در میان داستانهای مهاجرت و استعمار قاره آمریکای شمالی، برنامه «دختران پادشاه» (Filles du Roi) یکی از منحصربهفردترین نمونههای سیاستهای جمعیتی دوران استعمار است.
بین سالهای ۱۶۶۳ تا ۱۶۷۳، حدود ۸۰۰ زن جوان فرانسوی با حمایت مالی لویی چهاردهم، پادشاه فرانسه، به مستعمره نوپای «فرانسه نو» (کبک امروزی) فرستاده شدند. هدف اصلی این برنامه، ایجاد توازن جنسیتی در مستعمرهای بود که با کمبود شدید زنان مواجه بود و تضمین رشد جمعیت فرانسویتبار در آمریکای شمالی (دوشان، ۲۰۰۴).
در این قسمت از سری مطالب «در گذر زمان» قصد داریم به بررسی ماجرای «دختران پادشاه»، شرایط اجتماعی-اقتصادی پیش از ورود آنها، فرآیند انتخاب و اعزام، تجربیات آنها در مستعمره، تأثیر فرهنگی و اقتصادی حضورشان، و میراث ماندگار آنها در جامعه کبک امروز بپردازیم.

وضعیت مستعمره «فرانسه نو» پیش از برنامه دختران پادشاه
«فرانسه نو» در اوایل قرن ۱۷ میلادی، عمدتاً پایگاهی برای تجارت پوست و فعالیتهای مذهبی بود و جمعیت دائمی بسیار اندکی داشت. تا سال ۱۶۶۳، جمعیت مستعمره حدود ۲۵۰۰ نفر بود که اکثر آنها را مردان تشکیل میدادند (مارتین، ۲۰۰۸). این عدم توازن جنسیتی، موجب نگرانی مقامات فرانسوی شده بود، بهویژه در مقایسه با رشد سریع مستعمرات انگلیسی همسایه.
جان-بتیس کولبر (Jean-Baptiste Colbert)، وزیر دارایی لویی چهاردهم، بر این باور بود بدون ایجاد جمعیت پایدار فرانسوی در آمریکای شمالی، مستعمره فرانسه محکوم به شکست است. او در نامهای به پادشاه در سال ۱۶۶۲ نوشت: «هیچ پادشاهی بدون افزایش تعداد رعایایش نمیتواند قدرتمند باشد» (لندری، ۱۹۹۲).
دلایل اقتصادی و سیاسی برنامه دختران پادشاه
برنامه دختران پادشاه با انگیزههای چندگانه طراحی شد. از دیدگاه سیاسی، فرانسه در رقابت استعماری با انگلستان و هلند قرار داشت و افزایش جمعیت مستعمرات، بهمعنای قدرت بیشتر محسوب میشد. از نظر اقتصادی، وجود خانوادههای پایدار موجب تشویق کشاورزی و صنایع دستی میشد که بهنوبه خود وابستگی مستعمره به واردات از فرانسه را کاهش میداد (چاربونو، ۱۹۹۳).
شاید مهمترین دلیل، نگرانی از رواج ازدواجهای بین مردان فرانسوی و زنان بومی بود. گزارشهای کشیشهای ژزوئیت نشان میداد که بسیاری از مردان فرانسوی، با زنان بومی ازدواج میکردند و این با سیاستهای استعماری فرانسه که خواهان حفظ «خلوص نژادی» و ترویج فرهنگ فرانسوی بود، مغایرت داشت (بوتیه، ۲۰۱۰).

انتخاب و اعزام دختران پادشاه
برخلاف افسانههای رایج، دختران پادشاه از میان زندانیان یا زنان «بدنام» انتخاب نمیشدند. پژوهشهای تاریخی نشان میدهد اکثر آنها از خانوادههای فقیر اما آبرومند، یتیمان تحت حمایت دولت، یا دختران روستایی بودند که امید چندانی به ازدواج مناسب در فرانسه نداشتند (لندری، ۱۹۹۲).
