چهارشنبه، هشتم ژانویه، در حالیکه ما در تحریریهی مداد، روی پوشش اخبار مراسم پنجمین سالگرد پرواز #PS752 تمرکز کرده بودیم، انتشار یک خبر غافلگیرکننده و «عجیب» در مجلهی هفته، ما را به هم ریخت.
خبری که نشان از شکایت آرزو خدیر، رئیس کنگرهی ایرانیان کانادا (ICC) از «مداد» و درخواست دریافت ۱۵ هزار دلار غرامت، به دلیل انتشار خبری دربارهی او در این رسانه داشت.
راستش را بخواهید، خبر مجلهی هفته، من را نگران کرد، ترساند، به عنوان یک خبرنگار، قلمم را لرزاند و دستم را از نوشتن باز داشت.
«مداد» یک رسانهی کوچک با بضاعت مالی بسیار اندک است. غرامت ۱۵ هزار دلاری که رئیس کنگره ایرانیان کانادا میخواهد از ما بگیرد، میتواند، درهای «مداد» را برای همیشه ببندد.
از سوی دیگر، شاکی، رئیس کنگرهای است که این کنگره امکانات حقوقی فراوان، شبکهی وسیعی از دوستان بانفوذ، داوطلبان و رسانههای همفکر، اکانتهای همسو در رسانههای اجتماعی، نمایندگان مجالس و افراد صاحب قدرت در کامیونیتیهای مختلفِ کانادا و حتی ارتباطاتی در داخل ایران دارد.
با وجود این نگرانیها، آماده بودم طبق قانون رفتار و سکوت کنم و بگذارم قاضی دربارهی این ادعای خانم خدیر تصمیم بگیرد. اما مجموعه اتفاقاتی، باعث شد این تئوری در ذهنم تقویت شود که شاید ماجرا، اصلأ چیز دیگری است.
به همین دلیل دست به مداد شدم و یادداشتی نوشتم که قسمت نخست آن امروز منتشر میشود:
زنجیرهی اتفاقات
در ابتدا باید کمی به عقب برگردیم و زنجیرهی اتفاقات را مرور کنیم.
موضعگیریهای هیئت مدیره فعلی کنگره ایرانیان کانادا در چند سال اخیر همواره باعث اعتراض جمعی از فعالین ایرانی-کانادایی شده تا جاییکه در سال ۲۰۲۳ تعداد قابلتوجهی از این فعالین با امضای طوماری، خواستار استعفای این هیئت مدیره شدند و آنها را متهم کردند که «بهطورفعال از مشروعیت نظام جمهوریاسلامی در داخل ایران و در صحنه بینالمللی و عادیسازی روابط با رژیم اسلامی برخلاف میل جامعه ایرانی کانادا دفاع» میکنند.
کنگره همیشه اینگونه اتهامات را رد میکرد تا اینکه چند هفتهی پیش، در یک اقدام غافلگیرکننده، آنچه مخالفانش به آن متهمش میکردند را شفاف و واضح در نامهای اعلام و درخواست کرد.
چند هفتهی قبل و در اوایل دسامبر سال ۲۰۲۴، کنگره به بهانهی حمایت از سربازان وظیفهای که دوران خدمت خود را در سپاه پاسداران گذرانده بودند و پروندهی مهاجرتی آنها به دلیل قرار گرفتن سپاه در لیست تروریستی کانادا با مشکل مواجه شده بود، بیانیهای صادر کرد و در آن خواستار حذف نام سپاه پاسداران از لیست تروریستی، رفع تحریمهای کانادا علیه جمهوریاسلامی، برقراری رابطهی دیپلماتیک کانادا با جمهوری اسلامی و بازگشایی سفارت شد.
آنچه موضوع را عجیب کرد، این بود که جمعی از همان خانوادههای سربازان سپاه، با این بیانیه کنگره که ادعا میشد در طرفداری از آنها نوشته شده، مخالفت و آن را محکوم کردند و «تلاشی آشکار برای لابیگری» نامیدند.
این بیانیه خشم برخی از فعالان ایرانیکانادایی را برانگیخت. حدود سه هفتهی بعد پژمان عسگری که یک فعال شناختهشدهی ساکن مونترال است، بلیت میخرد تا همراه خانوادهاش از میهمانی شب یلدا لذت ببرد که در آنجا متوجه حضور آرزو خدیر، رئیس کنگره ایرانیان کانادا میشود. او در اعتراض به سیاستهای کنگره، به حضور رئیس آن نهاد در میهمانی شب یلدا اعتراض میکند و پس از جلب توجه مردم، دلایل خود را با صدای بلند اعلام و مراسم را ترک میکند.
در همراهی با پژمان، عدهی دیگری از میهمانان که در بین آنها اسامی شناختهشدهای هم وجود دارد، مجلس را ترک میکنند. پژمان پس از رسیدن به خانه، این موضوع را در رسانهی اجتماعیش مینویسد. مداد نیز با استناد به پست پژمان، خبری را تنظیم و منتشر میکند.
رئیس کنگرهی ایرانیان کانادا که از این ماجرا و این خبر خوشش نیامده بود، تصمیم میگیرد، کل ماجرا را توهین شخصی به خود به عنوان یک شهروند عادی، قلمداد و شکایت کند. اما…
اما در کمال تعجب و فارغ از درستی یا نادرستی تصمیم آرزو خدیر برای اعاده حیثیت، رئیس کنگره به جای شکایت از پژمان عسگری یعنی همان معترضی که در جمع، او را خطاب قرار داده، از رسانهی مداد که خبر آن اعتراض را بازتاب داده، شکایت میکند.
ولی آنچه این داستان را غیرقابل باورتر میکند، آنچیزی است که پس از شکایت رئیس کنگره ایرانیان کانادا از «مداد» اتفاق میافتد. ماجرایی که این تئوری را به ذهن متبادر میسازد که شاید هدف از این شکایت، بیش از تلاش برای اعادهی حیثیت آرزو خدیر، تلاشی برای راهاندازی یک کارزار ارعاب و تهدید به منظور خفه کردن صدای یک رسانهی منتقد و جلوگیری از آزادی بیان آن بوده است.
این مطلب ابتدا با این لینک در کانال تلگرامی «مداد» منتشر شد.