. به غیر از نوازندگان سازهای ضربی، بقیه اعضای گروه نوازندگان و همچنین خوانندگان اپرا غیرایرانی بودند. برخی از نیویورک آمده بودند و برخی از لندن.
این کنسرت، تلفیقی از موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی ملی ایران، موسیقی کلاسیک غربی، اپرا و آواز ایرانی بود. نیمه اول کنسرت از دو قطعه بسیار طولانی تشکیل شده بود که در آن آواز به معنی واقعی کلمه وجود نداشت و تلاش شده بود از آواز ایرانی به عنوان آواهای موسیقیایی استفاده شود. بنابراین اگر کسی برای گوش دادن به صدای آسمانی شهرام ناظری به سالن آمده بود، احتمالا پس از نیمه اول کنسرت دیشب، با دلخوری و سرخوردگی سالن را ترک کرده است.
در نیمه اول، حضار بیشتر موسیقی بیکلام شنیدند و چند باری هم که شهرام ناظری یا پسرش حافظ، تک مصرعهایی خواندند، بیشتر تلاش شده بود تا از آوای خواندن آنها در ساخت موسیقی استفاده شود و شعر، مفهومی عمیق در ساخت این قطعات نداشت یا حداقل به نظر شنونده نمیرسید. در ابتدای نیمه دوم شهرام ناظری به تنهایی دو قطعه بسیار زیبا اجرا کرد، یکی به فارسی و دیگری به کردی. خودش سهتار زد و خودش خواند و سالن را به وجد درآورد. این هنرنمایی یکنفره به راحتی نشان میداد که وزن موسیقیایی این هنرمند به تنهایی از کل تیم بیشتر است.
در ادامه حافظ ناظری، پسر شهرام ناظری و یکی از دو خواننده این کنسرت بعد از معرفی اعضای تیم نوازندگان و خوانندگان اپرا، رو به مردم درباره فلسفه ساخت قطعات اجرا شده در کنسرت «ناگفته» گفت: میدانم که کمی از شنیدن این قطعات عجیب ما دلخورید و انتظار شنیدن یک کنسرت موسیقی سنتی با آهنگهای قدیمی آشنا به ذهن را داشتید. فکر میکردید الان اینجا با پدرم، خاطره زمزمه میکنید و شبی خوش میگذرانید.
حافظ افزود: قطعات ما تلفیقی است و برای بچههای شما و بچههایِ بچههای آنها ساخته شده تا این رشته الفت و مهربانی بین مهاجران و فرهنگ غنی ایرانی و زبان فارسی پاره نشود. امشب ممکن است برخی از شما کودکانتان را با خود به سالن آورده باشید اما آیا آنها چند سال بعد فرزندان خود را به چنین کنسرتهایی خواهند آورد؟ ما تلاش کردیم تا با تلفیق موسیقی سنتی ایرانی با آنچه گوش این بچههای مهاجر با آن آشناست، کودکان شما را با موسیقی سنتی ایرانی آشتی دهیم.
حافظ ناظری: قطعات کنسرت «ناگفته» تلفیقی است و برای بچههای مهاجران و بچههایِ بچههای آنها ساخته شده تا رشته الفت و مهربانی بین مهاجران و فرهنگ غنی ایرانی و زبان فارسی پاره نشود
حافظ ناظری ادامه داد: روی همین اصل من این قطعات تلفیقی را ساختهام تا موسیقی سنتی پدر را به دنیای موسیقی مدرن امروز پیوند بدهم و پلی باشم بین آن ریشه و نسل آینده مهاجران در خارج از ایران. او همچنین اشاره کرد که در این کنسرت چند ساز جدید ایرانی از جمله یک ساز زهی به نام «حافظ» معرفی شده و آلبوم «ناگفته» که امشب در مونترال اجرا شد، توسط کمپانی سونی ضبط و توزیع شده است و برای چند هفته آهنگ پرفروش این کمپانی بوده است.
بعد از اتمام کنسرت که کلا در آن سه قطعه تلفیقی خیلی طولانی و دو قطعه زیبا و کوتاه از ترانههای قدیمی شهرام ناظری (یکی به فارسی و دیگری به کردی) اجرا شد، تماشاچیان در حالی سالن نمایش را ترک میکردند که به وضوح میشد آنها را به دو دسته ناراضیان و راضیان تقسیم کرد. دستهای که آمده بودند صدای شهرام ناظری را بشنوند، قطعا دیشب مایوس به خانه بازگشتهاند.
حاشیه اول
حافظ ناظری که نامش بر سردر تئاتر سندنی اشتباه درج شده بود شاید آهنگساز جوان و تلفیقیساز خوبی باشد. این را باید از یک کارشناس موسیقی پرسید اما با توجه به بیسوادی موسیقیایی نگارنده و فقط با اعتماد به گوشهایم باید بگویم خواننده خوبی نیست یا احتمالا دیشب حال حنجرهاش خوب نبود. مخصوصا در نیمه اول کنسرت یک جایی که تلاش داشت چهچهه سنتی ایرانی را چاشنی موسیقی تلفیقی خود کند، برای لحظاتی لبخند به چهره برخی حضار نشاند.