معیارهای انتخاب دختران شامل موارد زیر بود:
- سلامت جسمانی و توانایی بارداری و زایمان
- مهارتهای خانهداری مانند پختوپز، خیاطی و مدیریت امور خانه
- توانایی سازگاری با شرایط سخت زندگی در مستعمره
- سن مناسب (بیشتر بین ۱۶ تا ۲۵ سال)
- اخلاق نیکو و پایبندی به اصول مذهبی کاتولیک
موریس دوبلانک (Maurice Deblaine)، یکی از ماموران انتخاب، در گزارشی به کولبر در سال ۱۶۶۸ نوشت: «ما تنها دخترانی را برمیگزینیم که نه تنها ظاهری مناسب دارند، بلکه میتوانند شرایط دشوار زندگی در مستعمره را تحمل کنند» (کوریوژ، ۲۰۰۷).
هزینههای برنامه دختران پادشاه مستقیماً از خزانه سلطنتی تأمین میشد. هر دختر معمولاً حدود ۱۰۰ لیور (واحد پول فرانسه در آن زمان) به عنوان کمک هزینه دریافت میکرد که برای خرید جهیزیه و پوشاک مناسب کافی بود. همچنین پادشاه هزینههای سفر، اسکان موقت در کبک و جهیزیهای شامل لوازم خانه، لباس، و در برخی موارد دام کوچک را پرداخت میکرد (چاربونو، ۱۹۹۳).
سفر دریایی از بندر دیپ (Dieppe) یا لاروشل (La Rochelle) به کبک معمولاً بین ۶ تا ۸ هفته طول میکشید و پر از خطرات بود. ماری سیلل دو ووزنون (Marie-Cécile de Vauzenon)، یکی از دختران پادشاه، در نامهای به خانوادهاش در سال ۱۶۶۷ نوشت: «سفر چنان دشوار بود که بارها آرزوی مرگ کردم… امواج عظیم کشتی را چون برگی به هر سو میبرد و بسیاری از ما تمام مدت سفر را بیمار بودیم» (لندری، ۱۹۹۲).

زندگی در مستعمره: چالشها و سازگاریها
ورود به کبک و فرآیند ازدواج
با ورود به کبک، دختران پادشاه در کلیسای نتردام دو کبک یا خانههای راهبهها اسکان داده میشدند. آنها فرصت داشتند از میان خواستگاران خود همسر آینده را انتخاب کنند و میتوانستند پیشنهادهای ازدواج را رد کنند. این آزادی انتخاب، برخلاف تصور رایج که آنها را صرفاً کالایی برای ازدواج اجباری میداند، نشانگر حقوق نسبی آنها در فرآیند ازدواج بود (بوتیه، ۲۰۱۰).
ماری دو لاندی (Marie de Landy)، یکی از دختران پادشاه که در سال ۱۶۶۵ به کبک آمد، در خاطراتش مینویسد: «پس از سه هفته اقامت، پنج پیشنهاد ازدواج دریافت کردم… از میان آنها، ژان بوشار را برگزیدم زیرا مردی آرام و کاری با زمین کشاورزی کوچک اما حاصلخیز بود» (کوریوژ، ۲۰۰۷).
سازگاری با شرایط سخت
چالشهای زندگی در «فرانسه نو» برای زنان تازهوارد فراوان بود. آبوهوای سرد و طاقتفرسا، خطرات حملات بومیان، کمبود امکانات، و انزوای اجتماعی از جمله این مشکلات بودند. زمستانهای طولانی کبک با دمای گاه تا منفی ۳۰ درجه سانتیگراد، برای زنانی که از اقلیم معتدل فرانسه آمده بودند، شوکآور بود (دوشان، ۲۰۰۴).
مادام بگون (Madame Bégon)، همسر یک افسر فرانسوی، در نامهای در سال ۱۶۷۰ نوشت: «زنان جوانی که از فرانسه میآیند، در ابتدا از شدت سرما و دشواری زندگی گریه میکنند… اما شگفتآور است که بیشتر آنها ظرف یک سال چنان با شرایط خو میگیرند که گویی از ابتدا اینجا به دنیا آمدهاند» (مارتین، ۲۰۰۸).
