مداد، رسانه آنلاین مونترال

تبلیغات
 

جزیره بل: افسانه هاگ و سایه‌های گذشته

تبلیغات: برای کسب اطلاعات بیشتر روی هر پوستر کلیک کنید

 

جایی که بختک کانادایی گام می زند

در دل خلیج کانسپشن، جایی که اقیانوس اطلس با صخره‌های ناهموار نیوفاندلند هم‌آغوش می‌شود، جزیره بل چون نگینی فراموش‌شده می‌درخشد. این جزیره کوچک، با مساحتی حدود ۳۴ کیلومتر مربع، بیش از هر چیز به خاطر معادن عظیم سنگ‌آهنش شناخته می‌شود؛ گنجی که از اواخر قرن نوزدهم تا دهه ۱۹۶۰، بیش از ۱۰۰ میلیون تن سنگ‌آهن از دل زمینش استخراج شد و آن را به یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان آهن در جهان بدل کرد. اما فراتر از این ثروت زیرزمینی، بل آیلند – یا همان‌طور که محلی‌ها می‌گویند، “بل” – زادگاه افسانه‌هایی است که خواب آسوده شهروندان را گاهی به کابوس بدل می‌کند.

در این روایت، که بخشی از مجموعه “کانادا تسخیرشده” است – سری داستانی که توسط پست کانادا و ضرابخانه سلطنتی کانادا به تصویر کشیده شده و شامل تمبرها و سکه‌های هالووینی می‌شود – ما به عمق تاریک افسانه “هاگ جزیره بل” فرو می‌رویم. این داستان نه تنها یک افسانه شهری است، بلکه آینه‌ای از تاریخ تلخ جنگ جهانی دوم، انزوای جزیره‌ای و ترس‌های عمیق انسانی از ناشناخته‌هاست.

تاریخ بل آیلند با قدمتی باستانی آغاز می‌شود.

نمایی از جزیره بل

پیش از ورود اروپاییان، سرزمین نیوفاندلند قلمرو قوم بئوتوک بود؛ بومیانی که به خاطر رنگ قرمز بدل‌هایشان از سوی مهاجران “رقصندگان قرمز” نامیده می‌شدند، اما در قرن نوزدهم به دلیل بیماری، گرسنگی و درگیری‌ها منقرض شدند. اولین ساکنان دائمی جزیره در اوایل قرن هجدهم ظاهر شدند. گریگوری نورمور، که اغلب به عنوان نخستین ساکن دائمی در سال ۱۷۴۰ یاد می‌شود، با خانواده‌اش از سرزمین اصلی به این صخره‌های ناهموار پناه برد. زندگی در بل سخت بود: زمستان‌های طوفانی، خاک حاصلخیز اما محدود، و اقیانوسی که هم نان‌آور بود و هم قاتل. ماهیگیری و کشاورزی، ستون‌های اصلی اقتصاد بودند. مردان جزیره به شکار فوک می‌رفتند، و زنان در مزارع کوچک گندم و سبزیجات می‌کاشتند. اما این آرامش نسبی با کشف معادن آهن در ۱۸۹۲ دگرگون شد.شرکت نوا اسکوشیا استیل (DOSCO) معادن را در ۱۸۹۵ افتتاح کرد و بل را به یک شهر صنعتی بدل نمود. واوانا، بزرگ‌ترین شهرک جزیره با بیش از ۹۰۰۰ ساکن در اوج رونق، به “پایتخت آهن کانادا” معروف شد. کارگران از سراسر جهان – انگلیسی‌ها، ایرلندی‌ها، اسکاتلندی‌ها، آلمانی‌ها و استونیایی‌ها – برای کار در تونل‌های تاریک و مرطوب معادن هجوم آوردند. این مهاجرت، فرهنگ جزیره را غنی کرد، اما سایه‌های تاریک هم به همراه آورد: حوادث مرگبار، اعتصابات خشن در ۱۹۲۰ و ۱۹۵۰، و انزوایی که با فری تنها به سرزمین اصلی متصل می‌شد. تا ۱۹۶۶، وقتی معادن بسته شد، بل بیش از نیمی از تولید آهن کانادا را تأمین می‌کرد. اما تعطیلی معادن، جزیره را به ورطه بیکاری و مهاجرت کشاند. امروزه، با جمعیتی حدود ۲۰۰۰ نفر، بل به گردشگری روی آورده: تورهای معدنی زیرزمینی، صخره‌های ۴۵ متری، و غارهای دریایی که یادآور دوران کامبرین هستند – دورانی که ۵۴۱ میلیون سال پیش، انفجار زندگی در اقیانوس رخ داد و بل را به یک سایت زمین‌شناختی منحصربه‌فرد بدل کرد.

