روایت انتخاباتی که سیاست کانادا را متحول کرد
پاییز ۲۰۱۵، در حالیکه برگهای زرد درختان خیابانهای اتاوا بر زمین میریختند، سیاست کانادا نیز آماده پوستاندازی تازهای بود. مردم، خسته از یک دهه زمامداری محافظهکاران به رهبری استفن هارپر، و ناامید از وعدههای نیمهتمام احزاب اپوزیسیون، به پای صندوقهای رأی رفتند. اما کمتر کسی پیشبینی میکرد که حزبی که تنها چند سال پیش در آستانه انحلال بود، حالا با شور و شوقی کمنظیر، صحنه سیاست را بهکلی دگرگون کند.
در مرکز این تحول، چهرهای جوان، خوشبیان، و وارث نامی تاریخی ایستاده بود: جاستین ترودو، پسر پیر ترودو، نخستوزیر کاریزماتیک دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰. اما آیا نام خانوادگی برای پیروزی کافی بود؟ پاسخ را تاریخ داد—با یکی از شگفتانگیزترین بازگشتها در دموکراسی معاصر کانادا.
حزب لیبرال در آستانه فروپاشی
برای درک اهمیت پیروزی لیبرالها در ۲۰۱۵، باید نگاهی به وضعیت این حزب در سالهای پیش از آن انداخت. در انتخابات سال ۲۰۱۱، حزب لیبرال به رهبری مایکل ایگناتیف به بدترین نتیجه تاریخ خود رسید: تنها ۳۴ کرسی. لیبرالهایی که روزی به آنها لقب «حزب طبیعی حاکم» داده میشد، به حزب سوم پارلمان تبدیل شده بودند و حتی تحلیلگرانی از پایان حیات سیاسی این جریان سخن میگفتند.
با استعفای ایگناتیف، دورهای از سردرگمی در رهبری لیبرالها آغاز شد. بوب ری موقتاً هدایت حزب را بر عهده گرفت، اما حضور جاستین ترودو در انتخابات داخلی سال ۲۰۱۳، فضایی تازه آفرید. بسیاری از لیبرالهای وفادار به نام ترودو امیدوار شدند، اما مخالفانش او را فردی کمتجربه، سطحی، و صرفاً متکی بر کاریزمای خانوادگی میدانستند. خود هارپر و محافظهکاران، در تبلیغات انتخاباتی، با شعارهایی چون «او آماده نیست» (Just Not Ready)، تلاش کردند همین تصویر را به رأیدهندگان القا کنند.
زمینه اجتماعی و موج تغییر
از اواخر دهه ۲۰۰۰، سیاست کانادا به سمت محافظهکاری مالی و اجتماعی حرکت کرده بود. استفن هارپر، که در ۲۰۰۶ قدرت را بهدست گرفت، در طول سه دورهی نخستوزیریاش، مالیاتها را کاهش داد، سیاستهای امنیتی سختگیرانهای را وضع کرد (از جمله قانون جنجالی C-51)، و بودجهی نهادهای فرهنگی و رسانهای را کاهش داد. او همچنین رابطهای سرد با رسانهها داشت و از جمله نخستوزیرانی بود که کمتر از همه با خبرنگاران گفتوگو میکرد.
در مقابل، فضای جامعه—بهویژه در میان نسل جوان، مهاجران، اقلیتها، و ساکنان شهرهای بزرگ—بهتدریج بهسوی ارزشهای لیبرالتر تمایل پیدا کرده بود. موضوعاتی چون حقوق اقلیتهای جنسی، سیاستهای اقلیمی، حق سقط جنین، و حمایت از هنر و فرهنگ، به دغدغههای عمومی بدل شده بودند. در این فضا، جاستین ترودو توانست با ترکیبی از وعدههای مترقی و لحن پرامید، اعتماد عمومی را بازیابد.
کمپین انتخاباتی: از رتبه سوم تا پیروزی قاطع
کارزار انتخاباتی ۲۰۱۵ طولانیترین کمپین در تاریخ معاصر کانادا بود—۷۸ روز. در آغاز آن، لیبرالها در رتبهی سوم قرار داشتند، پس از محافظهکاران و حزب نیودموکرات به رهبری تام مالکر. اما ترودو با سخنرانیهای الهامبخش، شعار «آیندهای بهتر برای همه» و وعدههایی مانند بازگرداندن مالیات بر ثروتمندان، سرمایهگذاری در زیرساختها، لغو مالیات بر طبقهی متوسط، قانونیسازی ماریجوانا، و تجدیدنظر در سیاستهای امنیتی، بهتدریج پیشتاز شد.