برخورد فرهنگی با بومیان
دختران پادشاه با ورود به جامعهای آمدند که پیش از آن، تعامل نزدیکی بین مردان فرانسوی و جوامع بومی، بهویژه قبایل هورون و آلگونکین وجود داشت. این تعامل با ورود زنان فرانسوی دستخوش تغییر شد. از یک سو، سیاست رسمی مستعمره، جدایی فرهنگی و نژادی را ترویج میکرد؛ از سوی دیگر، واقعیتهای زندگی روزمره، تبادل فرهنگی را اجتنابناپذیر میساخت (بوتیه، ۲۰۱۰).
بسیاری از زنان فرانسوی، روشهای سنتی بومیان برای زایمان، پرورش کودکان، پختوپز با مواد محلی، و گیاهان دارویی را آموختند. مارگریت بوردو (Marguerite Bourdeau)، که در سال ۱۶۶۷ به کبک آمد، در نامهای به خواهرش نوشت: «زنان بومی روشهای شگفتانگیزی برای درمان بیماریها دارند… آنها به من آموختند چگونه از پوست درخت و ریشههای خاص برای درمان تب و سرفه استفاده کنم» (کوریوژ، ۲۰۰۷).
تأثیر بر ساختار خانواده
دختران پادشاه، الگوی خانواده فرانسوی را در مستعمره نهادینه کردند. خانوادههای پرجمعیت با میانگین ۶ تا ۸ فرزند، به هنجار جامعه «فرانسه نو» تبدیل شد. این الگوی جمعیتی، موجب رشد سریع جمعیت فرانسویتبار در منطقه شد، به طوری که تا سال ۱۷۰۰، جمعیت مستعمره به حدود ۱۵ هزار نفر رسید (چاربونو، ۱۹۹۳).
مطالعات تاریخی نشان میدهد با وجود شرایط سخت زندگی، نرخ مرگومیر مادران و نوزادان در «فرانسه نو» کمتر از فرانسه بود که میتواند ناشی از سطح بهتر تغذیه، فضای کمتر آلوده، و ترکیب روشهای پزشکی فرانسوی و بومی باشد (دوشان، ۲۰۰۴).

تأثیر اقتصادی
دختران پادشاه در تحول اقتصادی مستعمره نقش مهمی ایفا کردند. بیشتر آنها از مناطق روستایی فرانسه میآمدند و مهارتهای ارزشمندی در زمینه کشاورزی، باغداری، و پرورش دام داشتند. آنها با خود دانش کشت محصولات جدید، روشهای نگهداری مواد غذایی، و صنایع دستی مانند ریسندگی، بافندگی و دوزندگی را به مستعمره آوردند (لندری، ۱۹۹۲).
مادوم بوشه (Madame Boucher)، یکی از دختران پادشاه، فنون تولید پنیر فرانسوی را در منطقه رواج داد و بهسرعت محصولاتش به عنوان کالای صادراتی اهمیت یافت. یادداشتهای فرماندار وقت، ژان تالون (Jean Talon) نشان میدهد که تا سال ۱۶۷۰، صنایع خانگی زنان، بخش قابلتوجهی از نیازهای مستعمره به پارچه، لباس و فرآوردههای لبنی را تأمین میکرد (مارتین، ۲۰۰۸).
دختران پادشاه با آوردن جهیزیه قابلتوجهی که شامل پول نقد، لوازم خانه، و گاه دامهای کوچک بود، وضعیت اقتصادی همسران خود را بهبود بخشیدند. همچنین، قوانین ازدواج در «فرانسه نو» که برگرفته از قوانین فرانسه بود، حق مالکیت و ارث را برای زنان به رسمیت میشناخت و به آنها امکان میداد در صورت بیوه شدن، کنترل املاک خانواده را در دست بگیرند (چاربونو، ۱۹۹۳).