اما تاریک‌ترین فصل تاریخ بل، جنگ جهانی دوم است.

 نیوفاندلند در آن زمان هنوز مستقل بود – تا ۱۹۴۹ به کنفدراسیون کانادا نپیوست – و به عنوان یک دمنیون بریتانیا، در خط مقدم دفاع از اقیانوس اطلس قرار داشت. بل آیلند، با معادن حیاتی‌اش، هدف جذابی برای زیردریایی‌های آلمانی (U-boatها) بود. در ۵ نوامبر ۱۹۴۲، U-۵۱۸ دو کشتی را غرق کرد: SS Rose Castle با ۹۰ خدمه، و SS Free French با محموله مهمات. در ۲ دسامبر همان سال، U-۶۲۰ به SS Cornwallis حمله کرد و آن را به قعر خلیج فرستاد. این حملات، که تنها موارد حمله مستقیم به خاک آمریکای شمالی در جنگ جهانی دوم بودند، ۵۶ کشته بر جای گذاشتند. بقایای کشتی‌ها هنوز در عمق ۳۰ متری آب‌ها پوسیده‌اند و در ۲۰۱۹، نیروی دریایی کانادا بمب‌های منفجرنشده را از آن‌ها خنثی کرد. این رویدادها، ترس از “دشمن نامرئی” را در دل ساکنان کاشتند: شایعات از جاسوسان آلمانی که در جزیره قایم شده‌اند، و دخترانی که با ملوانان “دشمن” روابط پنهانی داشتند.

این زمینه تاریخی، بستر افسانه هاگ را فراهم کرد – افسانه‌ای که ریشه در وحشت واقعی جنگ دارد، اما به یک موجود ماوراءطبیعی بدل شده است.افسانه هاگ بل آیلند، که به “زن سفید” یا “هاگ باتلاق” هم معروف است، یکی از مشهورترین افسانه‌های شهری کانادا است.

 این موجود، روح یک زن جوان است که در باتلاق‌های دور باغ دوبین (Dobbin’s Garden) – مزرعه‌ای متروکه در غرب جزیره – پرسه می‌زند. او نماد انتقام و تنهایی است، و داستانش با عناصری از فولکلور ایرلندی و انگلیسی آمیخته شده: هاگ‌ها در اساطیر سلتیک، پیرزنی جادوگرند که بر سینه خوابندگان می‌نشینند و آن‌ها را خفه می‌کنند – پدیده‌ای که امروزه به عنوان “فلج خواب” (sleep paralysis) شناخته می‌شود، اما در نیوفاندلند به “حمله هاگ” معروف است و مشابه آن در افسانه‌های ایرانی، نزدیک به بختک است.

داستان اصلی در دوران جنگ جهانی دوم رخ می‌دهد.

 دختری جوان از اوپر آیلند کوو (Upper Island Cove)، خدمتکار خانواده‌ای ثروتمند در واوانا، عاشق یک ملوان آلمانی از زیردریایی U-boat می‌شود. در شب‌های مه‌آلود، آن‌ها در باتلاق‌های دورافتاده ملاقات می‌کنند، جایی که گل‌های وحشی زرد و بنفش زیر نور ماه می‌درخشند. اما عشق‌شان کشف می‌شود. آلمانی‌ها، برای حفظ راز، دختر را به باتلاق می‌برند و او را خفه می‌کنند. در حالی که نفس‌های آخرش را می‌کشد، فریاد کمک سر می‌دهد: “کمک کنید! کسی بیاید!” اما محلی‌ها، که از ترس فری‌های شیطانی – جن‌های بدشکل بلندی دو فوت با چهره‌های کریه – دوری می‌کنند، صدایش را نادیده می‌گیرند.

