در ژرفای جنگلهای بورئال و همیشهسبز کانادا، جایی که بوی صنوبر در هوا میپیچد و صدای باد میان شاخهها طنین میاندازد، موجودی زندگی میکند که بیشتر شبیه خیال است تا واقعیت. موجودی سبک، خاموش و شبزی که از درختی به درخت دیگر میلغزد بیآنکه صدایی از خود بر جای بگذارد. سنجاب پرندهٔ شمالی (Glaucomys sabrinus)، یکی از شگفتانگیزترین پستانداران کوچک این سرزمین است؛ جانوری که اگرچه بهندرت در روز دیده میشود، اما حضورش نشانهای از تپش زندگی در تاریکی جنگلهای کاناداست.
پرواز در سکوت
سنجاب پرندهٔ شمالی واقعاً پرواز نمیکند بلکه در اسمانو به واسطه بافتهای بال مانندش بر روی هوا سِر می خورد. غشایی نازک به نام پاتاژیوم از مچ دست تا مچ پا کشیده شده که همچون چتری انعطافپذیر، او را در میان درختان حمل میکند. هنگامی که از شاخهای رها میشود، بدنش را میگستراند و دم پهنش را مانند سکان هواپیما تنظیم میکند تا با دقتی حیرتانگیز بر شاخهٔ بعدی فرود آید. آزمایشهای میدانی نشان دادهاند که این جانور میتواند تا ۴۵ متر را در یک سرخوردن طی کند، و در شرایط استثنایی حتی به حدود ۸۰ تا ۹۰ متر نیز برسد. زاویهٔ سرخوردنش حدود ۲۵ تا ۳۰ درجه است و نسبت فاصلهٔ افقی به عمودی آن نزدیک به دو به یک. در سکوت شب، تنها سایهای نرم از او میان شاخهها عبور میکند؛ رقصی شبانه که بخشی از ریتم زندهٔ جنگل است.
چشمان سیاه و درشتش درخشان و براقاند، و با شبدیدی خارقالعاده، مسیر را در تاریکی تشخیص میدهند. وزنش میان ۱۱۰ تا ۲۳۰ گرم است و طول بدنش حدود ۲۵ تا ۳۷ سانتیمتر؛ نیمی از آن را دمی پهن و نرم تشکیل میدهد. رنگ پشتش قهوهای مایل به خاکستری است و شکمش سفید، پشمی به نرمی مخمل که در زمستان چگالتر میشود تا گرما را حفظ کند.
زیستگاه و گستره
سنجاب پرندهٔ شمالی تقریباً در سراسر جنگلهای کانادا پراکنده است: از یوکون و آلاسکا تا نوا اسکوشیا، از کوههای راکی در بریتیش کلمبیا تا جنگلهای توسکا و افرا در کبک و انتاریو. تنها دشتهای مرکزی و مناطق توندری بیدرخت شمال، از قلمرو او بیرون ماندهاند. پژوهشهای وزارت محیطزیست کانادا نشان میدهد که این گونه در بیش از ۹۰ درصد جنگلهای شمالی حضور دارد و تراکم جمعیتش در زیستگاههای ایدهآل، گاه به ده فرد در هر هکتار میرسد.
او ساکن جنگلهای قدیمی است؛ جنگلهایی با درختان تنومند، تنههای پوسیده و شاخههای توخالی که خانهای مناسب برای لانهسازی فراهم میکنند. بیشتر لانهها در حفرههایی ساخته میشوند که پرندگان چوبخوار در تنهٔ درختان ایجاد کردهاند. این وابستگی به درختان کهنسال باعث شده که کاهش جنگلهای دستنخورده، تهدیدی پنهان برای بقای او باشد.
در جنگلهای مرطوب ساحلی بریتیش کلمبیا، سنجابهای پرندهٔ شمالی از گونهای متمایز به نام G. s. yukonensis هستند، در حالیکه در کبک و نیوبرانزویک زیرگونههای دیگری با سازگاریهای محلی زندگی میکنند. این تنوع، خود نشانهای از دیرینگی و انعطافپذیری ژنتیکی گونه در برابر اقلیمهای متنوع کاناداست.
زندگی در سرمای استخوانسوز
برخلاف بسیاری از پستانداران کوچک، سنجاب پرندهٔ شمالی نه hibernation دارد و نه به خواب زمستانی فرو میرود. او تمام زمستان را فعال میماند، اما برای زنده ماندن در دمای منفی ۳۰ تا منفی ۴۰ درجه، راهحل هوشمندانهای دارد: همزیستی گرمایی. در شبهای سرد، چند سنجاب – گاه تا ده فرد – در یک لانه جمع میشوند و با فشردن بدنهای گرمشان، دمای درون لانه را تا ۲۰ درجه بیشتر از بیرون حفظ میکنند. این رفتار اجتماعی، استثنایی در میان سنجابهاست که معمولاً انفرادی زندگی میکنند.

