ترجمه فارسی این مقاله نشریه کندین جوییش نیوز را میخوانیم:
اگر به تجمعات حمایت از اسرائیل که در ۱۰ ماه گذشته در تورنتو برگزار شده بروید، در کنار پرچمهای کانادا و اسرائیل، پرچمهای شیر و خورشید را هم خواهید دید. این پرچمها نماد ایران قبل از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ بودند و هنوز هم توسط ایرانیانی که میخواهند رژیم اسلامی فعلی را سرنگون کنند، استفاده میشوند.
در سالهای اخیر و به خصوص بعد از ۷ اکتبر، ایرانیان بیشتری حمایت خود را از اسرائیل ابراز کردهاند. یک روز پس از حملات وحشیانه، هشتگ #ایرانیان_با_اسرائیل_هستند (#IraniansStandWithIsrael) در شبکههای اجتماعی ترند شد.
حتی افرادی داخل ایران با به خطر انداختن جان خود، پستهای حمایت از اسرائیل را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند، از جمله مردی که ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس را در تهران جشن گرفت.
البته حمایت ایرانیان از اسرائیل مطلق نیست. رژیم اسلامی و طرفدارانش خواهان نابودی اسرائیل هستند. اگرچه اکثر ایرانیان خارج از کشور میخواهند رژیم اسلامی را از قدرت برکنار کنند، اما این به معنای حمایت قطعی آنها از اسرائیل نیست.
کاوه شهروز، وکیل و فعال حقوق بشر، میگوید در این زمینه تغییر بزرگی میبیند. او میگوید: «در گذشته یکی از حملات علیه من این بود که میگفتند “او صهیونیست است” اما الان وضعیت فرق کرده است.»
او ادامه میدهد: «فکر میکنم ایرانیان به شکل سنتی از فلسطینیان حمایت میکردند، اما در سالهای اخیر این حمایت به طور قابل توجهی تغییر کرده است. بخش بزرگی از این تغییر به این دلیل است که ما میبینیم اسرائیل با همان چیزی روبرو است که ما با آن مواجهیم…. تقریباً کاملاً همان گروهها هستند. حماس اساساً مهره رژیم ایران است و سعی دارد در غزه همان چیزی را پیاده کند که رژیم ایران به طرز وحشتناکی در ایران اجرا کرده است. بنابراین ما دشمن مشترکی داریم و مثل اسرائیل به دنبال دموکراسی هستیم.»
او میگوید: «فکر میکنم افراد بیشتر و بیشتری به تدریج متوجه میشوند که اسرائیل در واقع متحد ما در این مبارزه است. ما هم باید در مقابل متحد اسرائیل باشیم. این دیدگاه هنوز همهگیر نشده، اما در حال افزایش است.»
Iran behind anti-Israel protests in the US, according to White House
'Basically, any hot button issue in the West, Iran has been behind further polarization,' @kshahrooz says
With @laura_i24 pic.twitter.com/jr1RuyCT0A
— i24NEWS English (@i24NEWS_EN) July 11, 2024
شهروز کمی بعد از انقلاب ۱۹۷۹ در ایران به دنیا آمد و حدود یک دهه بعد، وقتی ۱۰ ساله بود، به کانادا آمد. خانوادهاش به دلیل آزار سیاسی مجبور به ترک ایران شدند، که الهامبخش او برای دنبال کردن حرفه فعال حقوق بشر شد. او میگوید این فعالیتها به او کمک کرد تا در اواسط تا اواخر دهه ۲۰۰۰، زودتر از تغییری که اکنون در جامعهاش در حال رخ دادن است، دیدگاهش را نسبت به اسرائیل تغییر دهد.
او میگوید: «وقتی جوانتر بودم، احتمالاً دیدگاه چپگرای رایج درباره اسرائیل و فلسطین داشتم. اما با بزرگتر شدن و انجام فعالیتهای بیشتر در مورد ایران، متوجه شدم که در واقع، متحدان من در این مبارزه اسرائیلیها هستند.»
