مداد، رسانه آنلاین مونترال

تبلیغات
 

آکادی‌ها، داستان غم‌انگیز یک کوچ اجباری

حمله سربازان انگلیسی به خانه‌های آکادی‌ها
حمله سربازان انگلیسی به خانه‌های آکادی‌ها

آکادی‌ها، از نخستین مهاجران فرانسوی به آمریکای شمالی، نقشی مهم در شکل‌گیری هویت کانادا داشته‌اند. این گروه که در اوایل قرن ۱۷ در نواحی شرقی کانادای امروزی ساکن شدند، فرهنگی منحصر به فرد و روابطی دوستانه با بومیان میکماک ایجاد کردند. با وجود زندگی مسالمت‌آمیز، آکادی‌ها در میانه قرن ۱۸ قربانی رقابت‌های استعماری شده و به طرز فاجعه‌باری از سرزمین‌شان اخراج شدند. این رویداد تلخ، معروف به “تبعید بزرگ”، تأثیری عمیق بر تاریخ و فرهنگ کانادا گذاشت. امروزه، میراث آکادی‌ها در موسیقی، زبان و آداب و رسوم مناطقی چون نیوبرانزویک و نوا اسکوشیا زنده است و بخش مهمی از تنوع فرهنگی کانادا را تشکیل می‌دهد.

تبلیغات: برای کسب اطلاعات بیشتر روی هر پوستر کلیک کنید

گروه املاک OneClickHome مهدی یزدی و حمید سام  

در این مطلب قصد دارید نگاهی به این بخش مهم از تاریخ کانادا و نقش آکادکی‌ها در آن بپردازیم.


کشتی دوک ویلیام در اکتبر ۱۷۵۸ در حال عبور از اقیانوس اطلس به سمت فرانسه بود و در کاروانی متشکل از ۹ کشتی دیگر حرکت می‌کرد. این کشتی‌ها ۳۶۰ نفر را حمل می‌کردند که از خانه و کاشانه‌شان رانده شده و مجبور به یافتن خانه‌ای جدید شده بودند.

مسافران کشتی یک ماه را در ساحل کانسو (در نوا اسکوشیا) گذرانده بودند و منتظر بودند تا هوای نامساعد منطقه فروکش کند. اکنون، سه روز پس از حرکت، کشتی از سایر کشتی‌های کاروان جدا افتاده بود. همچنین یکی از این کشتی‌ها با ۲۱۳ سرنشین غرق ‌شده بود.

دو هفته، دوک ویلیام به تنهایی در دریا حرکت می‌کرد تا اینکه به کشتی دیگری از کاروان به نام ویولت برخورد کرد که در حال غرق شدن بود. در ۱۱ دسامبر، هنگامی که سرنشینان از کشتی ویولت به کشتی دوک ویلیام منتقل می‌شدند، طوفانی شدیدی رخ داد.

در انبار کشتی دوک ویلیام، خدمه و مسافران به تخلیه آب پرداختند، زیرا کشتی دچار نشتی شده بود. این روند سه روز ادامه یافت.

کاپیتان نیکولز در دفتر خاطراتش درباره آن روزها نوشت: «ما سه روز در این وضعیت اسفناک باقی ماندیم. علی‌رغم تلاش‌هایمان، کشتی پر از آب بود و هر لحظه انتظار غرق شدن می‌رفت.»

نیکولز به خدمه و آکادی‌ها گفت که باید به سرنوشت خود راضی باشند و تسلیم مشیت الهی شوند.

البته در حالی که کشتی داشت به آرامی غرق می‌شد، دو کشتی در دوردست دیده شدند، اما هیچ کدام به کمک نیامدند.

کشتی دوک ویلیام تنها سه قایق کوچک داشت که اصلاً برای نجات مسافران طراحی نشده بودند، بلکه فقط برای حمل بار استفاده می‌شدند. نوئل دوآرون، که رهبر آکادی‌های روی کشتی بود، متوجه شد که این قایق‌ها نمی‌توانند همه آکادی‌ها را نجات دهند. بنابراین، در یک تصمیم دشوار و فداکارانه، به کاپیتان گفت که او و خدمه‌اش باید با استفاده از این قایق‌ها خود را نجات دهند و آکادی‌ها را به سرنوشت خود واگذارند.