 فری‌ها در فولکلور بل، موجوداتی بدذات هستند که در باتلاق باتلر (Butler’s Marsh) زندگی می‌کنند؛ آن‌ها کودکان را می‌دزدند، خانه‌ها را تسخیر می‌کنند، و با صدای فریبنده‌شان مسافران را به کام مرگ می‌کشانند.

 یکی از داستان‌ها می‌گوید فری‌ها در ۱۹۵۰ کودکی را از گهواره دزدیدند، و مادرش تا آخر عمر در جستجویش گریست.پس از مرگ، روح دختر به هاگ بدل می‌شود. او در شب‌های مه‌آلود ظاهر می‌شود: ابتدا چون زنی زیبا در لباس سفید، با موهای بلند و چشمانی دلربا، که مسافران تنها را به سوی باتلاق می‌خواند. اما وقتی نزدیک می‌شود، تغییر می‌کند. به زانو می‌افتد، چهار دست و پا راه می‌رود، لباس سفیدش به پارچه‌های خاکستری پاره‌پاره بدل می‌شود، گوشت از استخوان‌هایش می‌ریزد، و چهره‌اش به پیرزنی بی‌دندان با چشمانی گودافتاده تبدیل می‌گردد. بوی گوگرد – مانند تخم‌مرغ گندیده، اما ده برابر بدتر – فضا را پر می‌کند و قربانی را فلج می‌کند.

او نجوا می‌کند: “هیچ‌کس به کمکم نیامد، حالا هیچ‌کس به کمک تو نمی‌آید. آنچه من چشیدم، تو بچش. آنچه من بو کردم، تو بو کن.”

 قربانی، ناتوان از حرکت، احساس می‌کند هاگ بر سینه‌اش می‌نشیند، نفسش را می‌گیرد، و خاطرات مرگ دردناک را به او منتقل می‌کند. صبح، اگر زنده بماند، با کبودی‌هایی مرموز و بوی گوگرد بیدار می‌شود.این افسانه، مانند بسیاری از داستان‌های هاگ در نیوفاندلند، ریشه در واقعیت دارد. فلج خواب، که در جزیره شایع است – شاید به دلیل خستگی معدن‌کاران یا هوای مرطوب – با توهمات بصری و بویایی همراه است. اما هاگ بل فراتر از یک اختلال روانی است؛ او هشداری اخلاقی است. محلی‌ها می‌گویند او کسانی را تنبیه می‌کند که به فریادهای کمک بی‌توجه‌اند، یا عاشقان ممنوعه را. یکی از روایت‌ها می‌گوید هاگ گاهی به شکل خرگوش ظاهر می‌شود و مسافران را به باتلاق می‌کشاند، یا به مه غلیظ بدل می‌شود و در را می‌کوبد: اگر در را باز کنی، نفرین می‌آورد.

در نسخه‌ای دیگر، هاگ مردی است که خود را زن جا زده – شاید اشاره به جاسوسان جنگی.افسانه‌هاگ نه تنها در قصه‌های دهانی، بلکه در فرهنگ معاصر هم جاودانه شده. در ۲۰۱۶، پست کانادا در سری “کانادا تسخیرشده” – که ۱۵ داستان ارواح کانادایی را به تمبر بدل کرد – هاگ بل را جاودانه نمود.

 این تمبر، با تصویر زنی سفیدپوش که به هاگ کریه بدل می‌شود، یکی از محبوب‌ترین‌ها بود و حتی الهام‌بخش یک نمایش تئاتر در تابستان آن سال شد. ضرابخانه سلطنتی هم سکه ۲۵ سنتی هالووینی ساخت: با طراحی لنتیکولار که با کج کردن، هاگ را از فرشته به شیطان نشان می‌دهد. هنری کران، رئیس گردشگری بل و راهنمای تورهای شبانه “ارواح بل آیلند”، می‌گوید: “بل، تسخیرشده‌ترین جزیره آمریکای شمالی است.” تورهای او، که در غروب آفتاب آغاز می‌شود، بازدیدکنندگان را به باتلاق‌ها می‌برد: جایی که صدای باد مانند نجوا، و سایه درختان مانند دست‌های فری به نظر می‌رسد. بیش از ۱۲ هزار گردشگر سالانه می‌آیند، نه فقط برای معادن، بلکه برای این هیجان ماوراءطبیعی.