این به این معنا نیست که او دیگر به وضعیت مردم فلسطین اهمیت نمیدهد؛ بلکه متوجه شده که گروههایی مثل حماس به فکر منافع آنها نیستند. او همچنین امیدوار است افرادی که از فلسطینیان حمایت میکنند، به ایران به عنوان نمونهای از نحوه حکومت حماس در صورت کنترل کامل منطقه نگاه کنند.
شهروز میگوید: «آنچه من آرزو میکنم آنها بر آن تمرکز کنند این است که حماس یک جنبش آزادیبخش نیست. حماس علاقهای به چیزهایی که لیبرالهای غربی به آن علاقه دارند، ندارد. برای درک این موضوع، کافی است به حامی حماس، یعنی حکومت ایران نگاه کنند.»
او ادامه میدهد: «وقتی آنها بفهمند که این رژیم چگونه با زنان، همجنسگرایان، کارگران و اقلیتهای قومی و مذهبی رفتار میکند، متوجه خواهند شد که حماس متحد آنها نیست و به آزادی علاقهای ندارد. … آنها متوجه خواهند شد که ارزشهایشان در اسرائیل بهتر منعکس شده است تا در حماس. البته اسرائیل هم مثل هر جای دیگری کامل نیست و زمینههایی برای بهبود دارد. اما تفاوت زیادی با آنچه حماس به دنبال آن است، دارد.»
شهروز در گذشته خود را چپگرا میدانست، اما او از نزدیک دیده که چگونه برخی گروههای چپ میتوانند اهداف او برای آزادی مردم ایران را تضعیف کنند. بسیاری از آنها صرفاً به دلیل ضد آمریکایی و ضد استعماری بودن، از رژیم اسلامی در ایران حمایت میکنند، حتی با وجود اینکه این رژیم به شدت زنان، دگرباشان، کارگران و سایر گروههای حاشیهای را سرکوب میکند.
او میگوید: «این یک ناامیدی باورنکردنی است… واقعاً ذهن را مشغول میکند. فکر میکنم بسیاری از فعالان حقوق بشر، احتمالاً زودتر از سایر اعضای جامعه، متوجه شدند که افرادی که بیشترین صدا را در مورد مسئله فلسطین دارند، احتمالاً واقعاً چندان به حقوق بشر و همبستگی با ما اهمیت نمیدهند.»
برای شهروز، دلیل حمایت ایرانیان از اسرائیل روشن است. اما او میگوید جامعه یهودی نیز به طور طبیعی با ایرانیان همدلی دارد.
او میگوید: «تجربهام نشان میدهد گروههای کمی هستند که مثل یهودیان، به دلیل تاریخشان، سرکوب و رنج را با تمام وجود درک کرده باشند. بنابراین اغلب نیازی نمیبینیم برای دوستان یهودیام درباره تاریخچه خانوادهام توضیح دهم، در حالی که برای دیگران باید توضیح بدهم.»
دیانوش یوسفی، یک ایرانی-یهودی، استاد مطالعات حقوقی و وکیل سابق دادگاههای کیفری و فعال عدالت اجتماعی است که قبل از انقلاب در ایران به دنیا آمد و در ۱۲ سالگی به کانادا آمد. برخلاف شهروز، او هنوز خود را چپگرا میداند؛ اما همانند شهروز، از نحوه برخورد جناح چپ با این درگیری ناامید شده است.
او میگوید: «فکر میکنم مردم نمیفهمند که یهودستیزی یا احساسات ضد غربی چقدر ریشهدار است. فکر نمیکنم مردم متوجه باشند که یهودستیزی لزوماً به احساسات ضد اسرائیلی مربوط نیست و حتی اگر اسرائیلی وجود نداشت، باز هم وجود میداشت.» سپس او داستانهایی از زندگی خودش به عنوان یک یهودی در ایران تعریف میکند.
«وقتی کلاس چهارم بودم، معلم داشت جای نشستن ما را عوض میکرد و وقتی از دختری خواست کنار من بنشیند، او گفت ‘من کنار این یهودی کثیف نمینشینم’، این هیچ ربطی به اسرائیل نداشت. یا وقتی یک معلم سعی کرد مرا تغییر مذهب دهد، این هیچ ربطی به اسرائیل نداشت. یا وقتی پلیس به مغازه والدینم آمد تا پول اضافی بگیرد، این هیچ ربطی به اسرائیل نداشت. این به خاطر این بود که ما یهودی بودیم.»