دو قایق به آب انداخته شدند که کاپیتان، خدمه‌اش و یک کشیش محلی را حمل می‌کردند. کشیش از قایق نجات برای دوآرون دست تکان داد.

کشتی دوک ویلیام در ساعت ۴ بعد از ظهر ۱۳ دسامبر ۱۷۵۸، در فاصله ۹۷ کیلومتری ساحل فرانسه غرق شد. بیش از ۳۶۰ نفر جان خود را از دست دادند، از جمله دوآرون، همسرش، پنج فرزندشان و همسران آنها، و بیش از ۳۰ نوه‌اش.

این ۳۶۰ نفر تنها بخش کوچکی از ۵۰۰۰ آکادی بودند که در جستجوی خانه‌ای جدید، پس از آنکه خانه‌های قبلی‌شان از آنها گرفته شد، جان خود را از دست دادند.

اخراج آکادی‌ها از سرزمین‌شان

اخراج آکادی‌ها لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ کانادا بود. این رویداد فرهنگ کانادا را برای همیشه تغییر داد و منجر به شکل‌گیری فرهنگ‌های دیگر در نقاط مختلف جهان شد. اگر اخراج آکادی‌ها رخ نمی‌داد، نیواورلئان به شکلی که امروز می‌شناسیم وجود نداشت. محله فرانسوی‌ها در بالتیمور، میراث فرانسوی در کانکتیکات، و جشن ماردی گرا هم وجود نمی‌داشت. حتی کلمه «کیجن» (Cajun) از تلفظ انگلیسی شده کلمه آکادین می‌آید.

از ۱۰ اوت ۱۷۵۵ تا ۱۱ ژوئیه ۱۷۶۴، ۱۱۵۰۰ آکادی، که تقریباً ۸۱ درصد جمعیت آکادی‌های استان‌های دریایی را تشکیل می‌دادند، از خانه‌هایشان رانده شدند.

اخراج آکادی‌ها (By Henri Beau - ameriquefrancaise.org)
اخراج آکادی‌ها (By Henri Beau – ameriquefrancaise.org)

داستان آکادی‌ها از پورت رویال در سال ۱۶۰۴ آغاز می‌شود. در این بخش از کانادا، یک اجتماع کوچک و پرجنب‌وجوش در نزدیکی خلیج فاندی شکل گرفته بود.

در اوایل قرن هفدهم، پادشاه فرانسه، کاپیتان ایزاک دو رازیلی را به عنوان نماینده خود در فرانسه‌نو (مستعمرات فرانسه در آمریکای شمالی) منصوب کرد. دو رازیلی مأموریت داشت تا در منطقه‌ای را که بعدها آکادیا نام گرفت، اقدام به ساخت کلونی برای مهاجران فرانسوی کند. او افراد زیادی را از فرانسه به این سرزمین جدید آورد. در سال ۱۶۳۲، اولین سکونتگاه رسمی آکادی‌ها در این منطقه شکل گرفت. این سکونتگاه، سرآغاز شکل‌گیری جامعه آکادی بود و تمام آکادی‌های بعدی از نسل همین اولین مهاجران بودند.

ساکنان این منطقه سدهایی ساختند تا جزر و مد شدید را مهار کنند و مزارع را برای کشت علوفه آبیاری کنند. با وجود اینکه این منطقه بخشی از فرانسه‌نو بود، فرانسه توجه چندانی به این مهاجران نداشت و آکادی‌ها یک زندگی مستقل برای خود ایجاد کردند. آنها به جای جنگیدن با بومیان محلی (یعنی میکماک‌ها) با آنها همکاری کردند و متحد شدند. برای آکادی‌ها، بقای اولیه‌شان به همکاری با مردم بومی محلی بستگی داشت. ارتباط آکادی‌ها و بومیان بهتر و بهتر می‌شد، تا جایی که از سال ۱۶۲۶ حتی با یکدیگر ازدواج می‌کردند.

نام آکادیا از کلمه میکماکی «کادی» می‌آید که به معنای «مکان فراوانی» است. میکماک‌ها به آکادی‌ها آموختند چگونه در این منطقه زنده بمانند و به طور گسترده با آنها تجارت می‌کردند.

