طی سالهای اخیر، موضوع خاورمیانه در بحبوحهی تلاش برای تمرکز مجدد سیاست خارجی بر منطقهی هند و اقیانوس آرام و مقابله با تهدید روسیه در اروپا، برای دولت فدرال کانادا کاهشیافته بود اما درگیری اسرائیل و حماس در غزه به عنوان جرقهای برای بازنگری در مورد اینکه خاورمیانه در برنامه جهانی کانادا قرار دارد، عمل کرده و این جرقه همچنین باید نحوهی تعامل با کشورهای عربی خلیجفارس را در حوزههای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک چندبعدی روشن کند.
اخیراً و طی نشست منامه در بحرین، رهبران و کارشناسان از خاورمیانه و سراسر جهان گرد هم آمدند تا این موضوعات را بررسی کنند. در این نشست اگرچه موضوع اصلی به بحران جنگ حماس و اسرائیل متمرکز بود اما باید پذیرفت کشورهایی مانند بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحدهی عربی نقشی پر رنگتر در تحولات جهانی ایفا کرده و به همین دلیل باید بیشتر روی آنها سرمایهگذاری کرد.
اگر چه بهطورسنتی بحثهای ژئواستراتژیک در کانادا در محدودهی اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس تعریف میشود اما باید پذیرفت ارتباط خاورمیانه با سیاستهای جهانی بسیار بالاست زیرا این منطقه تقریباً نیمی از نفت جهان را تأمین کرده و تأمین امنیت آن برای ثبات اقتصاد جهانی ضروری است.
باید توجه داشت که این منطقه همچنین آمادهی تنوع بخشیدن به سبد انرژی خود بوده و بسیاری از متخصصین خاطرنشان کردند که ثروتهای طبیعی خاورمیانه شامل آفتاب و باد فراوان است که نقش مهمی در تأمین انرژیهای سبز آینده ایفا خواهد کرد.
از سوی دیگر ثروت انباشتهشده این کشورها، به ویژه در عربستان سعودی و امارات متحدهی عربی، آنها را به مراکز مالی و مقاصد سرمایهگذاران خارجی بزرگ و همچنین نیروی کار جنوب آسیا تبدیل کرده است. قطر که اغلب به عنوان یک کشور دارای سیاستهای مخالف با سایر کشورهای منطقه دیده میشود، به تازگی خود را به عنوان یک میانجی درگیری معرفی کرده و اخیراً به همکاری با ایالاتمتحده در مذاکرات آتش بس بین اسرائیل و حماس پرداخته است.
از سوی دیگر این منطقه عاملی اصلی در اولویتهای کانادا در اقیانوس هند و اقیانوس آرام و حوزهی مالی یورو آتلانتیک است. به عنوان مثال، جمهوری اسلامی به روسیه تسلیحات و به ویژه پهپادهایی که به زیرساختهای غیرنظامی و مراکز جمعیتی اوکراین حمله میکنند، صادر میکند. روسیه نیز به نوبهی خود به عنوان بخشی از اوپک پلاس، بر قیمتهای جهانی انرژی نیز تأثیر میگذارد که عاملی کلیدی در امنیت جهانی محسوب شده و این معادلات زمانی پیچیدهتر میشود که بدانیم حضور نظامی روسیه در سوریه، رفتار اسرائیل را محدود کرده و به حزبالله و ایران آزادی عمل بیشتری میدهد.
البته اخیراً و پس از حمله روسیه به اوکراین، موقعیت این کشور به عنوان یک ابرقدرت سنتی در مذاکرات تنشزدایی کاهشیافته و در این گیرودار و زمانی که جهان بر جنگ روسیه و اوکراین و حماس و اسرائیل تمرکز کرده، جمهوری اسلامی به آرامی و بدون سر و صدا در حال پیش برد برنامههای هستهای خود بوده و همهی این موارد نشان میدهد این منطقه تا چه حد برای تمام جهان اهمیت دارد.
به باور بسیاری از کارشناسان، نکتهی جالب نشست اخیر بحرین این بود که در این کنفرانس چقدر کم در مورد چین صحبت شد. پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست زیرا خاورمیانه طی سالهای اخیر در حوزههای مختلف و به ویژه از نظر اقتصادی به سمت افزایش روابط با جمهوری خلق گرایش داشته است. چین بزرگترین بازار صادرات نفت عربستان سعودی و دومین بازار بزرگ امارات متحده عربی است. عمان ۹۰ درصد نفت خود را به آنجا میفرستد و علاوه بر این چین روزانه یک میلیون بشکه نفت با تخفیف ویژه به دلیل تحریمهای آمریکا، از ایران دریافت میکند. همزمان با این تبادلات اقتصادی، چین با کمک ابتکاراتی مانند جاده ابریشم دیجیتال، جذابیتی واقعی برای تلاشهای نوسازی دولتهای منطقه ایجاد کرده است که همگی برنامههای توسعهی ملی بلندپروازانهای دارند.
