در دل شبهای مرطوب بهاری در جنگلهای جنوب شرقی کانادا، صدایی کشیده و لرزان طنین میافکند؛ گویی ساز موسیقی طبیعت نواخته میشود. این صدا، آوازِ وزغ آمریکایی است؛ موجودی کوچک اما شگفتانگیز که بخش جداییناپذیر از حیاتوحش کاناداست.
پیش از آنکه به داستان زندگی این موجود جذاب بپردازیم، خوب است نگاهی کوتاه به تاریخچهی دوزیستان بر زمین بیندازیم. دوزیستان از نخستین مهرهدارانی بودند که در دوران دونین، حدود ۳۶۰ میلیون سال پیش، خشکی را فتح کردند. آنها وارثان اجدادی بودند که از دنیای آبزی به محیطهای زمینی پا نهادند و نخستین گامها را در مسیر زندگی خشکیزی برداشتند. فسیلهایی چون Ichthyostega و Acanthostega نمایانگر این گذار شگفتانگیزند؛ موجوداتی که هم آبشش داشتند و هم اندامی ابتدایی برای راه رفتن روی خشکی. پوست نازک و مرطوب، تخمگذاری در آب، و دگردیسی چشمگیر در چرخهی زندگی، هنوز هم بازماندهی آن آغاز کهناند.
وزغ آمریکایی با نام علمی Anaxyrus americanus یکی از دوزیستان رایج در شرق و مرکز کاناداست. این موجود کوچک که اغلب با قورباغه اشتباه گرفته میشود، در واقع دنیایی از تفاوتها را با آنها دارد. پوست وزغها زبر و برآمده است و بر خلاف قورباغهها، بیشتر عمر خود را روی خشکی سپری میکنند.
وزغ آمریکایی در استانهایی مانند انتاریو، کبک، نیوبرانزویک و منیتوبا بهوفور یافت میشود. زیستگاه اصلی او جنگلهای مرطوب، چمنزارها، باغها و حتی پارکهای شهری است. همین انعطافپذیری در زیستگاه، باعث شده که بتواند در نزدیکی انسانها نیز بهراحتی زندگی کند. اگر شبهنگام در باغی قدم بزنید، شاید یکی از آنها را در حال شکار حشرهای ببینید.
طول بدن این وزغ معمولاً بین ۵ تا ۹ سانتیمتر است. رنگ آنها از قهوهای تا خاکستری یا زیتونی متغیر است و لکههای تیرهرنگی بر پشتشان دیده میشود. پوستشان دارای برآمدگیهایی است که به آنها «غدد زگیلی» گفته میشود؛ این غدد مادهای سمی به نام بوفوتوکسین ترشح میکنند که برای شکارچیان آزاردهنده است، اما برای انسان، تنها در صورتی که وارد دهان یا چشم شود، میتواند مشکلساز باشد.
نرها از مادهها کوچکترند و در فصل بهار، صدای خاصی برای جلب توجه مادهها تولید میکنند. این صدا که گاهی تا ۳۰ ثانیه هم طول میکشد، از دور شبیه یک وزوز ممتد شنیده میشود. همین صداهاست که برکههای بهاری را به کنسرتگاههای شبانه تبدیل میکند.
یکی از صحنههای جذاب و تماشایی در زندگی وزغ آمریکایی، زمانی است که نرها در فصل بهار، زیر گلوی خود را باد میکنند. این بخش متحرک که به آن «کیسه صوتی» یا vocal sac گفته میشود، ساختاری پوستی و قابلانبساط در زیر چانه است که هنگام آواز خواندن، مانند بادکنکی متورم میشود. این پدیده در بیشتر دوزیستان نر دیده میشود و نقشی اساسی در تولید صدا دارد.
هنگامیکه وزغ نر شروع به آواز خواندن میکند، هوایی را که وارد ششهایش کرده، به درون این کیسه میفرستد و با عبور هوا از حنجره، صدایی کشیده، لرزان و موسیقایی تولید میشود. این صدای خاص برای جلب توجه مادهها در برکهها و رقابت با سایر نرهاست. باد شدن کیسهی صوتی باعث تقویت صدا و پخش گستردهتر آن در محیط میشود، بهویژه در شبهای آرام و مرطوب بهاری که وزغها کنسرت شبانهی خود را آغاز میکنند.