حاشیه دوم
درس بزرگ کنسرت دیشب، فروتنی و مردمداری استاد شهرام ناظری بود. در هیچ زمانی از کنسرت دیشب که بعضی وقتها خستهکننده میشد، شهرام ناظری فراموش نکرد با مردم ارتباط برقرار کند و وقتی حافظ ناظری از فلسفه ساخت قطعات تلفیقی خود سخن گفت، شهرام ناظری از دو کودکی که در ردیف اول نشسته بودند و بدون سروصدا به موسیقی گوش داده بودند تشکر کرد و با پرسیدن نام آنها، مردم را به کف زدن برای کودکان تشویق کرد. موضوعی که با اطمینان برای همیشه در حافظه آن دو ضبط خواهد شد.
حاشیه سوم
برای اسم بزرگی مثل شهرام ناظری، سالن دیشب را باید «خالی» نامید. این موضوع، دو مسئولیت بر گرده دو گروه میگذارد. اول برنامهگزاران که نباید فراموش کنند با پذیرفتن مسئولیت برگزاری کنسرت برای چنین نامهای بزرگی، امانتدار مردم میشوند. پاسداری از حرمت هنرمند محبوب مردم، مسئولیت بزرگی است که بخشی از آن، آبرومندانه برگزار کردن مجلس است. جدای از سالن مناسب، کارمندان آموزش دیده شده و فضای مناسب سالن سندنی، وضعیت تعداد صندلیهای خالی مناسب نام شهرام ناظری نبود و انتظار تلاش بیشتری از برگزارکنندگان میرفت.
از سوی دیگر مونترالیهای ایرانیتبار نباید فراموش کنند که چنین برنامههایی به شرطی تداوم خواهند داشت که مردم در سبد مالی ماهانه خود بودجهای هم برای فرهنگ و هنر در نظر بگیرند. مخصوصا وقتی نامی بزرگ میهمان شهرمان میشود، حفظ حرمت او بر کامیونیتی کوچک ما واجب خواهد بود.
آقای نویسنده محترم خوبه که شما نگاه تیزبینی دارید ولی آیا از تکنیک ساندویچ برای یک انتقاد سازنده چیزی شنیدین؟ تکنیکی که به فرد مورد نظر ابزاری برای ارتقا میدهد و نه اینکه خودش ابزاری باشه برای از بین بردن انگیزه طرف مورد نظر . البته تقصیر شما نیست ما ایرانیها اینگونه آموختیم که چیزی که به مذاق ما خوش نیامده پس باید به باد انتقاد گرفته بشه. حالا من از شما میپرسم شما که تا این حد تیز بین هستین لطفا چند مورد مثبت هم که کم هم نبودن رو ذکر کنین.
تعداد صندلی های خالی محکی برای کیفیت اجرا نیست. هرچند که ای کاش تعداد صندلی های خالی بیشتر بود اما حضوری سرشار از آگاهی بیشتر و بیشتر. نویسنده فرهیخته ایی چون شما بهتر بود کاملا بیطرفانه و با ذکر نکات مثبت بیشمار و کاستی هایی اندک متن را بی نقص مینمودید.
با تشکر از مجله مداد که خبرهای ایرانیان مونترال را پوشش میدهد. ای کاش به جهت افزایش کیفیت مطالب به جای تهیه خبرهای غیرکارشناسی و زرد و توجه به حواشی، خبرهای با ارزش و با محتوی تهیه گردد.
کمیت و تعداد حضار فاکتور مناسبی برای ارزیابی کیفیت کنسرت نمی باشد بلکه کیفیت حضور حضار که تمام سالن به احترام نوای ان شب در سکوت کامل گوش جان سپرده بودند به ثانیه ثانیه کنسرت نشان از کیفیت بالا و ارزش بالای ان موسیقی و ان صداهای بی نظیر بود.
کاش نویسنده محترم این خبر اول در مورد سطح دانش و اگاهی خود در خصوص موسیقی و اواز مینوشتند که بدانیم با چه سطح کارشناسی ای چهچهه یک هنرمند فرهیخته و نواور در موسیقی ایرانی که سالها در این عرصه مطالعه نموده و رنج برده مورد انتقاد قرار گرفته و لبخند حضار از نگاه تیزبین ایشان پنهان نمانده.
من دیشب در دسته ناراضیان بودم. بیش از صد دلار پول داده بودم تا آواز استاد ناظری را بشنوم اما بخش موسیقی تلفیقی خیلی طولانی بود و خیلی جاها به نظرم فقط سر و صدای درهم بود.
به قول خانم آیدا احتمالا بنده بیسوادم. اما من میگم اگر قرار بود این آهنگها را بشنویم باید به ما میگفتند. من به هوای شهرام ناظری آمده بودم.
در هر صورت از دیدن استاد خوشحال شدم.
تنش سالم!