داستان دهمین قسمت از مجموعه جنگنامه ایرانیان به تقابل مهم تاریخی میان پرات باختر اختصاص دارد. نبردی از مرزهای طبرستان تا دروازههای هندوکش
در میانهی قرن دوم پیش از میلاد، در چشماندازی پرآشوب از شرق فلات ایران تا بلندیهای باختر، نبردی تعیینکننده در تاریخ باستانی ما شکل گرفت؛ نبردی که نهتنها نقشهی ژئوپلیتیک منطقه را دگرگون کرد، بلکه بنیانهای یکی از طولانیترین شاهنشاهیهای تاریخ ایران را تثبیت نمود. این درگیری میان شاهنشاهی نوپای اشکانی و پادشاهی یونانی باختر، در دل کشاکشهای تمدنی، اقتصادی و نظامی، سرنوشت آسیای مرکزی را تا قرنها بعد رقم زد.
خیزش دو قدرت شرقی
پس از مرگ اسکندر مقدونی (۳۲۳ پ.م.) و فروپاشی امپراتوری او، جانشینانش (سلوکیان) کنترل سرزمینهای پهناوری از شرق مدیترانه تا رود سند را بهدست گرفتند. اما در دل این امپراتوری گسترده، گریزگاههایی شکل گرفت که بذر استقلال را در خود پروراندند. در شمال شرقی ایران، قومی ایرانیتبار بهنام پرنیها، به رهبری ارشک، پایهگذار دودمان اشکانی، در حدود ۲۴۷ پ.م. سر به استقلال برداشتند و پارت را بنیان گذاشتند. در همان دوره، ساتراپ یونانی باختر، دیودوتوس، از سلطهی سلوکی رها شد و پادشاهی باختر را در حدود ۲۵۰ پ.م. پایهریزی کرد.
هر دو قدرت در ابتدا تحت فشار سلوکیان بودند و دشمنی مشترک، مانعی موقت برای تقابل مستقیم آنها شد. اما بهمحض تثبیت پایههای حکومت، نگاهها به شرق و غرب دوخته شد: باختر با آرزوی گسترش تا هند، و پارت با چشمانداز بازپسگیری فلات ایران.
درگیریهای نخست: نبردهای فرهاد یکم
فرهاد یکم، دومین شاه اشکانی، در حدود ۱۷۶–۱۷۱ پ.م. نخستین تلاشها را برای گسترش به شرق آغاز کرد. او مناطقی مانند تپوریه (طبرستان امروزی) و بخشهایی از دروازههای کاسپین را به قلمرو پارت افزود. در همین زمان، اوکراتید یکم، پادشاه جاهطلب باختر، پس از یک کودتا به قدرت رسید و تمرکز خود را بر لشکرکشیهای شرقی در هندوکش و هند گذاشت.
درگیری مستقیم میان فرهاد و اوکراتید هنوز رخ نداده بود، اما این دو بازیگر، در مسیر تقابل ناگزیر قرار داشتند. فرهاد یکم، با وجود پیروزیهای اولیه، تحت فشار همزمان شورشهای داخلی و تهدید سلوکیان، موفق به تهاجمی گسترده نشد. اما راه را برای جانشین نیرومندش، مهرداد، باز کرد.
اوج رویارویی: مهرداد کبیر و فروپاشی باختر
مهرداد یکم (سلطنت: حدود ۱۷۱–۱۳۸ پ.م.)، با درایتی سیاسی و قدرتی نظامی، شاهنشاهی پارت را از یک پادشاهی محلی به امپراتوری منطقهای بدل کرد. پس از تثبیت جایگاه خود در غرب و تصرف بینالنهرین، توجهش را به شرق معطوف کرد، جایی که اوکراتید باختر را فرمان میداد.
اوکراتید، که فتوحات گستردهای در هند انجام داده بود، برای تثبیت مشروعیت خود تلاش میکرد، اما تمرکز منابع در جبههی شرقی، او را از مرزهای غربی غافل کرده بود. مهرداد، با بهرهگیری از همین غفلت، تهاجمی بزرگ را در حدود ۱۶۰ پ.م. آغاز کرد. سواران کماندار اشکانی، با تحرک و قدرت تاکتیکی، مناطقی کلیدی مانند مرو، هرات، تپوریه و نواحی ترخان را تصرف کردند.
اوکراتید، که در حال بازگشت از شرق بود، طبق روایت ژوستین، توسط پسرش در میانهی راه به قتل رسید. هرچند منابع مختلف در جزئیات این ماجرا اختلاف دارند، اما روشن است که بحران جانشینی و اختلافات درونی، پادشاهی باختر را وارد مرحلهی سقوط کرد. مهرداد با تصرف مسیرهای تجاری شرق به غرب و تسلط بر نقاط استراتژیک، نهتنها دست بر نبض تجارت آسیای میانه گذاشت، بلکه دروازههای جاده ابریشم را به روی پارتها گشود.
پیامدهای تاریخی
تحکیم شاهنشاهی اشکانی: این پیروزی، جایگاه پارت را بهعنوان قدرت اصلی غرب آسیا تثبیت کرد و مسیر رقابت آنها با روم را هموار ساخت.
افول قدرت یونانیان: پادشاهی باختر، که یکی از آخرین بازماندگان دولتهای هلنیستی شرق بود، پس از این شکست، در برابر فشار اقوام کوچنشین مانند یوئهچیها و سکاها از هم پاشید.
تسلط بر جاده ابریشم: با در اختیار گرفتن مناطقی چون مرو و هرات، پارتها نقش کلیدی در تجارت میان شرق و غرب ایفا کردند؛ نقشی که در قرنهای بعد به شکوفایی اقتصادی شاهنشاهی اشکانی انجامید.
پایان یک دوگانگی تمدنی: این نبرد، پایان نمادین تقابل میان فرهنگ هلنیستی یونانی و تمدن ایرانی شرقی بود؛ هرچند ردپای فرهنگی یونانیان، بهویژه در هنر گندهارا، برای سدهها باقی ماند.
سوءبرداشتها و نکات مغفول
برخلاف برداشتهای سادهگرایانه، پیروزی پارتها صرفاً محصول برتری نظامی نبود. ضعف ساختاری و بحرانهای درونی باختر، نقشی تعیینکننده داشت. همچنین، نباید فراموش کرد که پایان سیاسی باختر، بهمعنای پایان فرهنگی آن نبود؛ میراث هنری، معماری و فلسفی یونانیان در شرق، در قرنهای بعد نیز ادامه یافت و در هنر بودایی هند تأثیرگذار بود.
نبرد پارت و باختر، تنها یک تقابل نظامی نبود؛ برخوردی بود میان دو جهانبینی: از یک سو تاکتیکهای متحرک و واقعگرایانهی سواران پارتی، و از سوی دیگر شکوه ارتشهای منظم هلنیستی. پیروزی مهرداد کبیر، نهتنها آغاز عصر شکوفایی اشکانیان بود، بلکه سرآغازی برای شکلگیری یکی از پویاترین مسیرهای فرهنگی و تجاری تاریخ — جاده ابریشم — بهشمار میرود.
یادآوری این فصل مغفولمانده از تاریخ ایرانزمین، نهتنها به ما شناختی عمیقتر از گذشته میدهد، بلکه در جهانی که هنوز هم جنگ تمدنها در روایتها بازتولید میشود، اهمیتی مضاعف دارد: اهمیت روایتهای چندوجهی، تحلیلی و مستقل از غرور یا تحقیر.













