تاریخ دوران استعمار بریتانیا دارای نکات جالب و حیرتانگیز بسیاری است و این امپراتوری در طول حیات خود با اهداف متعددی، گروههای جمعیتی در ابعاد گسترده را بین مناطق تحتسلطه خود جابهجا کرده و در این میان کودکان بریتانیایی، یکی از این گروههای مهاجرتی را تشکیل میدادند.
این کودکان عمدتا پسران و دخترانی کم سن و سال و اهل بریتانیا بودند که به مناطق تحتسلطه و مستعمرات بریتانیا در سایر نقاط جهان نقل مکان کردند. آنها عموما با این اعتقاد که فرصتهای بیشتری در وطن جدید خود خواهند داشت، به کشورهایی مانند کانادا، استرالیا، نیوزیلند و آفریقای جنوبی فرستاده شدند و بر اساس مستندات موجود، در فاصله سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۹۴۸، بیش از ۱۰۰ هزار کودک از بریتانیای کبیر به عنوان بخشی از جنبش مهاجرت کودکان بریتانیا وارد کانادا شدند.
در آن زمان اعتقاد عمومی بر این بود که این کودکان در کانادا زندگی بهتری خواهند داشت اما اغلب اینطور نبود.
باید توجه داشت که این کودکان عموما به طبقات محروم جامعه تعلق داشته و اگر چه برخی از آنها یتیم بودند اما بسیاری از آنها خانوادههایی داشتند که با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکردند و قادر به نگهداری از پسران یا دختران خود نبودند.
اوج تراژدی این طرح زمانی شکل میگیرد که بدانیم بیشتر والدین این کودکان به قدری در مضیقه قرار داشتند که چارهای جز اینکه فرزندان خود را تحت مراقبت سازمانهای خیریه قرار دهند، نداشته و فرستادن کودکان به خارج از کشور و یکی از دهها قلمرو بریتانیا را فرصتی برای شروعی تازه در یک محیط نویدبخش میدانستند. بسیاری از خانوادهها با اکراه احساس میکردند که فرزندانشان در آنجا شانسی برای زندگی بهتر نسبت به بریتانیا خواهند داشت.
اکثر کودکانی که به کانادا فرستاده میشدند توسط خانوادههای مزرعهدار میزبانی و در آنجا مشغول به کار میشدند. پسران تمایل داشتند برای کار در مزرعه استخدام شوند در حالی که دختران وظایف سبکتر را در خانه انجام داده و همچنین در مواقع ضروری در کار مزارع کمک میکردند. برخی از این کودکان به اندازهی کافی خوششانس بودند که در نهایت با خانوادههای دوست داشتنی مواجه شدند که با آنها خوب رفتار کرده و به آنها محبت میکردند اما واقعیت این است که متأسفانه با بسیاری از این کودکان بسیار بد رفتار میشد.
در آن روزگار، سازمانهایی که برنامههای کودکان خانگی بریتانیا را هماهنگ میکردند، اغلب کودکان را برای دورههای زمانی معینی در مکانهای مختلف نگه میداشتند و این جابهجایی منظم از یک خانواده به خانواده دیگر به معنای ثبات کمتر در زندگی آنها بود.
از سوی دیگر اگرچه قرار بود مؤسسات خیریه بهطورمداوم بررسی کنند تا اطمینان حاصل شود که از این کودکان به درستی مراقبت میشود اما متاسفانه در عمل، این امر به ندرت اتفاق میافتاد و کودکان اغلب مورد بیتوجهی یا آزار میزبانان خود قرار میگرفتند. بسیاری از آنها شرایط بیثبات و سرگردانی داشته و دائما از مزرعهای به مزرعه دیگر فرستاده میشدند، با انواع بدرفتاری مواجه شده و در بسیاری از مواقع فرار میکردند و بدتر این که گزارشهایی از مرگ این کودکان نیز وجود دارد.
جنگ جهانی اول
زندگی این کودکان بینوا که شرایط نامناسبی را در کانادا پشت سر میگذاشتند، به نوعی بود که در کشور جدید خود شاهد تجربیات ناخوشایندی بودند و در عین حال که احساس میکردند از وطن خود راندشدهاند، همچنان ارتباط عاطفی خود را با بریتانیا حفظ کرده و این احساس را در خود پرورش میدادند.