بررسی اسناد ملکی و وصیتنامههای باقیمانده از قرن ۱۷ نشان میدهد تعداد قابلتوجهی از زنان بیوه، به کسبوکارهای موفقی مانند نانوایی، مهمانخانهداری، یا تجارت خرد مشغول بودند. برای مثال، آن گاسنیه (Anne Gasnier)، پس از مرگ همسرش، یکی از موفقترین تاجران منطقه شد و در تجارت با بومیان و صادرات پوست فعالیت داشت (کوریوژ، ۲۰۰۷).
میراث ماندگار
پژوهشهای جمعیتشناسی نشان میدهد حدود ۶۵ تا ۷۰ درصد از فرانسویزبانان کبک امروز، نسب خود را به دختران پادشاه میرسانند. این تأثیر ژنتیکی عمیق را میتوان در نامهای خانوادگی رایج در کبک مانند ترمبلی (Tremblay)، گانیون (Gagnon)، روی (Roy) و لوبلان (Leblanc) مشاهده کرد که همگی ریشه در خانوادههای شکلگرفته توسط دختران پادشاه دارند (دوشان، ۲۰۰۴).
مطالعات ژنتیکی انجامشده توسط دانشگاه مونترال نشان میدهد که جمعیت فرانسویزبان کبک، یکی از همگنترین جمعیتهای از نظر ژنتیکی را در آمریکای شمالی تشکیل میدهد، که این همگنی ناشی از «اثر بنیانگذار» قوی دختران پادشاه است (بوتیه، ۲۰۱۰).
میراث دختران پادشاه فراتر از تأثیر ژنتیکی، در هویت فرهنگی منحصربهفرد کبک نیز مشهود است. سنتهای خانوادگی، آشپزی، موسیقی و حتی لهجه فرانسوی کبکی، همگی نشانگر تلفیق فرهنگ فرانسوی قرن ۱۷ با شرایط زیستی آمریکای شمالی هستند (مارتین، ۲۰۰۸).
امروزه، انجمنهای متعددی در کبک و فرانسه به پژوهش و بزرگداشت میراث دختران پادشاه میپردازند. موزه تاریخ و تمدن کبک، بخش ویژهای را به این زنان اختصاص داده است و هر ساله در ماه اوت، جشنوارهای در شهر کبک برگزار میشود که زندگی این زنان پیشگام را گرامی میدارد (کوریوژ، ۲۰۰۷).
دختران پادشاه در یک نگاه
دختران پادشاه نمونهای برجسته از نقش زنان در شکلگیری جوامع استعماری هستند. آنها نه تنها با فداکاری و سازگاری خود موجب بقا و رشد مستعمره «فرانسه نو» شدند، بلکه میراث فرهنگی، اقتصادی و ژنتیکی ماندگاری از خود به جای گذاشتند که هویت منحصربهفرد کبک امروز را شکل داده است.
در حالی که تاریخ استعمار اغلب بر دستاوردهای مردان متمرکز است، داستان دختران پادشاه یادآوری مهمی از نقش محوری زنان در تاریخ است. این زنان جوان که با شجاعت جهانی آشنا را ترک کردند تا زندگی جدیدی در سرزمینی ناشناخته بسازند، شایسته جایگاه برجستهتری در روایت تاریخی آمریکای شمالی هستند.
:منابع
Beauthier, J. (2010). Femmes colonisatrices: Les Filles du roi et la société en Nouvelle-France. Paris: Presses Universitaires de la Sorbonne.
Charbonneau, H. (1992). La Vie et la fécondité en Nouvelle-France. Montréal: Les Presses de l’Université de Montréal.
Deschênes, L. (2004). L’Héritage des Filles du roi dans le Québec contemporain. Québec: Les Éditions du Septentrion.
Cournoyer, R. (2007). Les Filles du roi: Destin d’immigrantes en Nouvelle-France. Montréal: Les Éditions Leméac.
Landry, Y. (1992). Les Filles du roi en Nouvelle-France, 1663-1673. Montréal: Les Éditions Leméac.
Martin, P. (2008). Histoire sociale de la Nouvelle-France au XVIIe siècle. Montréal: Les Éditions Fides.