نکتهی جالب اینجاست که هر گونه از دوزیستان، صدایی ویژه و منحصربهفرد دارد و مادهها قادرند آواز گونهی خود را تشخیص دهند. حتی گاهی میتوان از روی تفاوتهای صدا، وزغهای نر را از یکدیگر تمییز داد. در وزغ آمریکایی، این صدا شبیه به یک وزوز ممتد و نرم است که ممکن است تا ۳۰ ثانیه ادامه پیدا کند. ترکیب صدای وزغ و باد شدن گلوی او، نمایشی از زیبایی طبیعی و سازگاری تکاملی است که نشان از ظرافت رفتارهای ارتباطی در دنیای دوزیستان دارد.
فصل تولید مثل معمولاً با گرم شدن هوا در بهار آغاز میشود. نرها به درون برکهها میروند و با آواز خود مادهها را جذب میکنند. پس از جفتگیری، مادهها رشتههایی از تخمها را در آب رها میکنند که هر رشته میتواند شامل هزاران تخم باشد. پس از چند روز، نوزادها به شکل بچهقورباغه یا «تَدیپُل» از تخم خارج میشوند. این نوزادها به تدریج دگردیسی کرده و در طی چند هفته یا چند ماه به وزغ بالغ تبدیل میشوند.
یکی از ویژگیهای جالب وزغ آمریکایی، نقش کلیدی او در اکوسیستم است. او شبهنگام بیرون میآید و از حشرات و بیمهرگان کوچک تغذیه میکند. این عادت غذایی او باعث کنترل طبیعی جمعیت آفات کشاورزی و حشرات مزاحم در محیطهای شهری میشود. در واقع، وزغ یکی از بهترین همپیمانان باغداران است.
اما همانطور که این موجود کوچک از طبیعت مراقبت میکند، خود نیز به شدت در برابر تغییرات محیطی آسیبپذیر است. پوست نازک و نفوذپذیرش، او را نسبت به آلودگیهای شیمیایی و تغییرات زیستمحیطی حساس کرده است. کاهش زیستگاههای طبیعی، سموم کشاورزی، و تغییرات اقلیمی از جمله تهدیدهایی هستند که جمعیت او را در مناطق مختلف تحت فشار قرار دادهاند.
در فرهنگ بومیان آمریکای شمالی، وزغها گاه نماد باران و حاصلخیزی بودهاند. برخی قبایل، صدای آواز وزغها را نویدبخش بهار و زمان کشت میدانستند. در افسانههای دیگر، این موجود کوچک دارای قدرتهای جادویی یا ارتباط با دنیای ارواح دانسته میشد.
افسانهها در سراسر جهان از دوزیستان بهعنوان موجوداتی میان دو دنیا یاد کردهاند؛ هم در آب و هم در خشکی، هم نماد باروری و هم گاه موجوداتی جادویی. در اسطورههای چین باستان، قورباغهی سهپا در ماه زندگی میکند و نگهبان ثروت است. در برخی باورهای ایرانی، وزغ یا قورباغه نماد باران و پیوند با ایزدبانوان زمین و حاصلخیزی است. در افسانههای آفریقایی، دوزیستان پیامآوران باراناند و گاه دروازهبانان میان دنیای زندگان و ارواح. شاید همین حضور دوگانه در دو عنصر آب و خاک، آنها را در نظر انسان، رمزآلود و برانگیزانندهی احترام ساخته است.
شاید در نگاه اول، وزغ آمریکایی تنها موجودی کوچک و زمخت بهنظر برسد. اما با نگاهی دقیقتر، میتوان جهانی از شگفتی را در زندگی او دید: از آواز شبانهاش که به نوای طبیعت میپیوندد، تا نقشش در چرخهی حیات و اکوسیستم.
شاید وقت آن رسیده باشد که اگر شبهنگامی در باغ یا جنگل قدم میزنیم، اندکی مکث کنیم، گوش بسپاریم و به این نوازندهی خاموش طبیعت ادای احترام کنیم. چرا که او، با همهی کوچکیاش، صدایی بزرگ در سمفونی حیات دارد.