Iranian police shot this 31-year-old woman, mother of 2, allegedly b/c her hair wasn't covered. The bullet "entered her lung and severely damaged her spinal cord."
She is paralyzed because she showed some hair. #Iran #WomanLifeFreedom https://t.co/iL8EPCFg5n— (((Dyanoosh Youssefi))) دیانوش یوسفی (@DyanooshY) August 12, 2024
اگرچه برخی فعالان وجود یهودستیزی در رژیم اسلامی و نمایندگانش را انکار یا حتی توجیه میکنند، یوسفی میگوید آگاهی از این یهودستیزی در واقع بسیاری از ایرانیان را برانگیخته تا در کنار اسرائیل بایستند.
او میگوید: «برخی ایرانیان از اسرائیل حمایت میکنند، اغلب به این دلیل که احساس میکنند یهودستیزی یک مشکل است و چیزی است که از رشد در ایران میشناسند. آنها اهمیت حمایت از دموکراسی و مبارزه با بنیادگرایی اسلامی را درک میکنند. آنها با رژیم ایران و موضع ضد اسرائیلی و اساساً یهودستیزانهاش مخالفت میکنند.»
یکی از پرصداترین حامیان ایرانی اسرائیل در تورنتو، امیرا ذوالقدری، یک زن ترنس ۲۷ ساله است که یک دهه پیش از ایران فرار کرد. او به روشهای مختلفی از اسرائیل حمایت میکند: در شبکههای اجتماعی پست میگذارد، در تجمعات شرکت میکند و برای افرادی که میشناسد توضیح میدهد که چرا باید همین کار را بکنند.

ذوالقدری بخشی به این دلیل ایران را ترک کرد که به او گفته شد دیگر به کلاس نیاید. در آن زمان، او هنوز خود را به عنوان پسر معرفی میکرد و تازه اعلام کرده بود که همجنسگراست. او و خانوادهاش در خطر بودند، بنابراین سرانجام به عنوان پناهنده به کانادا آمد و امروز در دانشگاه تورنتو در رشته مطالعات زنان و جنسیت تخصص دارد.
یک دهه پس از ترک ایران، در ژانویه امسال، به ذوالقدری دوباره گفته شد که در کلاس شرکت نکند. اما این بار، حمایت او از اسرائیل بود که سبب شد استاد عذرش را بخواهد.
ذوالقدری در سندی که حادثه را شرح میداد و البته در اختیار شبکه سیجیان به اشتراک گذاشته، نوشت: «[استاد] مرا متهم به صهیونیست بودن کرد و گفت که تمام سرزمین از رودخانه تا دریا فلسطین است، و به من توصیه کرد که درس را حذف کنم زیرا برای من مناسب نبود.»
او میگوید: «توصیه او مرا به گریه انداخت، زیرا احساس کردم تلاشی است برای محروم کردن من از درسی [درباره زنان و انقلاب در خاورمیانه] که باید شامل دیدگاههای متنوعی مانند دیدگاه من باشد که در برابر بیرحمی اسلامگرایان مقاومت میکند. به عنوان دانشجویی که علیه قانون شریعت در ایران صحبت کرده و حقوق تحصیلی و زندگیام را در آنجا از دست دادهام، علیرغم اینکه دانشجوی ممتازی بودم، اکنون با محرومیت مشابهی در دانشگاه تورنتو روبرو هستم، با وجود نمرات بالا و تلاش زیادم.»
پس از بحثهای بیشتر با استاد، از ذوالقدری خواسته شد درس را ترک کند. اگرچه این موضوع هیچ پیامد تحصیلی یا مالی نداشت، او هنوز از دست دادن فرصتی برای به اشتراک گذاشتن دیدگاهش ناراحت است.
در فضای قطبی شده امروز، بسیاری مردم گروههای حامی دگرباشان و یهودیان را در تقابل با یکدیگر میبینند. اما از نظر ذوالقدری، وظیفه اوست که از هر دو دفاع کند.