موضوعات فوق سبب شده است چین بهطورخاص به خاورمیانه توجه کرده و طبیعتاً وابستگی چین به انرژی خاورمیانه به این معنی است که این کشور هم مانند ایالاتمتحده، به هرگونه ناامن شدن تنگههای مهم هرمز و باب المندب واکنش منفی نشان داده و در این راستا تلاش میکند بحرانهای منطقه را مدیریت کند. بدون شک ایفای نقش چین به عنوان میانجی میان جمهوری اسلامی و عربستان برای از سرگیری روابط سیاسی، در این راستا ارزیابی میشود.
نکتهی مهمی که نباید از آن غفلت کرد این است که ایران اصلیترین عامل تنش در خاورمیانه محسوب شده و فراتر از تهدید به ظاهر همیشگی دستیابی به زرادخانهی هستهای، با استراتژی نامتقارن دفاع رو به جلوی خود که تا حدی بر اساس شبکهی منطقهای از بازیگران غیردولتی نظامی مانند حماس، حزبالله و گروههای حوثی است، به تهدید کشورهای عربی منطقه میپردازد.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی با ایجاد پایگاه در یمن و نفوذ سیاسی عمیق در سوریه و عراق، موفق به ایجاد یک حلقهی فشار در اطراف اسرائیل شده است. در گزارش سال ۲۰۱۹ مؤسسهی بینالمللی مطالعات استراتژیک آمده است: هیچ دولتی در دوران مدرن به اندازه جمهوری اسلامی در درگیریهای منطقهای فعال و شاید مؤثر نبوده است. این گزارش میافزاید این واقعیت که بسیاری از کشورهای منطقه دارای جمعیت قابلتوجه شیعه هستند، علیرغم سابقه ضعیف جمهوری اسلامی در ایجاد پیوند با این جمعیتها، شرایط آنها را بیشتر متزلزل میکند.
باید اذعان داشت به دلیل تهدیدات مسلحانهای که ایران برای رقبای منطقهای خود ایجاد میکند، کشورهای حاشیهی خلیجفارس اهمیت زیادی برای ایالاتمتحده به عنوان تأمینکنندهی امنیت خود قائل هستند با این حال، کارشناسان این سؤال را مطرح میکنند که چنین بازدارندگی نظامی چقدر میتواند موثر باشد.
اگر بخواهیم واقعبینانه به این موضوع نگاه کنیم کافی است عنوان شود نمایندهی شورای امنیت ملی ایالاتمتحده در خاورمیانه اعتراف کرد بازدارندگی در این مورد، معادلهای غیردقیق است.
علیرغم این شرایط خاص، ایالاتمتحده طی سالهای اخیر بیش از حد تحت فشار بوده و اگر برنامههای راهبردی سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه را بخوانید، متوجه خواهید شد که آنها یک موضوع مشترک دارند: ایالاتمتحده پشتوانهی امنیت آنهاست اما در سه دورهی ریاست جمهوری گذشته امریکا، مخالفت با صرف هزینههای سنگین آمریکا در رابطه با این موضوع گسترشیافته که همین مسئله یک عامل اساسی است که توازن را در منطقه بر هم می زند.
در این شرایط، فرا ناتو بودن خلیجفارس چیزی است که کانادا میتواند به آن فکر کرده و در قالب اهداف کلان استراتژیک خود از آن پشتیبانی کند. عادیسازی روابط دیپلماتیک کانادا و عربستان سعودی، با غلبه بر اختلافات مربوط به سال ۲۰۱۸، به آغاز فرصتهای جدید برای این ابتکار و خلاقیت کمک میکند.
ارائهی کمکهای نظامی در کنار متحدان آمریکایی و بریتانیایی برای بازدارندگی جمهوری اسلامی نیز گزینهای ایدهآل خواهد بود اما نیروهای مسلح کانادا در حال حاضر ضعیف شدهاند و به همین دلیل گزینههای پایدارتر ممکن است بر ابتکارات مشترک برای ایجاد امنیت انرژی جهانی حول سوختهای احتراق و تجدیدپذیر، تقویت توسعهی بینالمللی و پرداختن به تهدیدات فراملی مانند تروریسم، جنایات سازمانیافته و پولشویی متمرکز شوند.
در کنار این موارد، اشتیاق کشورهای خاورمیانه به مدرن شدن، وابستگیهایی که آنها با کانادا در اهمیت انرژی و مهاجرت دارند و موقعیت آنها به عنوان قدرتهای کوچک تا متوسط، منافع متقابلی را ایجاد میکند که ممکن است هماهنگی و همکاری برای پاسخ به مشکلات جهانی و رسیدگی به امنیت بینالمللی مثمر ثمر و به نفع کانادا و این کشورها باشد.
منبع: The HUB