داستان زندگی پروانهی عزادار
در دل جنگلهای ساکت و برفی کانادا، درست زمانی که هنوز شاخههای درختان برهنهاند و زمین از سرمای زمستان نلرزیده، ناگهان مهمانی باشکوه با بالهایی مخملی از خواب زمستانی برمیخیزد: پروانهای با لباسی تیره و حاشیهای طلایی. او را پروانهی عزادار مینامند؛ نامی که در زبان انگلیسی Mourning Cloak است و به شنل مشکیای شباهت دارد که گویی عزاداری نجیبزادهای قرن نوزدهمی را یادآور میشود. اما در پس این ظاهر شاعرانه، داستانی از بقا، سازگاری، زیبایی و پیوند با طبیعت نهفته است.
پروانهی عزادار با نام علمی Nymphalis antiopa، عضوی از خانوادهی پروانهسانان یا Nymphalidae است؛ خانوادهای گسترده که بسیاری از پروانههای پرنقشونگار را در خود جای داده. این گونه در برخی متون فارسی با نام «پروانهی شنلعزا» نیز شناخته میشود.
زیستگاه و پراکندگی در کانادا
پروانهی عزادار یکی از گستردهترین گونههای پروانه در نیمکرهی شمالی است و در سراسر کانادا یافت میشود؛ از جنگلهای صنوبر یوکان و مناطق کوهستانی بریتیش کلمبیا گرفته تا دشتهای گستردهی ساسکاچوان و پارکهای شهری مونترال و تورنتو. این پروانه گرچه در بسیاری از زیستبومها قابل مشاهده است، اما بیش از همه جنگلهای برگریز یا مختلط را دوست دارد؛ جاهایی که درختانی چون بید، نارون، سپیدار و توس در آنها حضور دارند.
ظاهر و شکوه فصلی
پروانهی عزادار یکی از قابلتشخیصترین پروانههای کاناداست. بالهایش به رنگ قهوهای تیره یا بنفش مایل به سیاه است و حاشیهای کرمرنگ مانند حاشیهی کهنهی نامهای قدیمی آن را فراگرفته (که در نور خاص، گاه طلایی به نظر میآید). در نزدیکی لبهی بالها، ردیفی از نقطههای آبی درخشان دیده میشود که در نور آفتاب، مانند دانههای یاقوتی کوچک میدرخشند. بازشدگی بالهایش حدود ۷ تا ۱۰ سانتیمتر است که آن را در شمار پروانههای نسبتاً بزرگ قرار میدهد. رنگ بالها در پروانههای تازهمتولدشده روشنتر است و با گذر زمان تیرهتر میشود.

اما آنچه این پروانه را خاص میکند، حضورش در زمانهاییست که دیگر پروانهها هنوز در پیله یا خواب زمستانیاند. در روزهای گرم نخستینِ بهار، یا حتی در زمستانهای ملایم، ممکن است ناگهان یکی از آنها را ببینید که روی تنهی درختی نشسته، بالهایش را باز کرده، و نور خورشید را مینوشد.
زندگی از تخم تا پروانه
پروانهی عزادار تخمهای خود را به صورت خوشهای در اطراف شاخههای جوان درختانی چون نارون، بید و چنار میگذارد. از این تخمها، لاروهای سیاهرنگی با خارهای سفید بیرون میآیند که به صورت گروهی تغذیه میکنند و اغلب تارهایی شبیه تار عنکبوت برای محافظت از خود میتنند. پس از چندین پوستاندازی، این لاروها به شفیره تبدیل میشوند، و سرانجام پروانهای بالغ از آن بیرون میآید.
برخلاف بسیاری از پروانهها که فقط چند هفته عمر میکنند، پروانهی عزادار میتواند تا ۱۱ ماه زنده بماند. آنها در تابستان به بلوغ میرسند، اما تا بهار سال آینده تولیدمثل نمیکنند.