او میگوید: «نمیتوانستم حتی درباره داستان ظلمهایی که از آنها آگاهم ساکت بمانم. میدانم که رژیم اسلامی [در ایران] میخواهد اسرائیل را نابود کند. میدانم که رژیم اسلامی میخواهد یهودیان را فقط به خاطر یهودی بودنشان بکشد. و این برای من قابل قبول نیست و نمیتوانم ساکت بمانم، چون همدردی میکنم… میدانم رژیمی که بر ایران حکومت میکند میخواهد اسرائیل را نابود کند، مثل من به عنوان یک فرد ترنس.»
ذوالقدری گفت بسیاری از ایرانیان از اسرائیل حمایت میکنند زیرا معتقدند اسرائیل میتواند به آنها در سرنگونی رژیم اسلامی که اکنون بر کشور حاکم است کمک کند. با این حال، او این سطح از حمایت را نوعی حمایت ظاهری از مبارزه اسرائیل میداند.
او میگوید: «آنها از این موضوع سوء استفاده میکنند فقط چون فکر میکنند ‘خب، اگر اسرائیل به رژیم حمله کند، ما در ایران قدرت داریم’. دیدن این مسئله به این شکل برای من قابل قبول نیست. مثل این است که از دیگران استفاده کنیم و… حق اسرائیل برای دفاع از خودش را فقط برای به دست آوردن قدرت در ایران بپذیریم.»
«اسرائیل حق دارد از خودش دفاع کند، حتی [بدون] اینکه به ما چیزی بدهد، چون از منابع ما به اسرائیل حمله میکنند. آنها نباید به ما قدرت بدهند تا در عوضش، از آنها حمایت کنیم. ما باید از آنها حمایت کنیم چون باید احساس مسئولیت کنیم، چون باید کمی احساس گناه کنیم.»
گلدی قمری، نماینده مجلس استانی کارلتون و اولین زن ایرانی-کانادایی که در کانادا به مقام دولتی انتخاب شده، رابطه هزاران ساله بین مردم یهود و ایران را دلیل دیگری برای این حمایت ذکر کرد.
ایرانیان در سراسر جهان هنوز هر سال در ۲۹ اکتبر، کوروش بزرگ، اولین امپراتور سلسله هخامنشی را جشن میگیرند. کوروش بزرگ همچنین در کتاب مقدس به خاطر پایان دادن به تبعید بابل ذکر شده است. پس از فتح بابل، او به یهودیان اجازه داد به اسرائیل بازگردند و معبد را بازسازی کنند.
قمری میگوید: «و این ۳۰۰۰ سال پیش بود. از آن زمان تاکنون، اتحاد و دوستی قوی بین یهودیان و ایرانیان وجود داشته است. قبل از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، ایران یکی از امنترین مکانها برای یهودیان در خاورمیانه، پس از اسرائیل بود… این بخشی از تاریخ ماست، بخشی از فرهنگ ماست، در متون تاریخی ما آمده است.»
«پس از کشتار نسلکشی ۷ اکتبر… مردم ایران در همبستگی با مردم اسرائیل، پرچم اسرائیل را برافراشتند، که در واقع جرمی قابل مجازات با مرگ است. رژیم اسلامی هر کسی را که آشکارا و فعالانه از اسرائیل یا جامعه یهود حمایت کند، به قتل میرساند یا اعدام میکند.»
«این حمایت فراتر از ‘دشمنِ دشمن من’ است. این حمایت درباره درک و احترام به آن اتحاد و دوستی است که هزاران سال بین ایرانیان و یهودیان وجود داشت و در واقع تا سال ۱۹۷۹ که رژیم اسلامی به قدرت رسید، وجود داشت… و زمانی که رژیم اسلامی توسط مردم ایران سرنگون شود، ایران دوباره به دوست نزدیک و متحد اسرائیل تبدیل خواهد شد، همانطور که قبل از ۱۹۷۹ بود.»
اگرچه ممکن است رژیم اسلامی باید سقوط کند تا ایران و اسرائیل دوباره متحد شوند، چنین محدودیتی برای افراد وجود ندارد. در سالهای اخیر، پیوندهای قویتری بین مردم یهود و ایران در حال شکلگیری است. آنچه با علاقه مشترک به شکست دشمن مشترک آغاز شد، به ابراز عمومی متقابل همبستگی و در نهایت، در برخی موارد، به دوستی تبدیل شده است.