آکادی‌ها
آکادی‌ها

البته وضعیت این منطقه همیشه خوب و آرام نبود. دو فرماندار فرانسوی که برای این منطقه منصوب شده بودند، جنگی داخلی را آغاز کردند که به جنگ داخلی آکادیا معروف شد. هر دو از طرف لویی چهاردهم قلمرویی دریافت کرده بودند، اما پادشاه این قلمروها را به شکلی جغرافیایی نامنظم ترسیم کرده بود و دو قلمرو با هم همپوشانی داشتند. از سال ۱۶۳۵، فرماندار شارل دو سنت-اتین دو لا تور، که پروتستان بود، حملاتی را علیه شارل دو منو دولنه، که کاتولیک بود، برای دستیابی به زمین‌هایی بیشتر آغاز کرد. جنگ داخلی حدود یک دهه ادامه یافت تا اینکه دولنه، لا تور را از منطقه اخراج کرد. این جنگ صدها کشته بر جای گذاشت. اما در سال ۱۶۵۰، دولنه درگذشت و سه سال بعد، لا تور با بیوه دولنه ازدواج کرد!

تا حدود یک قرن بعد، آکادی‌ها شاهد دست به دست شدن سرزمین‌شان بین قدرت‌های مختلف اروپایی بودند. از ۱۶۵۴ تا ۱۶۶۷، محل زندگی‌شان تحت کنترل انگلیسی‌ها بود و سپس در ۳۱ ژوئیه ۱۶۶۷ با امضای پیمان بردا، دوباره تحت کنترل فرانسوی‌ها قرار گرفتند. در این زمان، ۳۰۰ آکادی در قالب ۶۰ خانواده در منطقه زندگی می‌کردند.

در سال ۱۶۷۴، هلندی‌ها آکادیا را فتح کردند و منطقه را هلند جدید نامیدند. البته آنها در سال ۱۶۷۸ منطقه را ترک کردند و دوباره به فرانسوی‌ها بازگشت. در طول چند دهه بعد، آکادی‌ها شروع به حرکت از پورت رویال و ایجاد سکونتگاه‌های جدید در منطقه کردند.

در سال ۱۷۱۳، سرزمین آکادی‌ها بار دیگر به بریتانیایی‌ها منتقل شد. یک دهه و نیم بعد، در سال ۱۷۳۰، بریتانیایی‌ها از آکادی‌ها خواستند تا قول دهند در هر گونه درگیری بین بریتانیا و فرانسه بی‌طرف بمانند. در حالی که آکادی‌ها دیگر چندان به دردگیری‌های قدرت‌های استعماری آن دوران کاری نداشتند و به زندگی خودشان مشغول بودند، فرانسه و بریتانیا همچنان برای کنترل منطقه با یکدیگر رقابت می‌کردند.

آکادی‌ها خود را در کشمکش بین قدرت‌های اروپایی گرفتار می‌دیدند، اما تمایلی به درگیر شدن در این نزاع‌ها نداشتند. آنها به استقلال خود افتخار می‌کردند. این مردم نه می‌خواستند به فرانسه وفادار باشند و نه به بریتانیا؛ در عوض، ترجیح می‌دادند بی‌طرف بمانند و راه خود را جدا از هر دو قدرت استعماری ادامه دهند.

هر دو طرف تمایل داشتند آکادی‌ها را به حال خود رها کنند، زیرا آکادی‌ها در این زمان تقریباً یک قرن در منطقه مستقر شده بودند. آنها در کشاورزی در این منطقه ماهر بودند و حتی بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها مواد غذایی خود را از آنها تهیه می‌کردند. همین مهارت سبب نگرانی بریتانیایی‌ها شد که احساس می‌کردند این قوم به فرانسوی‌ها کمک می‌کند.

یکی از فرماندهان بریتانیایی گفت: «بنابراین، مهارت آنها در ماهیگیری و همچنین کشت زمین، ناگزیر آن جزیره را … به یکباره به قدرتمندترین مستعمره فرانسوی‌ها در آمریکا تبدیل می‌کند و خطرناک‌ترین و آسیب‌زاترین [مستعمره] برای تمام مستعمرات بریتانیا و همچنین تجارت جهانی بریتانیای کبیر خواهد بود.»

