در حالی که کانادا یکی از مقاصد اصلی مهاجران متخصص و تحصیلکرده از سراسر جهان است، همزمان با چالشی جدی در بهرهگیری از استعدادها و توانمندیهای مهاجران خود روبروست. آمارها نشان میدهد بیش از یک چهارم مهاجران تازهوارد با مدارک دانشگاهی، در مشاغلی بسیار پایینتر از سطح تخصص خود کار میکنند. این وضعیت نه تنها به هدر رفتن سرمایه انسانی ارزشمند منجر میشود، بلکه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گستردهای نیز برای جامعه کانادا به همراه دارد.
پریسا محبوبی، تحلیلگر ارشد سیاستگذاری و تینگتینگ ژانگ، تحلیلگر جوان سیاستگذاری در موسسه معتبر سی.دی. هاو، به تازگی در مقالهای که در گلوب اند میل منتشر شده، به بررسی دقیق این چالش و راهکارهای برونرفت از آن میپردازند. این دو پژوهشگر با استناد به آمار و تحقیقات جدید، تصویری روشن از وضعیت کنونی ارائه میدهند و پیشنهادهایی کاربردی برای اصلاح سیستم مهاجرتی و بهبود شرایط اشتغال مهاجران متخصص مطرح میکنند.
آنچه میخوانید ترجمه فارسی این مقاله است.
کانادا در حال اتلاف یک منبع حیاتی یعنی مهاجران متخصص است. تازهواردان، محرک رشد جمعیت و نیروی کار هستند که این امر، ادغام کامل آنها در بازار کار را بیش از پیش حیاتی میکند. با این حال، بسیاری از آنها در مشاغلی بسیار پایینتر از صلاحیتهایشان گرفتار شدهاند.
بیش از یک چهارم مهاجران تازهوارد (۲۶.۷ درصد) با مدرک کارشناسی یا بالاتر، در مشاغلی کار میکنند که تنها نیازمند دیپلم دبیرستان یا کمتر است. طبق آمار اداره آمار کانادا، این رقم سه برابر بیشتر از نرخ کارگران متولد کاناداست. در حالی که مهاجران تازهوارد با مشکل ادغام دست و پنجه نرم میکنند، حتی مهاجران جاافتاده نیز با مشکل مداوم اشتغال در سطحی پایینتر از تخصص روبرو هستند. این نشان میدهد که مسئله فقط یک چالش موقت نیست، بلکه یک شکست سیستماتیک با پیامدهای اقتصادی گسترده است.
گزارش اخیر ما در موسسه سی.دی. هاو به خوبی نشانگر هزینه اقتصادی این شکست است و گویای آن است که مهاجران دارای شغل پایینتر از تخصص، به طور میانگین ۴۶ درصد کمتر از غیرمهاجرانی که در رشتههای تخصصی خود کار میکنند، درآمد دارند. این شکاف دستمزد منجر به کاهش مصرف، درآمدهای مالیاتی کمتر و فشار بر برنامههای اجتماعی و مالی عمومی میشود. اشتغال در سطح پایینتر از تخصص همچنین پیشرفت شغلی را محدود میکند، رضایت از زندگی را کاهش میدهد و احتمال ترک کانادا توسط مهاجران را افزایش میدهد. در واقع، این کشور در سالهای اخیر شاهد افزایش قابل توجهی در خروج مهاجران بوده و به بالاترین سطح خود در دو دهه گذشته رسیده است.
موانع پیچیده هستند. به رسمیت شناختن مدارک همچنان یک مانع بزرگ است، و کارفرمایان اغلب در ارزیابی مدارک خارجی با مشکل مواجه هستند. عواملی مانند کیفیت آموزش، تسلط به زبان و تجربه کاری کانادایی نقش مهمی دارند که با تعصب در استخدام و تبعیض تشدید میشود. تحلیل ما نشان میدهد که مهاجران تحصیلکرده خارج از کانادا با احتمال بالاتری برای اشتغال در سطح پایینتر از تخصص روبرو هستند، به ویژه افرادی که در جنوب شرقی و جنوب آسیا تحصیل کردهاند. این به شکاف کیفیت ادراکشده در آموزش خارجی اشاره دارد که با موانع زبانی و دیگر چالشهای سیستمی تشدید میشود. به همین ترتیب، مهاجران با مدارک در حوزههای فنی و حرفهای، تجارت یا رشتههای غیرمهندسی-علومپایه در معرض خطر بیشتری برای اشتغال در سطح پایینتر از تخصص نسبت به افراد با مدارک مهندسی-علومپایه قرار دارند.