امیر اپشتاین مدیر اجرایی تافسیک، یک سازمان مردمنهاد است که با ایجاد پل ارتباطی بین گروههای قومی مختلف، با یهودستیزی مبارزه میکند. یکی از اولین ارتباطاتی که او در جامعه ایرانی برقرار کرد، با سلمان سیما بود، یک زندانی سیاسی سابق در ایران که اکنون در تورنتو زندگی میکند و مخالف سرسخت رژیم اسلامی است.

سیما همچنین طرفدار پرشور اسرائیل است که در تجمعات حامی اسرائیل شرکت میکند و گاهی در آنها سخنرانی میکند، از جمله تجمع ۱۲ نوامبر در کریستی پیتز، و تظاهرات حمایتی از اسرائیل را سازماندهی میکند. او اغلب با تابلویی دیده میشود که اعلام میکند «ایرانیان با اسرائیل هستند»، که بالای تصویری از پرچم اسرائیل در کنار پرچم شیر و خورشید قبل از انقلاب ایران قرار دارد.
در راهپیمایی امسال با اسرائیل در ۹ ژوئن، اپشتاین و برخی از دوستان و همکارانش تصمیم گرفتند پشت یک بنر بزرگ که میگفت «اسرائیل در مبارزه ایرانیان برای آزادی با آنهاست» راهپیمایی کنند. سیما هم درست در کنار آنها بود.
اپشتاین و سیما در ابتدا از طریق فعالیتهای مشترک با هم ارتباط برقرار کردند، اما اکنون این دو یکدیگر را دوستان نزدیک میدانند. برای سیما، این با الگوی اخیر در زندگیاش همخوانی دارد. او میگوید یهودیانی که در تورنتو ملاقات کرده بسیار دوستانه و مهماننواز بودهاند و هنگام ملاقات با او، با تشکر و آغوش باز از او استقبال میکنند. او میگوید وقتی تولدش را برگزار میکند، نیمی از مهمانان یهودی خواهند بود.
همانطور که او با یهودیان بیشتری آشنا شده، یاد گرفته شباهتهای عمیق و ارزشهای مشترک بین دو جامعه را درک و قدردانی کند، که منجر به پیوندهای معنادارتری میشود، فراتر از علایق مشترک بر اساس یک دشمن مشترک.
او میگوید: «من یکی از کسانی هستم که بعد از ۷ اکتبر هیچ دوستی را از دست ندادم. بعد از ۷ اکتبر دوستان زیادی اضافه کردم. آنها مرا برای شام شبات دعوت کردند و در شام شبات، فهمیدم که در فرهنگ یهود، به نان احترام میگذارید. در فرهنگ ایرانی، در فرهنگ پارسی، شما هم به نان احترام میگذارید. پس وقتی با کسانی نان میخورید، وقتی با کسانی غذا میخورید، ارزشی وجود دارد که باید به آن احترام گذاشت. این همان چیزی است که ما در فرهنگ ایرانی داریم.»
برای اپشتاین، ایرانیان و یهودیان به تمام این دلایل متحدان طبیعی هستند: منافع مشترک، تاریخ مشترک، ارزشهای مشترک. او امیدوار است که یهودیان بیشتری درک کنند که این دو جامعه چقدر قوی با هم همسو هستند.
او میگوید: «وقتی [رژیم اسلامی] از صحنه خارج شود، که به معنای آزادی برای ایرانیان است، همچنین به معنای امنیت و آزادی برای اسرائیلیها و یهودیان است… فکر میکنم جامعه یهود باید این را خیلی بیشتر از ما بداند، تا بفهمد چرا ایجاد دوستی با ایرانیان اینقدر مهم است.»
«علاوه بر این، آنها انسانهای فوقالعادهای هستند. فرهنگشان زیباست. پس، میدانید، همه اینها فقط مزایای این کار است. ما در زمانی که از زمان هولوکاست تاکنون بیش از هر زمان دیگری منزوی شدهایم، به دوستان نیاز داریم… به همین دلیل است که این کار اینقدر مهم است.»