معجزهای بهنام زمستانخوابی
یکی از ویژگیهای شگفتانگیز این پروانه، تواناییاش در زمستانگذرانی به صورت بالغ است. وقتی سرمای پاییز از راه میرسد، پروانه به دنبال شکافی در تنهی درخت، زیر پوست درختان، یا حتی پشت تختهسنگی خشک میگردد. آنجا خود را پنهان میکند و به حالت خواب زمستانی فرو میرود. بدنش مواد ضدیخ طبیعی (مانند گلیسرول) تولید میکند تا از یخزدگی سلولها جلوگیری کند. به همین دلیل، وقتی اولین روز گرم بهار فرا میرسد، پیش از آنکه گلها شکوفا شوند یا برگها از جوانه بیرون بزنند، این پروانه بیدار میشود و در آسمان ظاهر میشود.

نقش در چرخهی زیستی
پروانهی عزادار نقشی مهم در اکوسیستم دارد. لاروهای آن غذای مهمی برای پرندگان حشرهخوار مانند دارکوبها و چرخریسکها هستند. همچنین، این پروانه از شیرهی درختان، میوههای رسیدهی افتاده و گاهی مدفوع حیوانات تغذیه میکند و در نتیجه در بازیافت مواد مغذی در طبیعت سهم دارد. با این حال، برخلاف برخی پروانهها، به گردهافشانی مستقیم کمک چندانی نمیکند.
پروانهای با سلیقهی خاص
برخلاف بسیاری از پروانهها که فقط جذب گلهای رنگارنگ میشوند، پروانهی عزادار بیشتر به شیرهی جاری از تنهی زخمی درختان یا میوههای در حال فساد علاقه دارد. گاهی نیز به نمک موجود در عرق انسان یا گلولای مرطوب جذب میشود. ممکن است او را ببینید که در کنار تنهی زخمی درختی مشغول مکیدن شیره است، یا روی زمین نشسته و از سیبی لهشده تغذیه میکند.
بازتاب در فرهنگ و داستان
در فرهنگ برخی از ملتهای بومی شمالغربی آمریکا و کانادا (مانند قبیلههای Haida یا Cree)، پروانهها نماد گذر، تغییر و دگردیسیاند. برخی باور دارند دیدن این پروانهی تیرهرنگ در آستانهی بهار، پیامی از سوی ارواح نیاکان است. رنگ سیاه آن نماد اندوه زمستان و رنگ حاشیهی طلاییاش نوید بهار و زندگی دوباره است.
در افسانههای اسکاندیناوی و بالتیک نیز، پروانههایی با ظاهر مشابه، گاه به عنوان پیامآوران ارواح یا نشانهای از تغییر در زندگی ظاهر میشوند.
حقایق جالب
نام mourning cloak نخستین بار در قرن هجدهم توسط مهاجران اروپایی در آمریکای شمالی استفاده شد. در آلمان آن را Trauermantel (ردای عزا) مینامند.
این پروانه یکی از معدود گونههایی است که کودکان شهری نیز در ماههای آغازین بهار میتوانند آن را ببینند.
به دلیل تطبیقپذیری بالا، حتی در پارکهای شهری، باغچهها و کنار خیابانها نیز مشاهده شده است.
تهدیدات و وضعیت حفاظتی
پروانهی عزادار در حال حاضر در فهرست گونههای در معرض تهدید قرار ندارد، اما تغییرات اقلیمی، آلودگی هوا، کاهش درختان میزبان و استفاده از آفتکشها میتواند بر جمعیت آن تأثیر بگذارد. از آنجایی که این پروانه از شیرهی درختان تغذیه میکند، آسیب به درختان یا کاهش گونههای بومی میتواند چرخهی زندگی آن را مختل کند.
در کنار انسان
پروانهی عزادار هرچند از زیبایی خاصی برخوردار است، اما به دلیل علاقهاش به مکانهای ساکت و شیرهی درختان، کمتر در باغچههای گلدار دیده میشود. با این حال، اگر درختانی مانند بید یا نارون در حیاط یا پارک نزدیک محل زندگیتان وجود دارد، شانس دیدن او در روزی آفتابی از اواخر مارس تا میانههای اردیبهشت (اوایل فروردین تا اواسط اردیبهشت به تقویم شمسی) بسیار بالاست.