سیستم مهاجرتی کانادا نیز تا حدی مقصر است. سیستم مهاجرتی کانادا، در ارزیابی تحصیلات و تجربه کاری به عنوان معیارهای سرمایه انسانی، بیشتر به تعداد سالهای تحصیل و سابقه کار توجه میکند تا به کیفیت و ارزش واقعی آنها. پس از ورود، بسیاری از مهاجران درمییابند که کارفرمایان مدارک و تجربه خارجی آنها را کمارزش میدانند. این سیستم همچنین تأکید ناکافی بر تسلط زبانی دارد که برای ادغام موفق ضروری است. خدمات آموزش زبان برای تازهواردان در دسترس است، اما میزان مشارکت همچنان پایین است. الزامات مجوز و گواهینامه در مشاغل ضابطهمند، به ویژه در بخش بهداشت و درمان، این مشکل را تشدید میکند و مانع از کار مهاجران واجد شرایط در حوزههایی میشود که به نیروی کار آنها نیاز فوری وجود دارد.
کارفرمایان نیز در بهرهبرداری مؤثر از استعداد مهاجران با مشکل مواجه هستند. از میان ۸۱ درصد سازمانهایی که در منطقه تورنتو از چالشهای استخدام مهاجران گزارش میدهند، مشکلاتی مانند درک مدارک خارجی و تأیید مراجع بینالمللی وجود دارد. حتی پس از استخدام، بسیاری از کارفرمایان، تسلط به زبان انگلیسی و عدم آشنایی با فرهنگ کار کانادایی را به عنوان مهمترین موانع ادغام ذکر میکنند.
برای بهرهبرداری کامل از استعداد مهاجران، کانادا باید اقدام کند. اکسپرس انتری باید معیارهای خود را تغییر دهد و علاوه بر تأکید بیشتر بر مهارتهای زبانی، به کیفیت تحصیلات متقاضیان نیز توجه ویژه کند. این توجه باید شامل اعتبار دانشگاهها، نوع رشته تحصیلی و نمرات دانشگاهی باشد – عواملی که با وجود اهمیت بالا در موفقیت شغلی مهاجران، معمولاً نادیده گرفته میشوند. درآمد پیش از مهاجرت افرادی که تجربه کار کانادایی دارند نیز باید در نظر گرفته شود، زیرا به عنوان یک عامل جدی پیشبینیکننده ارزش اقتصادی مهاجران و توانایی آنها برای ادغام در نیروی کار بدون مواجهه با اشتغال در سطح پایینتر از تخصص عمل میکند.
سادهسازی فرآیند به رسمیت شناختن مدارک خارجی و ارائه راهنمایی شفافتر در مورد صدور مجوز نیز به همان اندازه مهم است. دولتهای استانی باید با نهادهای نظارتی همکاری کنند تا فرآیند به رسمیت شناختن مدارک خارجی را ساده و تسریع کنند. بریتیش کلمبیا و نوا اسکوشیا به تازگی تأییدیههای خود را برای متخصصان نظام بهداشت و درمانی تسریع کردهاند که پتانسیل چنین همکاری را نشان میدهد. همزمان، نهادهای نظارتی باید فرآیندهای صدور مجوز خود را بازنگری و مدرن کنند تا بوروکراسی را کاهش دهند و اطمینان حاصل کنند که الزامات بیش از حد دشوار نیستند.