زمانی که بریتانیا در اوت ۱۹۱۴ وارد جنگ جهانی اول شد، کانادا نیز به تأسی از امپراتوری متبوعهی خود وارد جنگ شد و مردان جوانی که به عنوان فرزندان بریتانیا به کانادا آمده بودند، احساس میکردند کشور مادری آنها به کمک نیاز دارد. در نتیجه، حدود ۱۰ هزار نفر از این مهاجران جوان در طول جنگ جهانی اول داوطلبانه به ارتش پیوستند. در واقع، اعتقاد مورخین بر این است که اکثریت قریب به اتفاق مردان واجد شرایط کودکان بریتانیا که به کانادا فرستاده شده بودند در این زمان برای جنگ ثبتنام کردهاند.
برای بسیاری از آنها، فرصت بازگشت به خانه انگیزهای قوی برای خدمت بود. آنها جنگ را فرصتی برای بازگشت به بریتانیا میدانستند زیرا کاناداییهایی که در اروپا میجنگند ابتدا برای آموزش به بریتانیا فرستاده میشدند و این کودکان نگونبخت فکر میکردند که با بازگشت به بریتانیا قادر هستند خانوادههایشان را که سالها قبل مجبور به ترک آنها شده بودند، پیدا کنند. برخی از این کودکان نیز خدمت سربازی را فرصتی برای فرار از خانوادههای ظالم یا بدسرپرست در کانادا میدانستند. شرایط در این دوران به گونهای بود که حتی بسیاری از پسران زیر سن قانونی برای ثبتنام از محل کار خود فرار کرده و در مورد سن خود دروغ گفتند.
از سوی دیگر مقارن با این موج بازگشت سربازان جوان از کانادا به بریتانیا، در طول دوران جنگ جهانی اول، دیگر کودک جدید به کانادا اعزام نشد زیرا زیردریاییهای آلمانی بسیاری از کشتیهای حملونقل متفقین را غرق میکردند و این سفر بسیار ناامن محسوب میشد.
از سوی دیگر نبرد در سنگرهای جبههی غرب در طول جنگ جهانی اول بسیار خطرناک بود و بیش از ۶۶ هزار کانادایی در این درگیری جان خود را از دست دادند. متأسفانه، این آمارشامل بیش از ۱۱۰۰ کودک بریتانیایی بود که به کانادا فرستاده شده بودند.
در حالی که دانستن آمار دقیق کشتهشدگان این گروه از سربازان دشوار است، امروزه می دانیم در سال ۱۹۱۷ حداقل ۶۸۹ نفر از این کودکان در نبردهای بزرگ در نبرد ویمیریج، جبههی تپهی ۷۰ و نبرد پسندال جان باختند. نام ۲۲۹ نفر از آنها روی یادبود ملی ویمی کانادا (که در آن فهرست کسانی که در طول جنگ جهانی اول در فرانسه جان خود را از دست داده اند و قبر شناخته شدهای ندارند) حک شده و ۱۲۲ نفر دیگر در یادبود دروازهی منین و بین سربازانی که در بلژیک در جریان درگیری جان خود را از دست دادند و محل دفنشدن آنها مشخص نیست، ذکر شده است.
حقیقت این است که این کودکان مهاجر شجاعانه جنگیدند و دو نفر از آنها که به کانادا بازگشته بودند، نشان ویکتوریا را دریافت کردند. این مدال بالاترین جایزه برای شجاعت نظامی است که یک کانادایی میتواند کسب کند.
سالهای پس از جنگ
در اوایل دهه ی۱۹۲۰، نیاز زیادی به نیروی کار در مزارع کانادا وجود داشت. هزاران پسر جوان مزرعهدار در جبهههای جنگ جهانی اول کشته شده و تعداد بیشتری نیز با دست و پای قطع شده و جراحات جدی به خانه بازگشتند که انجام کار فیزیکی مورد نیاز کشاورزی را برایشان دشوار میکرد بنابراین، جریان اعزام کودکان بریتانیایی به کانادا با برخی مقررات سختگیرانهتر دوباره آغاز شد. برای مثال، پس از سال ۱۹۲۴ به بعد قرار نبود کودکان زیر ۱۴ سال به کانادا فرستاده شوند. با این حال، برخی از پسران و دختران جوانتر همچنان از اقیانوس عبور کردند.