در رقابت استعماری بین فرانسه و انگلستان، هر حرکت یک طرف با واکنش طرف دیگر روبرو می‌شد. فرانسوی‌ها قلعه بزرگ لوئیزبورگ را در جزیره کیپ برتون ساختند تا موقعیت خود را تقویت کنند. در پاسخ، انگلیسی‌ها یک پایگاه دریایی در هالیفاکس ایجاد کردند. این الگو ادامه یافت؛ وقتی فرانسوی‌ها در سال ۱۷۵۱ قلعه بوسژور را بنا کردند، بریتانیایی‌ها بلافاصله قلعه لارنس را در نزدیکی آن ساختند. این اقدامات نشان‌دهنده تنش فزاینده بین دو قدرت استعماری در منطقه بود.

در ژوئن ۱۷۵۵، قلعه بوسژور به دست انگلیسی‌ها سقوط کرد و در میان نیروها، ۲۷۰ نیروی نظامی آکادی حضور داشتند. فرماندار چارلز لارنس این را نقض توافق چهار دهه قبل دید که آغازگر حرکت به سمت اخراج آکادی‌ها شد.

او ماه بعد با آکادی‌ها ملاقات کرد و نمایندگان را تحت فشار قرار داد تا سوگند وفاداری به بریتانیا را بپذیرند. نمایندگان، که بخشی از فرهنگی بودند که بیش از یک قرن از استقلال نسبی برخوردار بودند، از این کار امتناع کردند. البته در مورد این موضوع بحث‌هایی وجود دارد. وقتی به آکادی‌ها دستور داده شد تا اسلحه‌هایشان را تحویل دهند، آنها امتناع کردند، زیرا برای شکار به آنها نیاز داشتند. لارنس این اقدام را بی‌ادبی تلقی کرد، بنابراین بر سوگند وفاداری پافشاری کرد، اما ظاهراً بسیاری از آکادی‌ها گفتند که این کار را انجام خواهند داد، اما فقط اگر مجبور نباشند علیه فرانسه اسلحه به دست بگیرند. لارنس این را به عنوان امتناع از تبدیل شدن به اتباع انگلیس تلقی کرد و در نتیجه آکادی‌ها را شورشی دانست.

لارنس در این باره نوشت: «کسانی که نمی‌خواهند خود را با قوانین هیچ حکومتی تطبیق دهند، شایسته حمایت آن نیستند.»

لارنس و کسانی که در شورای او از او حمایت می‌کردند، که خود توسط مهاجران جدید انگلیسی حمایت می‌شدند، خواهان زمین‌های آکادی بودند. آکادی‌ها یک قرن را صرف آباد کردن زمین‌هایی که در آن مستقر شده بودند کرده بودند، و این زمین‌ها مورد طمع بود. حالا که منطقه یک مستعمره بریتانیایی شده بود، بسیاری سؤال می‌کردند که چگونه به آنچه دشمن می‌پنداشتند، اجازه داده می‌شود زمین را اشغال کنند.

در ۵ سپتامبر ۱۷۵۵، به تمام مردان بالای ۹ سال گفته شد که در کلیسای گرند-پره برای اعلامیه‌ای از طرف لارنس جمع شوند. او خواند:

« زمین‌ها و مستغلات شما، دام‌ها از هر نوع و احشام از هر قسم به نفع تاج [بریتانیا] مصادره می‌شود، به همراه تمام دارایی‌های دیگر شما به جز پول و لوازم خانگی‌تان، و خود شما از این استان اخراج خواهید شد»

به این ترتیب، اخراج آکادی‌ها آغاز شده بود.

تندیس‌های یادبود کوچ اجباری آکادی‌ها در نوا اسکوشیا
تندیس‌های یادبود کوچ اجباری آکادی‌ها در نوا اسکوشیا

چارلز موریس مردی بود که طرح آغاز اخراج را تدوین کرد. در ۱۰ آگوست ۱۷۵۵، در یک روز گرم که آکادی‌ها برای مراسم یکشنبه وارد کلیسا می‌شدند، موریس دستور داد کلیساها را محاصره کنند تا تا حد ممکن مردان را هنگام حضور در کلیسا دستگیر کنند. در حالی که مردان را جمع می‌کردند، سدهای اطراف این منطقه را شکستند و محصولات کشاورزی و خانه‌ها را به آتش کشیدند.