در طول تابستان، فعالیتش افزایش مییابد. او شبها از شاخهای به شاخهٔ دیگر میپرد و با بویایی بسیار قوی خود، قارچهای زیرزمینی موسوم به ترافلهای مایکوریزایی را مییابد. این قارچها نهتنها غذای اصلی او، بلکه پایهٔ سلامت جنگلاند. سنجاب پرنده با خوردن ترافلها و دفع اسپورهایشان، به پخش آنها در خاک کمک میکند. بدون او، درختان کاج و صنوبر نمیتوانستند شبکههای زیرزمینی همزیستی قارچی خود را بازسازی کنند.
رژیم غذاییاش گسترده است: از قارچ و دانه و جوانه تا حشرات و حتی تخم پرندگان. او در واقع همهچیزخوار است. در فصل فراوانی، مواد غذایی را در شکاف درختان یا زیر خزهها ذخیره میکند تا زمستان را با ذخایر مطمئن بگذراند.
چرخهٔ زندگی
فصل جفتگیری سنجاب پرنده از اواخر زمستان آغاز میشود. نرها در ماه مارس تا مه به دنبال مادهها میگردند. دوران بارداری حدود ۳۷ تا ۴۲ روز است و هر ماده معمولاً یک بستر ۲ تا ۶ توله به دنیا میآورد. در مناطق جنوبیتر، گاه دو زایمان در سال گزارش شده است. نوزادان نابینا و بیمو زاده میشوند و حدود ۴۰ روز در لانه میمانند تا به بلوغ برسند. در تابستان همان سال، توانایی پرش و سرخوردن پیدا میکنند.
طول عمر سنجاب پرنده در طبیعت حدود پنج تا شش سال است، اما شکارچیان طبیعی بسیاری دارد: جغد خالدار شمالی، جغد شاخدار بزرگ، سمور کانادایی، لینکس و روباه سرخ. مرگ بسیاری از آنها نتیجهٔ تعقیب و گریزهای شبانه در میان شاخههاست.
گونهٔ نشانگر سلامت جنگل
دانشمندان بومشناسی سنجاب پرندهٔ شمالی را «گونهٔ نشانگر» مینامند؛ یعنی حضور یا غیابش شاخصی از وضعیت اکوسیستم است. این جانور تنها در جنگلهای سالم و کمدستخورده دوام میآورد. اگر جمعیتش کاهش یابد، معمولاً نشانهٔ تخریب زیستگاه، قطع درختان کهنسال یا افت تنوع قارچی است.
در بسیاری از مطالعات جنگلداری در بریتیش کلمبیا و آلبرتا، بررسی وجود این سنجاب در کنار پایش قارچهای مایکوریزایی انجام میشود تا سلامت خاک و چرخهٔ مواد مغذی ارزیابی گردد. درواقع، او نهتنها مصرفکنندهٔ قارچهاست، بلکه واسطهٔ بازتولید آنها نیز هست؛ هر دانهٔ مدفوعش میتواند هزاران اسپور قارچی را در جنگل پراکنده کند.
از سوی دیگر، سنجاب پرنده دانههای کاج را جابهجا میکند و در بازسازی طبیعی جنگل نقش دارد، هرچند گاهی با خوردن بخشی از آنها، تعادل را تغییر میدهد. اما در زنجیرهٔ غذایی، جایگاهی حیاتی دارد: حذف او میتواند کل ساختار شکارچیان شبزی را مختل کند.
تهدیدها و وضعیت حفاظتی
خوشبختانه، در سراسر کانادا وضعیت حفاظتی سنجاب پرندهٔ شمالی پایدار است. فهرست سرخ IUCN او را در طبقهٔ «کمترین نگرانی» (Least Concern) قرار داده و کمیتهٔ COSEWIC در کانادا نیز آن را امن (Secure) ارزیابی کرده است. در هیچیک از استانها در فهرست قانون حفاظت گونههای در خطر (SARA) قرار ندارد.
با اینحال تهدیدها در کمیناند. قطع درختان کهنسال برای صنعت چوب، بزرگترین خطر است. همچنین تکهتکهشدن جنگلها، جادهسازی و آتشسوزیهای گسترده زیستگاههای پیوستهٔ او را از هم جدا میکند. تغییرات اقلیمی نیز بر روابط پیچیدهاش با قارچهای زیرزمینی تأثیر میگذارد؛ گرمایش و خشکسالی باعث کاهش رطوبت خاک و در نتیجه کاهش ترافلها میشود.