با گذشت سالها، نگرش در جامعهی کانادایی شروع به تغییر کرد و روش فرستادن دختران و پسران جوان به کانادا به این شکل، ظالمانه تلقی شد. با شروع جنگ جهانی دوم، مهاجرت کودکان خانگی بریتانیایی به کانادا بهطورقطع کاهش پیدا کرد.
جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم در سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شده و کانادا در کنار بریتانیا و دوباره در مبارزهی جدیدی دست به سلاح برد. طی این دوره و درحالیکه تعداد کمی از کودکان بریتانیایی جدید به کانادا میآمدند، دهها هزار نفری که در سالهای گذشته به کانادا مهاجرت کرده بودند اکنون در سن خدمت نظامی بودند.
بر اساس آمارها، بیش از یک میلیون کانادایی در جنگ جهانی دوم حضور داشته و اینبار ۲۰ هزار نفر که در پروژهی انتقال کودکان بریتانیایی به کانادا فرستاده شده بودند، برای جنگ ثبتنام کردند.
این افراد با انگیزههای متفاوتی داوطلب حضور در میادین جنگ شده و برخی احساس وفاداری به پادشاه و کشور داشتند و گروهی با امید بازگشت به بریتانیا و ارتباط مجدد با اعضای خانوادهای که مجبور به ترک آنها شده بودند، برای نبرد ثبتنام کردند.
علاوه بر این، بسیاری از همین کودکان بریتانیایی که حالا کهنهسربازان جنگ جهانی اول بودند، دوباره برای خدمت در درگیری جدید داوطلب شدند. برای برخی از کسانی که انتخاب مجدد سربازی را انتخاب کردند، بازگشت به ساختار آشنای ارتش مایهی آرامش بود.
از سوی دیگر رکود اقتصادی دههی ۱۹۳۰ نیز روی گروهی از این افراد تاثیر داشته و در نهایت بخشی از نیروهای جوان داوطلب نیز فرزندان همان کودکان مهاجری بودند که یک بار از بریتانیا به کانادا فرستاده شده و سپس در جنگ جهانی اول خدمت کرده بودند و این جوانان تازهنفس، خدمت در ارتش را سنت خانوادگی خود میدانستند.
به هر جهت، انگیزههای آنها هر چه بود، این فرزندان بریتانیا شجاعانه در طول جنگ خدمت کردند و در هر کمپین بزرگی که کانادا در آن شرکت داشت، جنگیدند. خدمات آنها بهای زیادی را به همراه داشت، با این حال، بسیاری از آنها جان خود را برای کمک به متفقین برای کسب پیروزی از دست دادند.
میراث کودکان خانه بریتانیا
تا زمانی که در دههی ۱۹۴۰ جریان کودکان خانگی بریتانیایی به کانادا متوقف شد، بیش از ۱۰۰ هزار پسر و دختر جوان بریتانیایی به کانادا مهاجرت کرده بودند. امروزه تصور میشود که بیش از ده درصد از جمعیت کانادا ممکن است از نسل این افراد باشند و احتمالا بسیاری از آنها از این ارتباطات خانوادگی جالب آگاه نیستند. کمکهای انجام شده توسط کودکان خانگی بریتانیایی که با لباس رسمی خدمت میکردند، چشمگیر بود و نقش مهم آنها در تاریخ کشور کانادا هرگز نباید فراموش شود.
در حال حاضر انجمن حمایت و تحقیقات کودکان خانگی بریتانیا (BHCACA) به عنوان یک مرجع تحقیقاتی در حال بررسی این ریشهها بوده و بسیاری از وارثان این گروه از مهاجرین خاص را از ریشههای اصلی خود آگاه کرده و آنها را با والدین خود پیوند میدهد.
منبع:veterans.gc.ca