برای مردانی که از رفتن امتناع می‌کردند، خانواده‌هایشان با سرنیزه تهدید شدند.

تا پایان شام، ۱۱۰۰ آکادی از سرزمین‌هایشان اخراج و به کارولینای جنوبی، جورجیا و پنسیلوانیا منتقل شده بودند. انگلیسی‌ها نمی‌خواستند هیچ آکادی را به فرانسه‌نو بفرستند، زیرا نگران بودند که این کار فرانسه‌نو را در برابر بریتانیا تقویت کند.

تحت دستور اخراج آکادی‌ها، همه افسران بریتانیایی از کاری که باید انجام می‌دادند راضی نبودند. سرهنگ جان وینسلو دستور اخراج را خواند اما اظهار داشت که علی‌رغم اینکه وظیفه‌اش است، این کار با طبیعت، ساختار و خلق و خوی او ناسازگار است. او گفت:

«کار من این نیست که انتقاد کنم، بلکه از دستوراتی که دریافت می‌کنم اطاعت کنم.»

در واقع، او عبارتی را به کار برد که بسیاری دیگر در مواجهه با فجایع استفاده می‌کردند. اینکه او فقط از دستورات پیروی می‌کرد.

تراژدی اخراج آکادی‌ها الهام‌بخش آثار ادبی مهمی شد. یکی از برجسته‌ترین این آثار، شعر بلند «اوانجلین: داستانی از آکادی» بود که هنری وادزورث لانگفلو، شاعر آمریکایی، در سال ۱۸۴۷ آن را منتشر کرد. لانگفلو از داستان واقعی دو عاشق جوان آکادی الهام گرفت که در جریان اخراج از یکدیگر جدا شده بودند. این زوج پس از تقریباً یک قرن جدایی، تنها در اواخر عمر و در آستانه مرگ، دوباره یکدیگر را یافتند. این شعر حماسی، تصویری دردناک و تأثیرگذار از رنج و استقامت آکادی‌ها را به تصویر کشید.

کوچ اجباری آکادی‌ها
کوچ اجباری آکادی‌ها

البته همه آکادی‌ها آرام به سوی تبعید نرفتند. برخی مانند ژوزف بوسولی بروسارد با کمک متحدان میکماک خود، یک کمپین جنگ چریکی علیه بریتانیایی‌ها راه انداختند. بسیاری از آکادی‌ها به جنگل‌ها فرار کردند، که سبب شد بریتانیایی‌ها پنج سال بعدی را صرف شکار آنها کنند.

در بهار ۱۷۵۶، یک گروه جمع‌آوری چوب توسط آکادی‌ها و میکماک‌ها در کمین افتادند و نه نفر از آنها کشته شدند. همان سال، ۱۰۰ آکادی به ۱۳ سرباز نزدیک قلعه ادوارد حمله کردند. شش مرد فرار کردند، اما بقیه اسیر شدند. یک سال بعد، همان گروه از آکادی‌ها و میکماک‌ها به قلعه ادوارد و قلعه کامبرلند حمله کردند، دو مرد را کشتند و دو نفر دیگر را اسیر کردند.

این حملات سال‌ها ادامه یافت. در سال ۱۷۵۸، ۴۰ آکادی و میکماک به پنج سرباز بریتانیایی در حال گشت‌زنی حمله کرده و آنها را کشتند. حملات به قدری بد بود که تا پایان ماه مه ۱۷۵۸، اکثر ساکنان شبه جزیره لوننبرگ مزارع خود را ترک کرده و به حفاظت استحکامات شهر پناه برده بودند.

کسانی که از مزارع خود عقب‌نشینی نکردند، جان خود را به خطر انداختند. از ۱۳ ژوئیه ۱۷۵۸ تا ۲۰ آوریل ۱۷۵۹، ۱۴ مهاجر و سرباز، از جمله یک کودک، کشته شدند.