اما هاگ تنها روح بل نیست. جزیره پر از داستان‌های ترسناک است.

 در غارهای سوآلوز هول (Swallow’s Hole)، ارواح معدن‌کاران مرده در انفجارهای ۱۹۱۸ پرسه می‌زنند – انفجاری که ۴۲ جان گرفت. قطار شبح، که سوتش مرگ یکی از نزدیکان را خبر می‌دهد، و بانگ (Bang)، موجودی که با ضربه بر درها هشدار می‌دهد. فری‌های باتلاق باتلر، که رابرت چایف، نمایشنامه‌نویس نیوفاندلندی، آن‌ها را “موجوداتی پیچ‌خورده و شرور” توصیف کرده، هنوز هم کودکان را می‌ترسانند.

 یکی از داستان‌ها می‌گوید فری‌ها در ۱۹۰۰ بیماری مرموزی بر جزیره فرستادند، و مهاجران اولیه آن را به انتقام طبیعت نسبت دادند. حتی زمین‌شناسی بل، با لایه‌های کامبرینش، به افسانه‌ها جان می‌دهد: صخره‌هایی که مانند زنگوله (Bell Rock) از آب بیرون زده، نماد هشداری ابدی است.امروز، بل آیلند نمادی از استقامت است. معادن بسته، اما تورهای معدنی و غواصی به لاشه‌های جنگی، جان تازه‌ای به جزیره بخشیده. افسانه هاگ، بیش از یک داستان ترسناک، یادآوری است از زخم‌های جنگ، انزوای جغرافیایی، و قدرت داستان‌گویی برای التیام. در شب‌های مه‌آلود، وقتی باد از باتلاق دوبین می‌وزد، هنوز هم می‌توان بوی گوگرد را حس کرد – یا شاید فقط خیال؟ در سری کانادا تسخیرشده، هاگ بل به ما می‌گوید: گذشته هرگز دفن نمی‌شود؛ آن نفس می‌کشد، خزیده می‌رود، و منتظر است تا داستانش را بازگو کنیم.

مسعود هاشمی، مشاور املاک در مونترال
 

نیازمندیهای مداد
کسب‌وکارهای مونترالی

محمد تائبی، مشاور و بروکر بیمه
محمد تائبی، مشاور و بروکر بیمه
کلینیک دندانپزشکی ویلری، دکتر عندلیبی
دارالترجمه رسمی فرهنگ
مریم رمضانلو، کارشناس وام مسکن
 
رضا نوربخش، نماینده فروش نیسان
آکادمی موسیقی هارمونی
آکادمی موسیقی هارمونی

«مداد» در چند خط

«مداد»، مجله آنلاین مونترال
مداد یعنی کودکی، صداقت، تلاش تا آخرین لحظه، یعنی هر قدر کوچک‌تر، همان‌قدر باتجربه‌تر

ارتباط با «مداد»:
تلفن: 4387388068
آدرس:
No. 3285 Cavendish Blvd, Apt 355
Montréal, QC
Canada

مداد مسئولیتی درباره صحت آگهی‌ها ندارد

بازنشر فقط به شرط لینک به مطلب اصلی در وب‌سایت مداد

«مداد» در شبکه های اجتماعی

مداد، مجله آنلاین مونترال

آمار بازدید از «مداد»

  • 1,953
  • 5,631
  • 34,404
  • 321,578
  • 1,110,068

MÉDAD
Persian E-magazine of Montr
éal

MÉDAD is an Independent, Montreal based, Persian Language E-Magazine.
Using the digital platform, Medad is trying to be the voice of Afghan / Iranian-Montrealers.
Medad Editorial is formed by a group of experienced and independent journalists.

Tel: 4387388068

Address:3285 Cavendish Blvd, #355
Montréal

امیر سام، مشاور املاک