در مناطق جنوبی، همپوشانی با گونهٔ دیگر سنجاب پرنده یعنی سنجاب پرندهٔ جنوبی (Glaucomys volans) در حال افزایش است. دو گونه میتوانند هیبرید تولید کنند، اما این آمیختگی ممکن است به از بین رفتن خلوص ژنتیکی سنجاب پرندهٔ شمالی بینجامد. پژوهشهای دانشگاه لاوال نشان میدهد که این پدیده بیشتر در جنوب انتاریو و کبک در حال رخ دادن است و نشانهای از جابهجایی اقلیمی گونهها به سوی شمال است.
جعبهٔ گونه
مقاومت در برابر آتش و تغییر
در سال ۲۰۱۶، آتشسوزی گستردهٔ فورت مکموری هزاران هکتار از جنگلهای آلبرتا را سوزاند. پژوهشهای بعدی نشان دادند که سنجابهای پرنده از نخستین پستاندارانی بودند که به منطقه بازگشتند. آنها از حفرههای باقیمانده یا حتی ساختمانهای متروکه برای لانهسازی استفاده کردند و ظرف یک سال جمعیتشان بازیابی شد. این توان بازسازی سریع، نشانهای از انعطاف بالای گونه در برابر اختلالات محیطی است.
در آیینهٔ فرهنگ و اسطوره
سنجاب پرنده تنها بخشی از تنوع زیستی نیست؛ در فرهنگهای انسانی نیز جایگاهی نمادین دارد. در میان بسیاری از جوامع بومی آمریکای شمالی، سنجابها مظهر زیرکی، صرفهجویی و کاردانی هستند. داستانهایی از ملتهای کری، آنیشینابه و هایدا نقل شده که سنجابها را پیامآور فصول میدانند؛ جانورانی که آمدن سرما یا باران را پیشبینی میکنند.

در افسانههای هایدا در ساحل غربی بریتیش کلمبیا، از «روحهای پرندهٔ جنگل» سخن گفته میشود که دانههای حیات را در تاریکی پخش میکنند؛ استعارهای شاعرانه که بهخوبی با رفتار واقعی سنجاب پرنده همخوانی دارد. در برخی روایتهای اقوام پونکا و اوماها در دشتهای مرکزی آمریکا، سنجاب پرنده با ماه و باروری ارتباط دارد؛ پرندهای شبانه که چرخههای زندگی را تداوم میبخشد.
در فرهنگ اروپایی–کانادایی نیز، از قرن نوزدهم به بعد، ماجراجویان و شکارچیان شمال، پرشهای او را با چتربازان آسمانی مقایسه کردهاند. حتی در بعضی کتابهای کودکان، سنجاب پرنده به عنوان «قهرمان خاموش جنگل» تصویر شده است.
نام علمیاش، Glaucomys sabrinus، از واژههای یونانی و لاتین میآید: «glaukos» به معنی خاکستری یا درخشان و «sabrinus» به معنی «روح رودخانه». شاید اشارهای باشد به زیستگاههای مرطوب و جنگلی کنار جویبارها، جایی که بیشترین حضور او ثبت شده است.
دیدار در شب
در پارکهای ملی کانادا، از جمله بنف و یوهو در راکیها، تورهای شبانه برای تماشای سنجاب پرنده برگزار میشود. بازدیدکنندگان با چراغهای قرمز کمنور قدم میزنند تا جانور را آزار ندهند و در سکوت، لحظهٔ پرش او را میان شاخهها میبینند؛ لحظهای که گویی ستارهای کوچک در جنگل حرکت میکند.
تماشای او یادآور این واقعیت است که زیبایی حیاتوحش فقط در خرسهای گریزلی یا گوزنهای عظیمالجثه خلاصه نمیشود؛ در بدن ۲۰۰ گرمی یک سنجاب هم، شگفتی طبیعت موج میزند.
نگهبان کوچک، پیوند بزرگ
سنجاب پرندهٔ شمالی پلی است میان درخت و قارچ، میان حیوان و خاک، میان شب و روز. او در خاموشی، نقش نگهبان چرخهٔ حیات را بازی میکند. هر پرش او اسپورهای تازهای در خاک میکارد؛ هر لانهاش پناهگاهی برای گرمای زندگی در سرمای شمال است.
در جهانی که جنگلهایش زیر فشار تغییر اقلیم و بهرهبرداری صنعتی میلرزد، داستان این جانور یادآوری است از پیوندهای نادیدنی که بقا را ممکن میسازد. او شاید کوچک و ناپیدا باشد، اما نقش او در حفظ تعادل اکوسیستمهای شمالی بیبدیل است.
اگر روزی در غروبهای نقرهای کانادا قدم زدید و سایهای نرم را دیدید که از درختی به درخت دیگر میپرد، بدانید که او نه تنها در پی دانه یا قارچ است، بلکه پیامآور همزیستی و سازگاری است؛ نگهبان خاموش جنگلهای شبزندهٔ شمال.