در ۴ آوریل ۱۷۵۹، گروهی از آکادی‌های مقاومت‌کننده دست به اقدامی جسورانه زدند. آنها موفق شدند یک کشتی حمل‌و‌نقل را تصرف کنند. اما به جای فرار با این کشتی، تصمیم گرفتند از آن برای مقابله با نیروهای بریتانیایی استفاده کنند. هدف آنها کشتی مونکتون بود، که احتمالاً نام خود را از سرهنگ رابرت مونکتون، یکی از فرماندهان بریتانیایی مسئول اخراج آکادی‌ها، گرفته بود. آکادی‌ها با کشتی تصرف شده، مونکتون را پنج ساعت در آب‌های خلیج فاندی تعقیب کردند. این اقدام نشان‌دهنده روحیه مقاومت و شجاعت آکادی‌ها در برابر اخراج اجباری‌شان بود.

حمله سربازان انگلیسی به خانه‌های آکادی‌ها
حمله سربازان انگلیسی به خانه‌های آکادی‌ها

در طول هشت سال بعد، ۱۱۵۰۰ آکادی از منطقه اخراج شدند تا راه برای مهاجران بریتانیایی باز شود. برای کسانی که از خانه‌هایشان رانده شدند، سختی تازه آغاز شده بود.

اخراج آکادی‌ها در کمپین‌های مختلفی انجام شد. کمپین خلیج فاندی اولین مورد در سال ۱۷۵۵ بود که به دنبال آن کمپین کیپ سابل یک سال بعد انجام شد.

اخراج آکادی‌ها یک رویداد ناگهانی نبود، بلکه در چندین مرحله و طی کمپین‌های مختلف انجام شد. این فرآیند تدریجی و برنامه‌ریزی شده بود. اولین و مهم‌ترین کمپین در سال ۱۷۵۵ در منطقه خلیج فاندی آغاز شد. این منطقه قلب سرزمین آکادی‌ها بود و بیشترین جمعیت آنها در آنجا زندگی می‌کردند. پس از آن، در سال ۱۷۵۶، کمپین دوم در منطقه کیپ سابل (دماغه شنی) انجام شد. کیپ سابل در جنوب نوا اسکوشیای امروزی قرار دارد و محل زندگی گروه دیگری از آکادی‌ها بود.

کوچ آکادی‌ها
کوچ آکادی‌ها

از سپتامبر ۱۷۵۸ تا ژوئیه ۱۷۵۹، بریتانیایی‌ها با استفاده از دو کشتی جنگی و ۳۲۵ سرباز، حملات متعددی برای یافتن آکادی‌ها انجام دادند. در یک حادثه در ۲۸ اکتبر، زنان و کودکان دستگیر و به جزیره جورج فرستاده شدند، در حالی که مردان مجبور شدند برای تخریب روستای خود کار کنند، قبل از اینکه آنها نیز برای اخراج به جزیره فرستاده شوند.

در طول این اقدام، نزدیک به ۵۰۰ آکادی اخراج شدند.

پس از شکست فرانسوی‌ها در محاصره لوئیزبورگ، هزاران آکادی از جزیره پرنس ادوارد و جزیره کیپ برتون اخراج شدند. کمپین حذف آکادی‌ها از جزیره پرنس ادوارد بیشترین درصد مرگ و میر آکادی‌ها را به همراه داشت.

کشتی‌های دوک ویلیام و ویولت، که در ابتدای این روایت به آنها اشاره شد، نقش مهمی در تراژدی اخراج آکادی‌ها داشتند. این دو کشتی بخشی از ناوگانی بودند که در کمپین اخراج آکادی‌ها از جزیره پرنس ادوارد و کیپ برتون، پس از سقوط قلعه لوئیزبورگ در سال ۱۷۵۸، مورد استفاده قرار گرفتند.

از ۳۱۰۰ آکادی اخراج شده پس از سقوط لوئیزبورگ در سال ۱۷۵۸، ۵۳ درصد در اثر غرق شدن یا بیماری جان خود را از دست دادند.

همان سال که لوئیزبورگ سقوط کرد، کمپین خلیج سن لوران با مشارکت ژنرال جیمز وولف، قهرمان آینده نبرد دشت‌های آبراهام، انجام شد. نیروهای او سپتامبر آن سال را صرف پاکسازی روستاها و نابودی ۲۰۰ کشتی ماهیگیری کردند، در حالی که ۲۰۰ نفر را به اسارت گرفتند.