برخلاف مالکر، که در مواجهه با مسائل اقتصادی موضعی محتاطانه گرفت و وعده داد بودجه متعادل نگه داشته شود، ترودو جسورانه اعلام کرد که برای سه سال متوالی کسری بودجه را خواهد پذیرفت تا کشور از رکود خارج شود. این موضع، برخلاف تصور بسیاری از تحلیلگران، نهتنها به او آسیب نزد، بلکه باعث شد بهعنوان صدایی متفاوت و صادق شناخته شود.
شب انتخابات: بازگشت به قدرت
در شامگاه ۱۹ اکتبر ۲۰۱۵، نتایج انتخابات برای بسیاری غیرمنتظره بود:
حزب لیبرال با کسب ۱۸۴ کرسی از مجموع ۳۳۸ کرسی، اکثریت قاطع را بهدست آورد—افزایشی بیسابقه از تنها ۳۴ کرسی در دوره پیش.
محافظهکاران به ۹۹ کرسی کاهش یافتند و استفن هارپر همان شب از رهبری حزب کنارهگیری کرد.
حزب نیودموکرات، که پیشتر اپوزیسیون رسمی بود، به ۴۴ کرسی سقوط کرد.
بلوک کبکوا ۱۰ کرسی و حزب سبز یک کرسی (الیزابت می) را حفظ کرد.

این پیروزی نهتنها لیبرالها را از آستانه نابودی نجات داد، بلکه برای نخستینبار پس از ۱۵ سال، دولتی اکثریتی را به رهبری آنان بازگرداند. مهمتر از آن، نسلی تازه از رأیدهندگان، بهویژه جوانان و اقلیتها، دوباره با سیاست ارتباط برقرار کردند.
راههای آفتابی: آغاز دورانی تازه
در اولین سخنرانی پیروزیاش، ترودو با لبخندی آرام و لحنی ملایم گفت:
«ما به مردم گفتیم که مثبت بودن، بهتر از ترسپراکنی است. که امید، قویتر از خشم است. و که راههای آفتابی، از سیاست منفی پیشی میگیرد.»
عبارت «راههای آفتابی» (Sunny Ways) برگرفته از سخن پیر ترودو در دهه ۶۰ بود، اما این بار پسرش با آن، نسلی تازه را خطاب قرار میداد—نسلی که به دنبال سیاستی نو، شفاف، و انسانیتر بود.
نمایندگی اجتماعی و تنوع
کابینهی ترودو که در دسامبر ۲۰۱۵ معرفی شد، یکی از متنوعترین کابینهها در تاریخ کانادا بود: نیمی از اعضا زن بودند، از اقلیتهای قومی و مذهبی، بومیان، و معلولان در آن حضور داشتند. پاسخ ترودو به پرسش «چرا برابری جنسیتی؟» بهشکلی نمادین ساده و بهیادماندنی بود:
«چون ۲۰۱۵ است.»
بازتعریف سیاست در عصر نو
انتخابات ۲۰۱۵ نهتنها قدرت را جابهجا کرد، بلکه سیاست کانادا را بازتعریف نمود. بازگشت حزب لیبرال از رتبه سوم به قدرت اکثریتی، ظهور جاستین ترودو بهعنوان رهبر نسلی تازه، و تغییر لحن سیاست از ترس و محدودیت به امید و تنوع، میراثی ماندگار بر جای گذاشت.
این رویداد نشان داد که حتی در تاریکترین لحظات، اگر کسی صدای مردم را بشنود و با صداقت و امید به آنها پاسخ دهد، بازگشت ممکن است—و راههای آفتابی، هنوز در افق سیاست کانادا جریان دارند.
جاستین ترودو در نهایت در مواجهه با نارضایتی مردمی و اختلاف میان حزب لیبرال استعفا داد و با انتخاب مارک کارنی به رهبری حزب، او اکنون نخست وزیری را برعهده دارد و انتخاباتی کم نظیر در تاریخ مقابل راه کاناداییها است که برای نخستین بار احساس عدم امنیت و عدم اعتماد از سوی همسایه جنوبی را تجربه میکنند.
میراث جاستین ترودو در این ایام کارنامه ای باز است که به خصوص درایام انتخابات جزییات ده ساله آن مورد بررسی خواهد گرفت اما زمان ککه بگذرد می توان با دقتی بیشتر و به دور از فضای سیاسی روز داستان او را دقیقتر نوشت.