دیروز و در قسمت اول این یادداشت نوشتم که در شب یلدای گذشته یک چهرهی شناختهشدهی کامیونیتی به نام پژمان عسگری، در یک میهمانی عمومی، آرزو خدیر، رئیس کنگرهی ایرانیان کانادا را میبیند و در اعتراض به سیاستهای کنگره، با صدای بلند نظراتش را اعلام، میهمانی را ترک و یادداشتی در حساب X خود منتشر میکند. پس از خروج او چند چهرهی شناختهشدهی دیگر کامیونیتی نیز به نشانهی همراهی با نظرات پژمان، میهمانی را ترک میکنند.
برای «مداد» به عنوان یک رسانهی ایرانیانِ مونترال، این اتفاق، تمام المانهای یک خبر مهم را داشت. ما هم بدون هیچگونه قضاوتی، آنچه رخ داده بود را روایت کردیم و یادداشت پژمان را بیکموکاست و بدون سوگیری خاصی منتشر نمودیم.
پس از این اتفاق، رئیس کنگرهی ایرانیان کانادا که طبیعتاً از این موضوع خوشحال نبود، دست به شکایت زد اما در کمال تعجب، به جای شکایت از فرد معترض، به سراغ رسانهی «مداد» یعنی راوی ماجرا آمد و از ما غرامت خواست.
مداد مدتهاست دنبال گفتگو با آرزو خدیر بوده و درخواستهای مکرر ما از طرف او نادیده گرفته شده است. مداد حتی چند باری هم در مطالب مرتبط با کنگرهی ایرانیان کانادا گلایه کرده بود که چرا رئیس کنگره با رسانههای داخل ایران گفتگو میکند اما رسانههای کانادایی را رد میکند.
تا همینجا هم داستان به اندازهی کافی عجیب و غیرواقعی به نظر میرسید تا اینکه اتفاقات بعدی، این فکر را در ذهنم قوت بخشید که شاید هدف، به جای اعادهی حیثیت، تلاش برای ایجاد فضای رعب و وحشت جهت ساکت کردن صدای یک رسانهی منتقد است.
مداد، عامل کشورهای خارجی و جنگطلب؟
عجیبترین بخش ماجرای شکایت رئیس کنگرهی ایرانیان کانادا از مداد، این بود که آرزو خدیر به جای پیگیری روال معمول و منطقی پروندهی شکایتش، دست به جنجال رسانهای زد. جنجال رسانهای توسط مطلبی که ماجرا را ناقص و گمراهکننده تعریف میکند و عجولانه منتشر شده است.
روز نخست آنقدر گیج بودم که متوجهی نکتهی موجود در یکی از پرسش و پاسخهای این مطلب در مجلهی «هفته» نشدم. اما روز بعد، ادمین کنگرهی ایرانیان کانادا در X، از این نکته پردهبرداری کرد.
از میان کل مطلب منتشر شده در «هفته»، یک پرسش و پاسخ مشخص، توجه ادمین کنگره را آنقدر جلب کرد که آن را بازنشر نمود تا همه بفهمند که میوهی رسیدهی این باغ، همین یک قلم است. رضا نامداری، عضو مستعفی کنگره نیز آن را «مهمترین بخش گزارش مجلهی هفته» نامیده است.
در این بخش بازنشر شده، رئیس کنگره ایرانیان کانادا در پاسخ به این پرسش که «چرا چنین برخوردهایی با شما میشود؟» به دنبال رد پای «دشمن خارجی» میگردد و ریشهی آن را «در دخالت دولتهای خارجی در میان کامیونیتیهای مهاجران در کانادا» اعلام میکند. او ادامه میدهد که از وقتی کنگره به «کمیسیون تحقیقات دخالت خارجی کانادا» وارد شده و مدارکی به این کمیسیون ارائه کرده، «هجوم این افراد به ما بصورت کاملا بیاساس ناگهان افزایش پیدا کرده است» و سپس هدف آن «دخالتهای خارجی» را جنگطلبی و مخالفت با حلوفصل مشکلات ایران با غرب به شکل مسالمتآمیز عنوان میکند.
مدتهاست برخی از فعالان ایرانی-کانادایی، کنگره را به دفاع «از مشروعیت نظام جمهوری اسلامی در داخل ایران و در صحنه بینالمللی» متهم میکنند. به همین خاطر ممکن است شما این اتهامزنی رئیس کنگره به «مداد» و سایر منتقدانش را نوعی فرار به جلو قلمداد کنید و به نظرتان این موضوع فاقد اهمیت باشد.
اما برای درک اهمیت این «تهمت امنیتی» پنهان شده در لابلای پاسخ آرزو خدیر، باید نگاهی دوباره بیندازید به ماجرای «اتهامزنیهای امنیتی در روند رقابت انتخاباتی کنگره ایرانیان کانادا» که چهار سال پیش اتفاق افتاد.
در طی آن اتفاق، گروه طرفدار هیئت مدیرهی فعلی کنگره، رقبای خود را با برچسبهای «حامیان جنگ و تحریم» و «حامیان اسراییل»، مشابه همانهایی که امروز آرزو خدیر به منتقدان خود نسبت میدهد، خطاب میکرد.
اما این فقط روی نرم ماجرا بود، روی سخت ماجرا این بود که همین برچسبها در داخل ایران باور شد و خیلی زود سر از رسانههای داخلی درآورد تا رقیبان هیئتمدیرهی فعلی کنگره، با وحشتِ امکان پروندهسازی امنیتی علیه خود، سر بر بالش بگذارند.
حالا که رئیس کنگرهی ایرانیان کانادا به جای گفتگو و پاسخ به انتقادات، تصمیم گرفته خبرنگار منتقد را با برچسبزنی و هموارسازی مسیر برای پروندهسازی امنیتی، ساکت کند، باید منتظر ماند و دید چه خوابی برای من و «مداد» دیده شده است. با توجه به عجله در رسانهای شدن موضوع، بعید میدانم مجبور شویم خیلی زیاد منتظر اولین حملات بمانیم.
این مطلب ابتدا با این لینک در کانال تلگرامی «مداد» منتشر شد.