در فوریه ۱۷۵۹، سرهنگ رابرت مونکتون نیرویی متشکل از ۱۱۵۰ سرباز بریتانیایی را برای نابودی سکونتگاه‌های آکادی در سراسر آنچه اکنون نیوبرانزویک است، رهبری کرد. بریتانیایی‌ها از دهانه رودخانه سنت جان شروع کردند و به سمت بالای رودخانه حرکت کردند و در مسیر خود روستاها را نابود می‌کردند.

در ۱۸ فوریه ۱۷۵۹، این نیرو، شهر سنت آن را که شامل ۱۴۷ ساختمان، دو کلیسا و انبارها و اصطبل‌های مختلف بود، به طور کامل به آتش کشید. آنها همچنین تمام خوک‌ها، پنج رأس گاو و ۲۱۲ اسب را کشتند.

تندیس کوچ اجباری آکادی‌ها
تندیس کوچ اجباری آکادی‌ها

آکادی‌ها در سراسر قاره و اقیانوس اطلس پراکنده شدند. بسیاری به مستعمرات انگلیسی فرستاده شدند با این امید که در فرهنگ آنجا ادغام شوند، در حالی که دیگران به فرانسه و کارائیب فرستاده شدند.

موج اول اخراج‌ها عمدتاً آکادی‌ها را به نیوانگلند فرستاد. در مریلند، ۱۰۰۰ آکادی در بخشی از بالتیمور که بعداً به نام فرنچ تاون معروف شد، اسکان یافتند. کاتولیک‌های ایرلندی در جامعه نیز با پذیرفتن کودکان یتیم در خانه‌هایشان به آکادی‌ها کمک کردند. کانکتیکات ۷۰۰ آکادی را پذیرفت و مانند مریلند، آکادی‌ها با آغوش باز پذیرفته شده و مکانی برای سکونت به آنها داده شد.

مستعمرات انگلیسی که آکادی‌ها به آنجا فرستاده شدند، از قبل درباره ورود این مهاجران اجباری اطلاعی نداشتند. به همین دلیل، ورود ناگهانی صدها و گاهی هزاران آکادی، این جوامع را غافلگیر کرد. بسیاری از این مستعمرات آمادگی یا تمایلی برای پذیرش چنین جمعیت بزرگی نداشتند و از پذیرش آکادی‌ها سر باز زدند. در نتیجه، بسیاری از آکادی‌ها مجبور به سرگردانی شدند و برای یافتن مکانی برای اسکان، از یک منطقه به منطقه دیگر حرکت می‌کردند.

در پنسیلوانیا، ۵۰۰ آکادی مجبور شدند ماه‌ها در کشتی خود در بندر بمانند، در حالی که در ویرجینیا، به دلیل عدم اطلاع از ورودشان، از پذیرش آنها خودداری شد. آنها در ویلیامزبورگ بازداشت شدند که در آنجا صدها نفر در اثر سوء تغذیه و بیماری جان باختند. کسانی که زنده ماندند به بریتانیا فرستاده شدند و تا زمان معاهده پاریس در سال ۱۷۶۳ به عنوان زندانی نگهداری شدند.

کسانی که بیشترین مقاومت را در برابر بریتانیایی‌ها نشان داده بودند، به کارولیناها و جورجیا فرستاده شدند. بیش از ۱۴۰۰ آکادی به آنجا فرستاده شدند و مجبور به کار در مزارع شدند.

تهدید فرار آکادی‌ها به مناطق تحت کنترل فرانسه، بریتانیایی‌ها را نگران کرد. در نتیجه، موج دوم اخراج‌ها، آکادی‌ها را به فرانسه فرستاد.

تمبر یادبود برای آکادی‌ها
تمبر یادبود برای آکادی‌ها

همانطور که گفتیم، بیش از ۱۰۰۰ نفر در کشتی‌های دوک ویلیام، ویولت و روبی جان خود را از دست دادند که همگی در سال ۱۷۵۸ غرق شدند. حدود ۳۰۰۰ آکادی به فرانسه فرستاده شدند. آکادی‌هایی که به بریتانیا فرستاده شدند، در شرایط بسیار نامناسبی زندگی می‌کردند. آنها را در انبارهای شلوغ و پرازدحام جای دادند که به دلیل تراکم جمعیت و شرایط بهداشتی ضعیف، کانون شیوع بیماری‌های مختلف شده بود.