مهاجران به حمایت بهتر در هدایت فرآیندهای پیچیده اخذ مجدد گواهینامه نیاز دارند. نهادهای نظارتی استانی میتوانند با انجمنهای حرفهای همکاری کنند تا رویههایی مشخص برای صدور مجوز برای مشاغل ضابطهمند (مثل بهداشت و درمان) تدوین کنند تا مهاجران متخصص بتوانند گزینههای خود را بهتر درک کنند. دولتها همچنین باید دسترسی به آموزش زبان متناسب با فرهنگ را گسترش دهند و برنامههای استقرار را به دقت ارزیابی کنند تا آنچه مؤثر است را گسترش دهند.
کارفرمایان نیز باید گامهای بیشتری بردارند. امروزه، تنها ۱۵ درصد از کارفرمایان در تورنتو با آژانسهای خدماترسان به مهاجران همکاری میکنند و فرصت استفاده از استعدادهای بالقوه را از دست میدهند. ترویج برنامههای تطبیق شغلی، افزایش آگاهی از خدمات ارزیابی مدارک و ارتباط با سازمانهای خدماترسان به مهاجران میتواند شکافها را پر کند. دولتها میتوانند با ایجاد پایگاههای داده جامع از معادلهای مدارک، این امر را تسهیل کنند.
مهاجران تحصیلکرده کانادا منبع عظیم و کماستفادهای را نمایندگی میکنند. پرداختن به موانع سیستمی فقط درباره عدالت نیست – بلکه درباره تضمین رفاه بلندمدت کشور است. با اقدام جسورانه و همکاری، کانادا میتواند این فرصت از دست رفته را به یک مزیت بزرگ اقتصادی تبدیل کند.
با نظر بسیار موافق، تهیه و درج چنین مقاله تحلیلی با دستیابی به آمار و ارقام تحلیلی دقیقتری از تعداد مهاجرین و نسبت افراد متخصصی که در استانهای مختلف به امور غیر مربوط و خارج از تخصصشان اشتغال دارند بسیار ضروری، مناسب و مفید است. همچنین لازم استکه با تهیه پتیشن و نامه نگاری به دستگاهها و مسئولین مربوطه، واقعیات و اعتراضهای به حق فارغ التحصیلان و متخصصین حوزه های مختلف به همراه تشکیل کامینیوتیهای تخصصی آزاد از کشورهای مختلف، به انتشار و رساندن این مطالب به رسانه های رسمی نوشتاری و مالتی مدیا و کانالهای شبکه های اخباری رادیو و تلویزیون کانادا و امریکای شمالی افدام کرد. موضوع تضییع حقوق متخصصین زیادی که در حوزه های غیر مرتبط و عمومی با حقوقهای پایین بالاجبار به اشتغال دارند امری است که بر کیی پسیده نیست. بسیاری از متخصصین حتی بیکار بوده و توانییهای مفید آنها طی سالیان مهاجرت تلف شده است. دولت فدرال و استانی کانادا مسئول پاسخگویی در مقابل نابرابریهای فاحش شغلی،فرهنگی و اجتماعی است که منجر به شرایط سخت زندگی برای همه کانادییها و علی الخصوص مهاجرین منخصص شده است. علی الخصوص در این برهه زمانی که کانادا از لحاظ اقتصادی در وضعیت بحرانی کسری بودجه و تورم بالا و رشد اقتصادی نامطلوب و درصد استغال پائین بسر میبرد، لازم است از این موقعیت مغتنم بهره برداری کرده و واقعیتهای نابرابریهای اعمال شده شغلی، فرهنگی و اجتماعی را به کمیسیونها و تریبونهای مجلس نمایندگان منعکس کرد.
برای شروع در مرحله اول میتوان از جمع آوری امضاهای متخصصین در پتیشنهای مختلف توام با درج اطلاعات متخصصان این خواسته به حق آشکار را به مرحله اجرا در آورد. در مراحل بعدی طی وبینارها و گردهماییها مجازی و تجمعات حضوری واقعی را شکل داده و دولت را نسبت تغییر رویه فعلی پاسخگو کرد. با تشکر فراوان از نویسنده محترم مقاله و کانال مداد در آگهی رسانی این موضوع مهم و ضروری.