برخلاف باور عمومی، آکادی‌ها مستقیماً به لوئیزیانا فرستاده نشدند. بسیاری از آکادی‌ها با فرهنگ آنجا آشنا بودند و برای اسکان به آن منطقه جذب شدند و در نهایت فرهنگ کیجن را که مترادف با لوئیزیانا است، به وجود آوردند.

با رانده شدن آکادی‌ها از سرزمین‌شان، مهاجران از نیوانگلند به آنجا نقل مکان کردند و ترکیب فرهنگی استان‌های دریایی را برای همیشه تغییر دادند. این مهاجران دریافتند که سدهایی که آکادی‌ها ساخته بودند یا تخریب شده یا در وضعیت نامناسبی قرار دارند، و آنها از آکادی‌های زندانی برای بازسازی سرزمینی که از آن رانده شده بودند، استفاده کردند.

به آکادی‌ها در سال ۱۷۶۴ اجازه بازگشت داده شد، اما آنها ترجیح دادند دور از خانه‌های اصلی خود، در نیوبرانزویک، جزیره پرنس ادوارد و کیپ برتون اسکان یابند.

با گذشت زمان، مشخص شد که اخراج آکادی‌ها از نظر نظامی هیچ ضرورتی نداشت. نسل‌های بعدی این رویداد را به عنوان یک عمل غیرانسانی محکوم کردند و آن را یکی از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ اولیه کانادا دانستند.

چارلز لارنس، فرمانداری که دستور اخراج آکادی‌ها را صادر کرد، در سال ۱۷۶۰ درگذشت. او پیش از پایان یافتن کامل روند اخراج و پیامدهای طولانی مدت تصمیم خود، از دنیا رفت.

در دسامبر ۲۰۰۳، فرماندار کل آدرین کلارکسون، که جانشین رومئو لوبلان، اولین فرماندار کل با تبار آکادی شده بود، در مراسمی این اخراج را به رسمیت شناخت اما برای آن عذرخواهی نکرد. او ۲۸ ژوئیه را به عنوان روز یادبود تحول بزرگ تعیین کرد.

هر ۱۳ دسامبر، روزی که کشتی دوک ویلیام غرق شد، اکنون به عنوان روز یادبود آکادی گرامی داشته می‌شود.

منبع

نیازمندیهای مداد
کسب‌وکارهای مونترالی

محمد تائبی، مشاور و بروکر بیمه
محمد تائبی، مشاور و بروکر بیمه
کلینیک دندانپزشکی ویلری، دکتر عندلیبی
دارالترجمه رسمی فرهنگ
مریم رمضانلو، کارشناس وام مسکن
 
رضا نوربخش، نماینده فروش نیسان

«مداد» در چند خط

«مداد»، مجله آنلاین مونترال
مداد یعنی کودکی، صداقت، تلاش تا آخرین لحظه، یعنی هر قدر کوچک‌تر، همان‌قدر باتجربه‌تر

ارتباط با «مداد»:
تلفن: 4387388068
آدرس:
No. 3285 Cavendish Blvd, Apt 355
Montréal, QC
Canada

مداد مسئولیتی درباره صحت آگهی‌ها ندارد

بازنشر فقط به شرط لینک به مطلب اصلی در وب‌سایت مداد

نیازمندی‌های «مداد»، کسب‌وکارهای مونترال

«مداد» در شبکه های اجتماعی

مداد، مجله آنلاین مونترال

آمار بازدید از «مداد»

  • 936
  • 2,119
  • 20,630
  • 95,905
  • 534,120

MÉDAD
Persian E-magazine of Montr
éal

MÉDAD is an Independent, Montreal based, Persian Language E-Magazine.
Using the digital platform, Medad is trying to be the voice of Afghan / Iranian-Montrealers.
Medad Editorial is formed by a group of experienced and independent journalists.

Tel: 4387388068

Address:3285 Cavendish Blvd, #355
Montréal

امیر سام، مشاور املاک